پرسش:
روزه گرفتن را خیلی دوست دارم، اما با مسئله «مسافر» مشکل دارم. امروز که دیگر کسی با الاغ یا اسب سفر نمیکند، پس چرا میگویند روزه باطل میشود؟
پاسخ:
همان خدایی که روزه را بر ما فرض و واجب نمود و احکام ش را در کلام وحی و سنّت نبوی تعلیم داد، شرایطی برای روزهداری بیان کرده است که از جمله آنها بیمار نبودن و مسافر نبودن است.
«من دوست دارم این کار را بکنم، اما آن را نه» – «من اینجوریش را دوست ندارم، اما آن طورش را دوست دارم» – «من دوست دارم بروم خانه داییم که 90 کیلومتر فاصله دارد و با هم روزه بگیریم» – «چرا اسلام با این احکام دست ما را بسته» و … (که در سؤال مطرح شده بود)، در مقام بندگی و در مقابل اجرای اوامر و احکام لهی معنا ندارد، چون آن دیگر اطاعت از احکام خود (من) میشود و نه از احکام خدا.
از محسنات روزه گرفتن، به ویژه در ماه مبارک رمضان این است که انسان تمرین میکند تا این «منِ» و این «نفس» را تحت کنترل بگیرد؛ و مجبور به اطاعت اوامر الهی نماید. وگرنه بدیهی است که «نفس» نه از ننوشیدن خوشش میآید و نه از نخوردن.
اگر قرار باشد که هم روزه بگیریم و با این روزه وارد ضیافت الهی شویم و در این ضیافتگاه بندگی را تمرین کنیم، و هم بگوییم از روزه گرفتنش خوشم میآید، اما با احکام سفرش مسئله دارم و …، که نشد روزه. لذا سعی نمایید در مقام بندگی با هیچ یک از احکام الهی مسئله نداشته باشید.
در ایام ماه مبارک نیز سفر موجب ابطال روزه میگردد. لذا اگر قبل از اذان ظهر از حد وطن (نه از خانه) خارج شوید و تا اذان ظهر به حد ترخص بازنگردید، شما مسافر قلمداد شده و روزه شما شکسته میشود.
دقت کنید که وقتی «مسافت» را حد ترخص بیان نمودند، یعنی دیگر سرعت در آن ملاک نیست. پس اگر کسی صد متر را طی چند ساعت پیمود، مسافر قلمداد نمیگردد و اگر کسی هزار کیلومتر را طی یک ساعت پیمود نیز مسافر قلمداد شده و نمیتواند بگوید: من که با الاغ نیامدم تا مسافر قلمداد شوم، بلکه با هواپیما و یک ساعته آمدهام. چرا که ملاک «مسافت» چهار و نیم فرسخ بود که او از آن خارج شده است.