پرسش:
چرا در اسلام، زنان نسبت به مردان در احکام دینی در مشقّت بیشتری قرار گرفتهاند؟
پاسخ:
چه کسی تشخیص داده که احکام بانوان، مشقّت بیشتری دارد؟! آیا مثلاً رعایت پوشش مناسب، مشقتبارتر از جنگ و جهاد در میدان میباشد؟! و اساساً چرا باید احکام مخصوص بانوان، با احکام مخصوص آقایان قیاس شوند؟!
- -پاسخهایی به صورت اجمال ایفاد میشود و البته هیچ دلیلی ندارد که شما را به طور کامل قانع نماید؛ چرا که قانع شدن، به عوامل متعددی بستگی دارد که فقط یکی از آنها “پاسخ مناسب” میباشد.
صدها و هزاران عامل و حجاب وجود دارد که ممکن است سبب “مقاومت ادراکی خودآگاه یا ناخودآگاه” مخاطب قرار گیرد! مانند: میزان آشنایی با علوم پایهی (اصولیِ) لازم در یک بحث و همینطور میزان اثر پذیری از تبلیغ و ضدتبلیغ و نیز حبّ و بغضها یا منافع شخصی میتواند سبب مانع از قانع شدن گردد و … .
در هر حال توجه به نکات ذیل میتواند راهنمایی برای ورود به این مباحث گردد:
الف – در پرسش، ابتدا حکم صادر شده که احکام الهی مشقّت دارد و سپس ادعا شده که مشقّت بانوان بیشتر است؟! در حالی که خداوند متعال فرمود: «کتاب را برای مشقّت شما نفرستادم»: «مَا أَنْزَلْنَا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقَى – ما قرآن را بر تو نازل نكرديم كه خود را به مشقّت بيفكنی» (طه، 2)
اگر چه رفتن به هر راهی و انجام هر کاری سختیهای خودش را دارد؛ اما هر سختی و زحمتی، مشقّت تلقی نمیشود و رعایت احکام الهی برای رشد، کمال و سعادت دنیوی و اخروی بشر، نه تنها «مشقّت» ندارد، بلکه سختی غیر ضروری و غیر قابل تحمل نیز ندارد؛ چرا که منطبق با نظام خلقت و هدایت میباشد و بدیهی است که مشقّت رفتن در بیراهه و انجام هر کاری که مغایر با عقل، فطرت، وحی و ساختار روحی و بدنی آدم میباشد، به مراتب بیشتر و البته زیانبار است.
ب – سختی و مشقت:
فرمود: «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِي كَبَدٍ – كه بىترديد ما انسان را در رنج (سختی) آفريدهايم» (البلد، 4)
وقتی بیان میشود (انسان)، یعنی مرد و زن در آن مشترکند. پس اساساً انسان در این دنیا در رنج و سختی قرار دارد و هر رشدی مستلزم تحمل سختیها و عبور از آنها میباشد.
انسانِ در حدّ بدن، نوعی حیوان است و “آدم شدن” سخت است. هنر اسلام این است که “حیوان” را “آدم” میکند و تعلیم و تربیت شدن در این مکتب، کار آسانی نیست؛ تلاش و تحمل سختی و زحمت میخواهد.
ب – انسانیت بین زن و مرد مشابه است:
در اصول آدمیت و احکام آن، هیچ فرقی بین مرد و زن نیست، لذا خداوند متعال در عین حال که میتوانست در آیاتی فقط به کلمۀ «انسان» اشاره نماید، به «زن و مرد» جداگانه تأکید نمود، تا همه بدانند که این اصول برای همه یکسان است و زن و مرد در آن فرقی ندارند. به عنوان مثال در آیهای که با شاخصهها و مراحل کامل شدن اشاره دارد، بر ضمایر “مذکر و مؤنث” تأکید نمود، در حالی که میتوانست بفرماید «انسان»، تا هر دو را شامل شود:
«إِنَّ الْمُسْلِمِينَ وَالْمُسْلِمَاتِ وَالْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَالْقَانِتِينَ وَالْقَانِتَاتِ وَالصَّادِقِينَ وَالصَّادِقَاتِ وَالصَّابِرِينَ وَالصَّابِرَاتِ وَالْخَاشِعِينَ وَالْخَاشِعَاتِ وَالْمُتَصَدِّقِينَ وَالْمُتَصَدِّقَاتِ وَالصَّائِمِينَ وَالصَّائِمَاتِ وَالْحَافِظِينَ فُرُوجَهُمْ وَالْحَافِظَاتِ وَالذَّاكِرِينَ اللَّهَ كَثِيرًا وَالذَّاكِرَاتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُم مَّغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا» (الأحزاب، 35)
– بدرستى كه مردان مسلمان، و زنان مسلمان و مردان مؤمن، و زنان مؤمن، مردان عابد، و زنان عابد، مردان راستگو، و زنان راستگو، مردان صابر و زنان صابر، مردان خاشع، و زنان خاشع، مردان و زنانى كه صدقه مىدهند (یا صدق دارند)، مردان و زنانى كه روزه مىگيرند، مردان و زنانى كه شهوت و فرج خود را حفظ مىكنند، مردان و زنانى كه خدا را بسيار ذكر مىگويند، و ياد مىكنند، خداوند برايشان آمرزشى و اجرى عظيم آماده كرده است.
حوزه احکام:
پس تفاوت فقط در برخی از احکام است و احکام برای همین است که صفات، ویژگیها، ملکات و استعدادهای آدمیت [که در آیهی فوق بیان شد]، در انسان (زن و مرد) ظهور یابد و تثبیت و تقویت گردد و آدمی طبق برنامۀ حق تعالی حرکت نماید تا رشد کند و به سعادت برسد.
احکامی که از سوی خداوند علیم و حکیم صادر شده است، سراسر حکیمانه میباشد، و متناسب با خلقت میباشد و به طور کلی «شریعت» منطبق با «تکوین» است؛ یعنی احکام الهی، مطابق با نظام خلقت و هدایت میباشد.
هدف و حکمت اصلی “احکام”، همان عبادت و اطاعت برای “آدم” شدن، برای کامل شدن و مقرب شدن است، منتهی برای هر شخصی، هر گروهی، هر جنسیتی، هر مقام و منسبی و …، به تناسب خلقت، جایگاه و نقش او در کارگاه آفرینش، احکام یا برنامۀ اجرایی صادر شده که در بسیاری از موارد مشابه و گاه با یک دیگر متفاوتاند و این تفاوت، اختصاصی به زن و مرد ندارد؛ چنان که نماز مسافر شکسته است و حج فقط بر مستطیع واجب است و … .
*- احکام بسیاری در میان زن و مرد مشابه است – احکامی مخصوص مردان، احکامی مخصوص بانوان، احکامی مخصوص پدران، احکامی مخصوص مادران، احکامی در خصوص فرزندان، احکامی در خصوص عالمان و معلمان، احکامی در خصوص متعلمان (دانشپژوهشان)، احکامی برای اهل کسب و تجارت، احکامی برای اهل رزم و مجاهدان، احکامی برای حاکمان، احکامی برای مردم و رعیت و …، وجود دارد، و البته چون ما نمیدانیم و گاهی نظام را بر هم میزنیم، برخی از احکام به مذاق ما خوش نمیآید و آن را مشقتبارتر از احکام دیگران گمان مینماییم!
*- در اموری نقش مرد بسیار حساستر است و در مواردی نقش زن بسیار حساستر میباشد؛ لذا برخی از احکامشان متفاوت میباشد و نباید قیاس شوند.
*- به عنوان مثال: نقش زن در تولید و تربیت انسان، بسیار حساستر از نقش مرد است.
*- زن، به خاطر نقش حیاتیاش در کارگاه هستی، به گونهای آفریده شده که بسیار زودتر به کمال میرسد، اگر دو برادر و خواهر دو قلو یا دو پسر و دختر 9 ساله در محضر حقتعالی بایستند، خداوند متعال به دختر میگوید: بندهی من! بیا جلو که با تو کار دارم، تو اکنون میتوانی مرا بشناسی و قابلیت یافتهای که مخاطب امر و نهی من قرار گیری – اما به پسر میگوید: تو فعلاً برو بچگی کن و چند سال دیگر بیا.
*- در خانواده، که اولین، مهمترین و مقدسترین نهاد اجتماعی و ساختار مدنی و تربیتی بشر است، مرد بیشتر نماد ظاهر و نقش در بیرون از خانه را دارد و زن بیشتر نماد باطن و نقش درون خانه را دارد؛ و احکام هر کدام نیز متناسب با نقش آنهاست. منتهی وقتی عدهای شعار فمینیستی سر میدهند و تشابه این دو را فریاد میزنند، تا زنان را در بیرون خانه مورد سوء استفاده قرار دهند، نظم انطباق زن با نظم کارگاه آفرینش را بر هم میزنند، لذا برخی از احکام مختص بانوان، برای آنان مشقتبارتر به نظر میرسد.
مشقتبارتر:
اما، اگر بخواهیم نگاهی مشابه به احکام زن و مرد داشته باشیم، زن میتواند بگوید که احکام من سختتر است و مرد هم میتواند بگوید که احکام من سختتر است، اما واقع این است که هیچ کدام صحیح نمیگویند؛ بلکه احکام هر کدام متناسب با خودشان است و اگر بخواهند جای یک دیگر بنشینند، احکام خودشان برایشان سختتر میشود.
به عنوان مثال:
*- اگر به زن دستور تابعیت از مدیریت خانواده (مرد) داده شده است، به مرد نیز فرمان داده شده که نه تنها حق ندارد زور بگوید، بلکه حق ندارد کاری که مشقت داشته باشد را به زن تحمیل نماید. *- اگر به زن گفته شده که همسرش را رعایت کند، به مرد نیز گفته شده این زنی که همسر توست، ریحانه و گل و لطیف است و باید درست از آن نگهداری کنی.
*- اگر به مرد دستور دادهاند که به “جهاد” برود، زن را معاف کرده و همسرداری و خانهداری او را مترادف و در مرتبهی جهاد برایش محسوب کرده است. حالا مرد سادهاندیش میتواند بگوید: جنگ که سختتر و وحشتناکتر است.
*- به مرد و زن (هر دو) گفته شده که چشم از نامحرم بپوشانید، عورات خود را بپوشانید، به زن گفته شده که تو لطیفتری و به همین دلیل جاذبتری، پس به غیر از عورت، زینتهایت را نیز از مرد غریبه بپوشان؛ و بدیهی است که مرد با چنین پوششی، نمیتواند وظایف خود را به انجام برساند. آیا این خیلی مشقتبار شد؟!
نکته:
حالا اگر مرد خود را مشابه زن ببیند، میتواند معترضانه بپرسد: چرا من باید بروم و به سختی کار کنم، عرق بریزم، نان حلال درآورم و نفقهی زنم را که چون ملکهای در خانه نشسته بدهم – چرا من با فرعونها و شدادهای ظالم و جائر و آدمکُش بجنگم، اما همسرم به خاطر تحمل بنده و خانهداری، به مقام مجاهدت برسد، مگر من فرعونم؟! – چرا اغلب امور بیرونی و اجتماعی که سختتر است با من باشد، اما او با دو یا سه تا بچۀ دستهگل سر کند و کارش مساوی این شدت کار من باشد – چرا و چرا و چرا؟
به او میگویند: تو مرد آفریده شدی، با ویژگیها و تکالیف مخصوص به خودت – او زن آفریده شده، با ویژگیها و تکالیف مخصوص به خودش. لذا نه جای همدیگر قرار گیرید و نه خود را در احکام با یک دیگر مقایسه کنید، بلکه در آدمیت و عبودیت تلاش کنید که هر دو در آن برابرید.