پرسش:
آیا میشود با کسی که قبلاَ شراب انگور را به صورت تفننی مصرف میکرده ازدواج نمود؟
پاسخ:
شرابخواری در گذشته و حال یک مقوله است و ازدواج یک مقولهی دیگر، هر چند که به هنگام ازدواج با شرابخوار (در گذشته یا حال)، این دو مقوله به هم مربوط میشوند.
الف – شرابخوار تفننی یعنی چه؟ بالاخره هر شرابخواری در این عالم، ابتدا تفننی شروع کرده و سپس معتاد و حرفهای گردیده است. دقت شود که اغلب گناهان، ابتدا تفننی آغاز میشوند و سپس به صورت عادت و سپس شاکله در میآیند، چرا که فطرت انسان پاک و معصوم است و عقل نیز سالم است و نیازی به گناه ندارد.
ب – بدن، روان و روح، نیازی به شراب ندارند، پس هیچ کس بدون عوامل بیرونی، این نیاز را در خود احساس نمیکند که مثلاً یک بار تفننی شراب بخورد، لذا مشکل شرابخوار، صرفاً نوشیدن چند جرعه شراب نیست، بلکه با افراد نااهل و جاهل حشر و نشر داشته است.
دقت شود که اساساً گناه در تنهایی لذت ندارد. ابلیس نیز گفت دیگران را اغوا میکنم، لذا کمتر میشود که شخص به تنهایی هوس گناه کند و از ارتکاب آن لذت ببرد. از این رو اغلب گناهکاران به دنبال همراه (پا) میگردند. لذا فرمود نه تنها گناه نکنید، بلکه با گناهکاران نیز حشر و نشر و دوستی و صمیمت نداشته باشید.
ج – حشر و نشر با افراد جاهل و فاسق، به غیر از آن که نشانه ضعف ایمان است، بلکه بیانگر میزان عقل و شعور و علم شخص نیز میباشد و هم چنین، چگونگی خوشایندها و ناخوشایندهای او را نمایان میسازد. پس شرابخوار (تفننی یا حرفهای)، دارای چنین نقاط ضعف بزرگی در تعقل، تفکر، اخلاق، ارتباطات و علم به خیر و ضرر خودش میباشد.
د – ملاک حال فعلی افراد است، اما مهم است که چرا کسی ترک معصیت بزرگی چون شرابخواری را نموده است؟ یک موقع کسی تفننی شراب مینوشد و یک روز هم تفننی کنار میگذارد و ممکن است یک روز دیگر نیز تفننی هوس کند که باز هم بنوشد و یا مثلاً خودش را توجیه کند که من ارادهای قوی دارم، هر موقع که بخواهم مینوشم و هر موقع که نخواهم نمینوشم و …؛ اما در هر حال او یک شرابخوار است و این اکنون نمینوشد، ملاک نیست.
ممکن است کسی فهمیده باشد که شراب برای او بسیار مضر است و آن را کنار گذاشته باشد، خب این یک مرحلهی قابل توجهی از رشد علمی و عقلی است، هم آگاه شده و هم خیر و شر خود را تشخیص داده است. اما این کافی نیست، چون اگر روزی به او بگویند که الان نوشیدن شراب برای تو مفید است (هر چند که نیست)، او هیچ ابای دیگری ندارد و خواهد نوشید.
اما یک موقع، کسی به خاطر ضعف ایمان، جهل و بندگی نفس، خطایی کرده و مثلاً شرابی نوشیده، اما با همان عقل و علم متوجه شده که معصیت بزرگی را مرتکب شده است و دنیا و آخرت خود را به آتش کشیده است. چنین کسی حالا متحول شده، ایمان آورده، توبه کرده و آن معصیت یا معاصی را کنار گذاشته است؛ در چنین شرایطی خودش و توبهاش بسیار ارزشمند است.
ازدواج:
اما ازدواج مقولهی دیگری است، هر چند که همه مباحثی که بیان شد، در آن مؤثر میباشد و باید مد نظر گرفته شود. فرض کنیم دختری یا پسری قبلاً شرابخوار بوده و امروز نیست. خب ممکن است فردا دوباره شرابخواری کند؟ لذا هیچ تضمینی به جز ایمان راسخ و توبهای جدی قابل ملاحظه نمیباشد.
وانگهی بسیاری هستند که نه تنها شراب نمینوشند، بلکه بسیار هم مؤمن هستند، اما ازدواج این شخص خاص با آن شخص خاص به مصلحت نمیباشد، چرا که به لحاظهای دیگر موافق، همسو، همسر و «کفو» یک دیگر نمیباشند.
از این رو صرف این که قبلاً شراب مینوشیده و اکنون نمینوشد [به فرض آن که از ایمان و توبه باشد] کفایت نمیکند.
متأسفانه شاهدیم که نرخ طلاق، به ویژه در میان جوانان و در مدتی کوتاه پس از ازدواج بسیار افزایش یافته است؟ خب علل چیست؟ چند در صد این طلاقها به خاطر سوابق نامطلوب در معصیت یا استمرار آن میباشد؟ اغلب به خاطر عدم همسویی و انتخاب غلط است.
از این رو، اگر فرد مورد نظر که قبلاً شرابخوار بوده، اکنون ایمان آورده و توبه کرده است، باید برای ازدواج به سایر ویژگیها و شرایط او و تطبیق با ویژگیها و شرایط خود و همسویی اهداف و خواستهها و سلایق و … توجه نمود.