بانو امین که مشرب صدرایی دارد، در مواضعی مانند تقسیم بندی قوای نفس انسان، نظریه عقول و… تفاوت هایی با پیشینیانش دارد. در «نظریه عقول» او ضمن انتقاد به نظریات پیشین «نظریه روح محمدی» را مطرح می کند. مسئله پژوهش حاضر بررسی نوع مواجهه او با نظریه عقول و ارزیابی نظریه روح محمدی است. بر اساس یافته های پژوهش، بانو امین به هشت اشکال پیرامون نظریه عقول پاسخ می گوید: دو اشکال بر تجرد و قدم عقل، پنج اشکال بر مادی بودن عقل و یک اشکال بر ترتیب طولی و عدد عقول است. او از سویی دلایل عقلی تجرد عقول را قبول می کند و از سوی دیگر بنا بر ادله نقلی و ایرادات قاعده الواحد، مادی بودن عقول را به طور کلی مردود نمی داند؛ بلکه آن را «جایز» می داند و برای تبیین ربط واحد به کثیر از نظریه روح محمدی استفاده می کند. او گاهی روح محمدیه را معادل عقل اول می داند و گاهی با مادی دانستن عقل اول و مجرد دانستن روح محمدیه آنها را غیر از هم می داند. بنابراین با نقد نظریات موجود در باب عقول، از هر دو نظریه مادی بودن و تجرد عقول قسمتهایی را می پذیرد و قسمت هایی را نمی پذیرد و سرانجام نظریه جدیدی بیان می کند. ترجیح دلایل نقلی و بحث از نظرگاه های مختلف موجب نظریه جدیدی در آراء بانو امین شده است. روش این پژوهش تحلیلی – انتقادی است.
کلیدواژه ها: بانو امین، عقل اول، روح محمدی، تجرد عقول