پرسش:
آیا قسم دادن اهل بیت علیهم السلام در دعاها، کار درستی است؟
پاسخ:
هنگام رجوع به یک محبوب و یک بزرگ، مهم است که آیا قصد تجدید دیدار و ارتباط با او را داریم و در ضمن نیازهای خود را نیز عرضه میداریم، یا فقط برای گرفتن حاجات به آنها رجوع نمودهایم؛ و اگر حاجت را با دعا و زیارت و یا بدون آن و حتی پیش از خواستن بدهند، با آنها کاری نداریم؟!
قسم دادن:
“قسم دادن”، یعنی: «ای خدایی که به بندگان مؤمنت فرمودی برای تقرب به تو وسیله بجویند، من آن چه در قسم ذکر میکنم را وسیلۀ بالا رفتن دعا و استجابت از سوی تو قرار میدهم.
“قسم دادن”، یعنی: «شاید من هیچ حقی نداشته باشم که دعایم مستجاب شود، اما نزد تو حقایق ارزشمندی وجود دارمد که برایشان حق قائل شدی، پس من به حق آنان میخواهم».
بنابراین، قسم دادن در دعاها، نه تنها هیچ اشکالی ندارد، بلکه میتوان اذعان نمود زیارت و دعایی نداریم که در آن “قسم” نباشد؛ حال چه خداوند سبحان را قسم بدهیم و چه اهل عصمت علیهم السلام را قسم بدهیم. همین که میگویید: «برَحمَتِکَ یا اَرحَمَ الرّاحِمین»، خداوند سبحان را به رحمتش قسم میدهید.
●- دعای “کمیل”، با یک قسم بزرگ و جامع آغاز میشود: «اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ بِرَحْمَتِكَ الَّتِى وَسِعَتْ كُلَّ شَىْءٍ»، و سپس “بِقُوَّتِكَ” – “بِجَبَرُوتِكَ” – “بِعَظَمَتِكَ” – “بِوَجْهِكَ” – “بِعِلْمِكَ” و “بِنُورِ وَجْهِكَ” که پیاپی آمده، همه قسم دادن خداوند سبحان است، منتهی قسمهایی عظیم و با حکمت که باید به موضوعش نیز دقت شود؛ هر کدام نقش و آثار خود را دارند.
●- دعای “سمات”، با قسم به اسم اعظم خدا شروع میشود: «اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الْعَظِيمِ الْأَعْظَمِ الْأَعَزِّ الْأَجَلِّ الْأَكْرَمِ» و سپس با قسمهای دیگری چون: «وَبِجَلالِ وَجْهِكَ الْكَرِيمِ»- «وَبِمَشِييَّتِكَ» – «وَبِحِكْمَتِكَ» – «بِمَجْدِكَ» و …، ادامه مییابد.
●- در زیارت روز شنبه که اختصاص به رسول اکرم صلوات الله علیه و آله دارد، ایشان را برای این که شما را به عنوان میهمان امروز خودشان بپذیرند و اکرام نمایند، چنین قسم میدهید: «بِمَنْزِلَةِ اللّٰهِ عِنْدَكَ وَعِنْدَ آلِ بَيْتِكَ، وَبِمَنْزِلَتِهِمْ عِنْدَهُ، وَبِمَا اسْتَوْدَعَكُمْ مِنْ عِلْمِهِ فَإِنَّهُ أَكْرَمُ الْأَكْرَمِينَ – [قسم] به جایگاهی که خدا نزد تو و نزد خاندانت دارد و بهحق جایگاهی که آنان نزد خدا دارند و بهحق آنچه از دانشش نزد شما سپرده است، که همانا او گرامیترین گرامیان است».
و در زیارت حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در روز یکشنبه، میگویید: «بِمَنْزِلَتِكَ وَآلِ بَيْتِكَ عِنْدَاللّٰهِ، وَمَنْزِلَتِهِ عِنْدَكُمْ، وَبِحَقِّ ابْنِ عَمِّكَ رَسُولِاللّٰهِ صَلَّىاللّٰهُعَلَيْهِوَآلِهِ وَسَلَّمَ وَعَلَيْهِمْ أَجْمَعِينَ – به حق مقام والای خود و جایگاه بلند اهلبیتت نزد خدا و جایگاه خدا نزد شما و بهحق پسر عمویت رسول خدا که خدا بر او و خاندانش، همه و همه درود و سلام فرستد.»
***- پس، قسم به حق دادن، حق است و ایجاد حق میکند؛ و چون دعا کننده به حق متصل و متوسل میشود، امید دارد که مشمول “حق استجابت” گردد. منتهی برخی از سوی خود قسمهای مندرآوری میسازند و میگویند که نه تنها هیچ منطقی ندارد و هیچ حقی ایجاد نمیکند، بلکه جسارتآمیز و گاه اهانتآمیز نیزمیباشد که حق نارضایتی و ناخشنودی را ایجاد میکند! لذا باید در قسم دادن نیز به دانش، بینش، فرهنگ، اخلاق و ادبیات اهل عصمت علیهم السلام که معلمان و مربیان ما میباشند، تأسی جست.
دعا و استجابت
“دعا”، خواندن کسی [خدا، اهل عصمت علیهم السلام یا هر کس دیگری]، و خواستن از اوست. اگر به کسی بگویید: «یک لیوان آب به من بده»، او را خواندهاید و از او خواستهاید. منتهی هر کسی، علم، معرفت، شعور، اخلاق، فرهنگ و ادب خود را دارد؛ لذا دعا نیز مراتب و درجاتی دارد.
“اخلاص و ادب”، دو شرط اساسی در گفتگوی با هر دوستی میباشد و هر چه مقام مخاطب والاتر باشد، “اخلاص و ادب” بیشتری لازم است، به ویژه اگر مخاطب دعا (خوانده شده)، خداوند سبحان و اهل عصمت علیهم السلام باشند؛ و البته “ادب” متناسب با معرفت (شناخت) و نیز اخلاق و فرهنگ هر کسی میباشد. یکی مانند امیرالمؤمنین علیه السلام، هنگام نماز و دعا از حال میرود، دیگری نمازش را سبک میشمرد و هنگام اقامه نماز نیز به یاد هر چیزی هست، به غیر از خدایی که در محضرش ایستاده و با او سخن میگوید!
اخلاص بدون ادب – شرط اصلی “استجابت”، همان “اخلاص” است. آن عربی که معرفت، فرهنگ، اخلاق و ادب ندارد و چه بسا “مستضعف فکری” نیز میباشد، هنگام گرفتاری، با اخلاص و باور تمام وارد حرم حضرت ابوالفضل علیه السلام میشود، و چه بسا با تندی نیز حاجتش را بیان میدارد. اما او با حضرت عباس علیه السلام، زندگی میکند. حضرت عباس علیه السلام، برای او پدر، برادر، وکیل، طبیب، تکیهگاه و باب الحوایج است.
ادب بدون اخلاص – دیگری، با علم، معرفت، فرهنگ و اخلاص است. با وضو و مؤدب وارد حرم میشود، دو رکعت نماز زیارت و سپس زیارتنامه میخواند و …، اما او فقط یک سری برنامه را انجام میدهد و اصلاً توجهی به مخاطب و اخلاصی در زیارت یا عرض حاجت ندارد. البته چون خداوند متعال جواد، کریم، منّان و معطی میباشد و آن بزرگواران نیز همه متخلق به اخلاق الله هستند، به او نیز چیزهایی میدهند. بالاخره قصد زیارت نموده، راهی را طی نموده، زحمتی را برای این زیارت متقبل شده …، پس اجر دارد و آنان به کسی بدهکار نمیمانند.
اخلاص و ادب با هم – خوشا به حال کسی که هنگام دعا، توسل، زیارت از راه دور یا نزدیک، هم اخلاص دارد و هم ادب – هم معرفت (شناخت) دارد و هم صداقت دارد و دعا و زیارتی از روی معرفت و صدق مینماید. خوشا به حال کسی که هم شعور و فرهنگ دارد و هم اخلاق حسنه و ادب حضور.
او وقتی عبادت میکند، فرشتگان دورش جمع میشوند – قلبش بیت الله میشود – انبیا، اوصیا و اولیای الهی، به خانه قلبش وارد میشوند [به همین دلیل حالش دگرگون میگردد]، ملائک دعایش را به دعای خود ضمیمه کرده و تا عرش بالا میبرند – خداوند میفرماید: «این بندۀ مخلص و با معرفت من است که مرا میخواند و از من میخواهد – اهل عصمت و اولیاء الله میگویند: این بنده مخلص و با معرفت خداوند متعال و از دوستان، پیروان [شیعیان] ماست که بر ما وارد شده، ما را میخواند، نزد خدا به ما متوسل شده و میهمان گرامی ماست.
«الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ طُوبَى لَهُمْ وَحُسْنُ مَآبٍ» (الرّعد، 29)
– آنها که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند، [خوشا به حالشان که] پاکیزهترین (زندگی) نصیبشان است؛ و بهترین سرانجامها.