پرسش:

ریشۀ اینکه غمِ خوبان، تبدیل به افسردگی نمی‌شود چیست‌؟ اگر کسی افسرده هست مشکل چیست؟ ایا کسی که در مسیر هست، غم‌ها در او حرکت ایجاد می‌کند؟

پاسخ:

چنین نیست که غم خوبان به افسردگی نیانجامد یا بیانجامد. اولاً ریشۀ افسردگی‌ها الزاماً غم نیست و ثانیاً افسردگی نوعی بیماری است که با احساس بدبختی و ناامیدی بروز می‌نماید، نه با احساس غم.

اساساً نوع بشر، بسیار کم ظرفیت است؛ در ضرب المثل قدیمی گفته شده: «با یک غوره، سردیَش می‌شود و با یک مویز گرمیَش می‌شود!»

خداوند سبحان در قرآن کریم، این حالت بشر را به صورت جامع و واقعی بیان نموده است:

«إِنَّ الْإِنْسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا * إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعًا * وَإِذَا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعًا» (المعارج، 19 تا 21)

– همانا انسان حريص و كم طاقت آفريده شده * هنگامی كه بدی به او رسد بيتابی می‏كند * و هنگامی كه خوبی به او رسد ممانعت می‌ورزد [از رسیدن خیر به خودش و دیگران جلوگیری می‌کند.]

البته همچون سایر دسته‌بندی‌ها، استثناء دارد؛ چنان که فرمود: فقط گروهی از ظرفیت بالا برخوردار می‌شوند که همچون قطره‌ای، به اقیانوس رحمت الهی وصل می‌شوند؛ که اوج این اتصال، با اقامۀ نماز محقق می‌گردد:

«إِلَّا الْمُصَلِّينَ * الَّذِينَ هُمْ عَلَى صَلَاتِهِمْ دَائِمُونَ» (المعارج، 22 و 23)

– مگر نمازگزاران * همانها که در اقامۀ نماز، مداومت دارند.

قانون ظروف مرتبط

اگر از یک حوضچه با ظرفیت یک میلیون لیتر آب، یک لیتر بردارید، کم می‌شود و اگر یک لیتر آب بریزید، بر حجمش اضافه می‌شود و سطحش بالاتر می‌آید؛ اما اگر روی چاله‌ای کوچک که به دریا وصل است، ده هزار لیتر آب بریزید، سطحش بالا نمی‌آید و می‌توانید ده هزار لیتر آب بردارید، در حالی که سطحش پایین نمی‌رود؛ چرا که به دریا متصل است و سطحش با آن برابر می‌ماند، هر چند ظرفیت و عمقش بسیار کمتر است.

این تفاوت انسان متصل، با انسان غیر متصل می‌باشد که نه موفقیت‌ها و شادی‌ها او را از مسیر خارج ساخته و فاسق می‌کند و نه شکست‌های ظاهری و از دست دادن‌ها، سبب ناامیدی و افسردگی‌اش می‌گردد.

مصیبت‌ها و غم‌ها

این تعریف از حالات انسان، در آیات دیگر نیز تشریح شده است. آدمی وقتی مغموم می‌شود که به او مصیبتی برسد، یعنی نقص، کاستی و صدمه، به او برخورد (اصابت) نماید.

«مصیبت»، یعنی رسیدن و نشستن (اصابت) تیر بر هدف. به قول مرحوم آیت الله حائری شیرازی رحمة الله علیه: «تو همچون شیری هستی که با زنجیرهای وابستگی‌های گوناگون، به زمین و قفس تن (دنیا) بسته شده‌ای؛ خداوند می‌فرماید: «من تیر می‌زنم، دقیق هم می‌زنم، اما به زنجیرها می‌زنم تا تو آزاد شوی، پس تو چرا می‌گویی: آخ؟!»

خداوند متعال در قرآن کریم، در توصیف مؤمنان و صابران فرمود:

«وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ» (البقره، 155)

– قطعاً همه شما را با چيزی از ترس، گرسنگی، زيان مالی و جانی، و كمبود ميوه‏‌ها (نتایج و ثمرات) آزمايش می‏كنيم و بشارت ده به استقامت كنندگان!

«الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ» (همان، 156)

– آنها كه هر گاه مصيبتی به آنها رسد می‏گويند: ما از آن خدا هستيم و به سوی او باز می‏گرديم!

«أُولَئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَوَاتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ» (همان، 157)

– (صابران) همانها هستند كه الطاف و رحمت خدا شامل حالشان شده و آنها هستند هدايت يافتگان.

چون آنها به رحمت الهی وصل شده‌اند، رحمت خداوند منّان نیز به ایشان متصل است «صَلَوَاتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ»؛ و رحمت الهی، محدود و فانی نیست؛ لذا متصلان به رحمت الهی، با مصیبت‌ها، ناراحت و مغموم می‌شوند، اما احساس بدبختی و ناامیدی نمی‌کنند که به افسردگی نیز بیانجامد.

افسردگی

افسردگی، اگر القایی، نمایشی، برای جلب توجه، لوس شدن و … نباشد؛ نوعی بیماری است و هیچ ربطی به غم یا شادی ندارد؛ چنان که برخی دچار افسردگی فصلی می‌شوند که رایج‌ترین آن، افسردگی فصل پاییز است که گاه تا آغاز فصل بهار، رطوبت و گرما طول می‌کشد.

از علائم بیماری افسردگی این است که فرد مبتلا، ناامیدی، بدبختی، از بین رفتن عزت نفس، اختلال در تمرکز، کم شدن علاقه به فعالیت‌ها و بی‌تفاوتی را در خودش احساس می‌کند.

بیماری افسردگی می‌تواند علل متفاوتی داشته باشد، از اختلالات روانی گرفته تا کمبود نیازهای بدن، مانند: پایین بودن سطح ویتامین D    و منیزیم در خون و … که البته با مراجعه به پزشک، قابل درمان یا دست کم مدیریت (کنترل) می‌باشد.

غمِ محرّک

غم و شادی، می‌توانند فقط احساسی و زودگذر باشند و می‌توانند محرّک باشند و سبب پیامدی‌هایی شوند و البته اختصاصی به «غم خوبان و …» ندارد.

ممکن است کسی در غم از دست دادن پدر یا همسرش، بسیار گریه و بی‌تابی کند و پس از مدتی به آرامش برسد؛ اما همین مصیبت برای دیگری، سبب حرکت شود و او را در جانشینی و ادارۀ خود و خانواده، مصمم نموده و به تحرک و تلاش بیشتر وادارد.

امان از دل زینب (علیها السلام)

فاجعۀ کربلا در روز عاشورا، بسیاری را مغموم ساخت، یک عده فقط گریه کردند و می‌کنند، اما حضرت زینب علیها السلام را که بیشترین مصیبت و غم بر ایشان وارد شد، در ادامۀ راه و رساندن پیام کربلا به همگان در طول تاریخ، مصمم‌تر نمود.

خاطره

دوستی می‌گفت: کار ما در مدینه، ارتباط با مسلمانان غیر ایرانی و دادن نقشۀ بقیع به آنها بود، چرا که وهابیت و سعودی، نه تنها بقیع را تخریب نموده بودند، بلکه بر زدودن تاریخ آن و قبوری که آنجا بود، اصرار داشته و دارند؛ و البته اگر می‌دیدند که ما نقشۀ قبور را به مسلمانان می‌دهیم و شرحی می‌دهیم، بازداشت و زندان می‌شدیم!

او گفت: شب آخر اقامت در مدینه، خدمت حجت الاسلام و المسلمین، آقای قرائتی رسیدم و به او گفتم: «من در این مدت، توفیق نیافتم مانند دیگران به زیارت قبور ائمه بقیع علیهم السلام بروم، زیارتی بخوانم و اشکی بریزیم و …!» ایشان ابتدا بسیار ناراحت و متعجب شدند و پرسیدند: «چرا؟!»

گفتم: پدر خوبی که مظلومانه به قتل می‌رسد، دو فرزند دارد؛ یکی بر سر جنازه یا قبر پدر نشسته و گریه می‌کند و می‌گوید: «تو چه پدر خوبی بودی» و از فضایل پدر می‌گوید، بر سینه یا روی پایش می‌زند و با اشک و آه می‌گوید: «چقدر قاتلان تو، ظالم و نامرد بودند»! اما دیگری، فعلاً وقتی برای گریه و عزاداری ندارد؛ چرا که کمر را بسته و وارد میدان شده تا با قاتلان بجنگد و حق پدر را بازستاند» و افزود: «اکنون و در این شرایط، من آن دومی هستم و در میدان جنگ شناختی و تبلیغاتی می‌جنگم» و وقتی بخشی از کارهایش را شرح داد، ایشان بسیار خوشحال شده و دعا نمودند.

  • -حفظ شعائر الله، عزاداری‌ها، هیئت‌ها، راهپیمایی با شکوه اربعین، چه بین بصره، نجف و … تا کربلا و چه در شهرهای ایران، همه مصداق همان غمِ مصیبتی می‌باشند که حرکت ایجاد می‌کند؛ حرکتی واحد و منسجم صدها میلیون انسان مصمم، در راه امام و به سوی امام؛ علیه نظامات سلطۀ کفر، شرک، نفاق، جهل، ظلم و فساد.

لینک کوتاه مطلب : https://ofoghandisha.com/?p=23083

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مطالب