حجت الاسلام والمسلمین سیدمحمدعلی موسوی بامیانی استاد و پژوهشگر حوزههای علمیه در گفتوگوی اختصاصی با خبرنگار شفقناافغانستان کرامت انسانی را مهمترین درس عاشورا، و ناامنی، انتحار و اختلاف را نقضکنندهی حقوق انسانی شمرد.
امام حسین(ع) برای کرامت انسانی قیام کرد!
وی عزاداری و سیاهپوششدن برای شهدای کربلا و نذر و اطعام، روضهخوانی و نوحهخوانی هرساله در عزای امام حسین(ع) را مطلوب و پوستهی عزاداری خواند و درسها و آموزههایش را هسته و درونمایهی مکتب عاشورا و کرامت را مهمترین درس آن معرفی کرد و گفت: امام حسین(ع) دربارهی حرکتش میگوید: «ألا وَإنَّ الدَّعيَّ ابنَ الدَّعيِّ قَد رَكَّزَ بَينَ اثنَتينِ بَينَ السُلَّهِ وَالذِلَّةِ وَهَيهاتَ مِنّا الذِلَّةُ يَأبى اللّه ُ ذلك لَنا وَرَسولُهُ وَالمُؤمِنونَ وَحُجورٌ طابَت وَطَهُرَت وَأنوفُ حَميَّةٍ وَنُفوسُ أبيَّةٍ مِن أن تُؤثِرَ طاعَةَ اللِئامِ عَلى مَصارِعِ الكِرامِ.» یزید مرا بین دو کار مجبور کرده: یکی اینکه شمشیر بکشم، دیگر اینکه خواری را قبول بکنم. یعنی اگر مرا مجبور نمیکرد کار خودم را میکردم و براساس سیره علی بن ابیطالب و پیامبر خدا(ص) رفتار میکردم. دلالت این سخن از نظر مفهومی درس کرامت است.
کرامت یعنی انسانیت خوار نشود!
وی ادامه داد: کرامت انسانی یعنی اینکه با خودمان کریم باشیم. در ساحههای فردی و اجتماعی تن به خواری ندهیم و دیگران را هم خوار نکنیم. کرامت ذاتی هر انسان را به رسمیت بشناسیم. چه این انسان در دین و مذهب ما باشد، چه نباشد. چه با ما همزبان باشد، چه نباشد. چه با خون و خاک همراه ما شریک باشد، چه نباشد. کرامت برای انسانها ذاتی و تا آخر عمر با آنهاست. بنابراین، انسان نباید خودش را خوار کند و دیگران هم حق ندارند انسانی را تحقیر، توهین یا خوار کنند.
عالمان و دولتمردان مسئولان کرامت انسانیاند!
او در تشریح ساحههای کرامت انسانی گفت: انسانها در جامعه بیشتر به شکل دولتمردان و مردم تجلی میکنند. یعنی یک گروه در دستگاه دولت و دولتیاند و گروه دیگر مردمیاند که حکومت به هرشکل بر آنها سلطه و تسلط دارد. از پیغمبر خدا نقل شده است که فرمود: «صِنْفَانِ مِنْ أُمَّتِي إِذَا صَلَحَا صَلَحَتْ أُمَّتِي وَ إِذَا فَسَدَا فَسَدَتْ أُمَّتِي» دو گروه از امت من هستند كه اگر خوب و صالح شوند، امت من درست و صالح میشود و هرگاه این دو گروه بد و فاسد شوند، امت من را هم خراب میکنند، به قهقرا میکشانند و به سراشیبی سقوط میبرند. «قِيلَ وَ مَنْ هُمْ يَا رَسُولَ اَللَّهِ قَالَ اَلعُلمَاءُ وَ اَلْأُمَرَاءُ.» پرسیدند: آنها کیاند؟ فرمود: گروه اول، دانشمنداناند و گروه دوم پادشاهان و دلتمردان و حاکماناند.
وی افزود: اینکه کرامت ذاتی در جامعه نهادینه و تقویت شود و گسترش پیدا کند تا مردم به کرامت انسانی پایبند باشند و هرانسانی در جامعه و کشور خودش کریم باشد، لازمهاش این است که کرامت از طرف دو نهاد مشخص یکی از طرف نخبگان، عالمان، اندیشمندان، نویسندگان و پژوهشگران و یکی هم از طرف دولتمردان و سیاستمداران و کلوپ قدرت به جامعه سرازیر شود. اگر این دو حق مسئولیتشان را ادا کنند کرامت انسانی نهادینه میشود. وقتی کرامت انسانی در جامعه نهادینه شد افراد نیز در آن جامعه احساس عزت و سربلندی میکنند. اما اگر این دو بر سر مردم ذلت ببارند و آنها را خوار کنند جامعه و مردم آزار و آسیب میبینند.
امنیت جزئی از کرامت انسانی است!
موسوی بامیانی تأکید کرد: امنیت حق اولیه هر انسان و تأمین امنیت وظیفه دولتهاست. یعنی دولتها به هرشکل ممکن باید امنیت را برای مردم تأمین کنند. وقتی یک جامعه امن نباشد، کسی امنیت جانی، مالی و فکری نداشته باشد جامعه دیگر توسعه پیدا نمیکند. کرامت ذاتی نیز در آن جامعه فقط یک اسم است و به معنای واقعی وجود ندارد. بنابراین، وقتی همهاش کشتن و عملیات انتحاری باشد انسانها از کرامت ذاتی که خداوند به آنان عطا کرده بیبهره میشوند، یا بهره حداقلی را میبرند که بیشترین مسئولیت آن برعهده دولتهاست.
همه وظیفهدار کرامت انسانیاند!
او تصریح کرد: همانطور که دولتها و نخبگان و عالمان در کرامت انسانی و جامعه اصل هستند، هر انسان دیگری هم به نوبه خود میتواند کرامت انسانی را در جامعه بگستراند. برای این کار، شخص، اول نسبت به خودش وظیفه دارد که خود را خوار و ذلیل و حقیر نکند؛ دوم نسبت به خانواده، همسر و فرزندانش وظیفه دارد؛ سوم نسبت به همکاران و دوستان و بستگانش. به این ترتیب، کرامت انسانی در ساحههای گوناگون قابل تطبیق است و انسانها باید به همدیگر آرامش بدهند نه اینکه تشدید نزاع کنند و به اختلافات دامن بزنند و نزاعهای قومی و قبیلهای را زنده کنند. تشدید نزاع و اختلاف برخلاف کرامت ذاتی و انسانی است.
عیب بزرگ ما در افغانستان این است که حکومت برای کرامت انسانی تلاشی نمیکند. نگاه کنید از زمانی که حکومت به شکل مردمی و دموکراسی تشکیل شده است هنوز همان حالت ناامنی و اغتشاش وجود دارد و هرروز خون ریخته میشود و خونریزی بهحدی زیاد شده که متأسفانه برای ما عادی شده است، درحالی که کشتن یک انسان بهمنزلهی کشتن تمام انسانها و زندهکردن یک انسان هم به منزله زندهکردن تمام انسانهاست.