پرسش:
شرک تشریعی یعنی چه؟ شرک جلی است یا خفی؟ اگر کسی دستورات اقتصادی اسلام را قبول نداشته باشد یا عمل نکند و بگوید: «باید سیستم اقتصادی غرب حاکم شود» شرک تشریعی دارد؟!
پاسخ:
هرگز در پی این نباشیم که دیگران را به بهانۀ هر حرفی یا هر کاری، مشرک بنامیم، خداوند متعال نیز چنین رویکردی به بندگانش ندارد.
«شرک» یعنی «شریک قرار دادن برای خداوند سبحان» و دامنۀ وسیعی دارد و همچون ایمان، شدت و ضعف مرتبه دارد؛ تا جایی که میفرماید: بیشتر مؤمنان نیز مشرکند! «وَمَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَهُمْ مُشْرِكُونَ – و بیشترشان به خدا ایمان نمیآورند، مگر آنکه [برای او] شریک قرار میدهند.» (یوسف علیه السلام، 106)
از حضرت امام صادق علیه السلام، راجع به این آیه پرسیدند و ایشان فرمودند: «همین که کسی شما را از مهلکه نجات میدهد و میگویید: اگر فلانی نبود، من و خانواده از بین میرفتیم، شرک است» و این که گفته شود: «اگر خدا فلانی را نفرستاده بود، از بین میرفتیم» را تأیید نمودند؛ و در بیان دیگری فرمود: «شِرْكُ طَاعَةٍ وَ لَیْسَ شِرْكَ عِبَادَةٍ – این شرک در اطاعت است، نه شرک در بندگی» (الكافی ج2 ص 397)
*- همین که گفته میشود: «اول خدا، دوم شما – پس از خدا امیدم به شماست – او را اول به خدا سپردم و دوم به شما و …» همه از مصادیق شرک میباشند.
همین که کسی در امری، خلاف فرامین الهی، از هوای نفس پیروی کند، مرتبهای از شرک است، چرا که اطاعت از هوای نفس و وسوسههای شیاطین جنّ و انس را شریک قرار داده است.
*- اما، این آن شرکی نیست که فرمود: «اِنَّما المُشرِكُونَ نَجَسٌ – همانا مشرکان نجس میباشد»! آن شرک، پرستش غیر از خداوند سبحان، جسم و فرزند قائل شدن برای او، دیگران را به صورت مستقل منشأ اثر دانستن، انکار و تکذیب توحید و معاد و یا ضروریات دین و شریعت، به گونهای تکذیب توحید و نبوت گردد میباشد.
خداوند سبحان، از یک سو میفرماید: «لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ ثَالِثُ ثَلَاثَةٍ وَمَا مِنْ إِلَهٍ إِلَّا إِلَهٌ وَاحِدٌ – كسانى كه [به تثليث قائل شده (مسیحیان) و] گفتند خدا سومين [شخص از] سه [شخص يا سه اقنوم] است قطعا كافر شدهاند و حال آنكه هيچ معبودى جز خداى يكتا نيست» (المائدة، 73) و نیز میفرماید: «یهودیانی که میگویند: عُزَیر پسر خداست و مسیحیانی که میگویند: مسیح پسر خداست؛ همان سخنان کفار را میگویند»؛ اما از سوی دیگر هر دو گروه را «اهل کتاب» مینامد و کفار و مشرکین جدا میسازد و اهل کتاب، پاکند.
*- بنابراین، هرگز نباید دیگران را به خاطر سخن یا کاری، مشرک نامید که خودمان را نیز شامل میگردد؛ بلکه بسیاری نادانند و بسیاری مرتکب گناه میشوند و قصدشان شرک نیست؛ اما برخی با علم و اختیار، شرک میورزند.
شرک تشریعی
«شریعت» یعنی «حقوق، قوانین و احکام» یا به تعبیری دیگر «بایدها و نبایدها» و «شرک تشریعی» در برابر «توحید در ربوبیت تشریعى» میباشد. یعنی خالق، مالک و ربّ اوست، اندازهها را او گذاشته، لذا حدود و قوانین را نیز او وضع و ابلاغ مینماید و هر قانونی که انسان وضع میکند نیز باید در چارچوب قوانین او باشد.
حال اگر گروهی [چون یهودیان] بگویند: اگر چه خالق خداوند است، اما دیگر دستش بسته است و نمیتواند کاری کند و امور را به خودمان واگذار نموده است – یا عدهای مانند وهابیهای انگلیسی یا به اصطلاح قرائت جدیدیها و … بگویند: ما میتوانیم بنا بر مشورت و اکثریت آرا یا حکم حاکم، حلال را حرام و حرام را حلال کنیم – یا عدهای بگویند: شریعت اسلام، به درد آن زمان میخورد و ما باید قوانین دیگری وضع کنیم و …، وارد «شرک» میشوند!
*- اگر کسی قوانین و احکام الهی را رعایت ننماید، مرتکب گناه شده است، اما اگر رد و تکذیب کند، به گونهای که انکار خدا، نبوت و شریعت اسلام شود، مشرک میگردد. فرق است بین کسی که نماز را از احکام ضروری میداند، اما تنبل است و نماز نمیگذارد، با کسی میگوید: «من نماز را قبول ندارم، یا آن را از احکام شریعت اسلامی نمیدانم»! چنان که فرق است بین مسلمانی که در معاملات خود، به گناه کبیرۀ ربا آلوده شده، با کسی میگوید: «من اساساً حرمت ربا را قبول ندارم – یا بگوید: این را خدا نفرموده و پیامبر نیاورده است، بلکه دیگران ساختهاند!»
سیستم اقتصادی غرب
اساساً غربزدگی یا شرقزدگی، به گونهای دیگران را ارباب بدانند، یا هر گونه وابستگی بدین معنا، از مصادیق شرک آشکار میباشد؛ چنان که در مورد برخی از مسیحیان فرمود:
«اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَالْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا إِلَهًا وَاحِدًا لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ سُبْحَانَهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ» (التوبة، 31)
– (آنها) دانشمندان و راهبان (تاركان دنيا) را معبودهائی در برابر خدا قرار دادند و (همچنين) مسيح فرزند مريم را؛ در حالی كه جز به عبادت معبود واحدی كه هيچ إلهی (معبودی) جز او نيست دستور نداشتند، پاك و منزه است از آنچه شريك وی قرار میدهند.
- -«سیستم اقتصادی»، چه در غرب و چه در شرق و چه در ایران و …، تعریف و دامنۀ وسیعی دارد؛ در سرمایه و کار ساختاری دارد، در تولید به گونهایست و در توزیع به گونهای دیگر و در مصرف، متفاوت با هر دو؛ لذا نمیتوان هر سیستمی را به صرف آن که در غرب یا شرق اجرا میشود، بد و مذموم دانست.
اما، اگر کسی بگوید: «اقتصاد زیربناست و ربوبیّت (تدبیر و اداره امور) با اقتصاد است»، اعتقاد و سخنی مشرکانه است – یا اگر کسی بگوید: «من حرام بودن ربا را قبول ندارم و بانکها، سرمایهگذاریها و تعاملات تجاری، باید مبتنی بر ربا باشند»، در این زمینه وارد عرصۀ شرک شده است.
باز هم فرق است بین کسی که نادانسته چنین میگوید، با کسی که میداند اینها احکام شریعت اسلام است و رد و تکذیب یا مخالفت مینماید!