پرسش:
چرا هیچ روایتی یا تاکیدی برای زیارت این بانوی مکرمه مثل حضرت معصومه سلام الله علیها وارد نشده؟
پاسخ:
هو العلیم. علکیم السلام و رحمة الله؛
شخصیت والا مقام بی بی فاطمه صغری، حضرت زینب کبری سلام الله علیها بر احدی از اولیای الهی و مومنان پوشیده نیست و روایات در فضیلت و شرافتِ منزلت آن بانویِ دُردانه متواتر است و این معنا حتی قبل از ولادت آن بانو توسط پیامبر صلی الله علیه و آله گوشزد می شد.
هنگام ولایت زینب کبری سلام الله علیها، چون رسول خدا صلی الله علیه و آله در سفر بود، فاطمه زهرا علیها السلام از همسرش علی علیه السلام درخواست کرد که نامی برای فرزندشان انتخاب کند. علی علیه السلام در جواب فرمود: من بر پدرت سبقت نمیگیرم، صبر میکنیم تا پیامبر از سفر برگردد. چون پیامبر بازگشت به محض شنیدن خبر تولد، سراسیمه به خانه حضرت على علیه السلام رفت، نوزاد را در بغل گرفت بوسید و فرمود: فرزندان فاطمه فرزندان منند ولی خداوند در باره آنان تصمیم میگیرد.
بعد از آن جبرئیل نازل شد و پیام آورد که خداوند سلام میرساند و میفرماید: نام این دختر را زینب (زین + أب) بگذارید (که به معناى «زینت پدر» است) که این نام را در لوح محفوظ نوشتهام. آن گاه رسول خدا زینب را گرفت و بوسید و فرمود: توصیه میکنم که همه این دختر را احترام کنند، که او مانند خدیجه کبری است. (ریاحین الشریعه، ج3،39)
پیامبر صلی الله علیه و آله در این هنگام فرزند دلبند زهراى اطهر سلام الله علیها را در آغوش کشیده صورت خود را به صورت او گذاشت و شروع به اشک ریختن کرد. مادر ناگهان متوجه این صحنه شد و در حالى که شدیدا ناراحت بود از پدر پرسید: پدرم ، چرا گریه مى کنى؟!
رسول خدا فرمود: گریه ام به این علت است که پس از مرگ من و تو، این دختر دوست داشتنى من سرنوشت غمبارى خواهد داشت ، در نظرم مجسم گشت که او با چه مشکلاتى دردناکى رو به رو مى شود و چه مصیبتهاى بزرگى را به خاطر رضاى خداوند با آغوش باز استقبال مى کند.
در همین جا بود که خطاب به دخترش فاطمه فرمود: اى پاره تن من و روشنى چشمانم ، فاطمه جان ، هر کسى که بر زینب و مصایب او بگرید ثواب گریستن کسى را به او مى دهند که بر دو برادر او حسن و حسین گریه کند. (طراز المذهب ، ص 32 و 22)
در شخصیت شناسی حضرت زینب علیهاالسلام همین بس که حضور هفت معصوم (پیامبراکرم صلى الله علیه و آله، على علیه السلام، فاطمه علیهاالسلام، امام حسن علیه السلام، امام حسین علیه السلام، امام سجاد علیه السلام و امام باقر علیه السلام) را درک کرده است.
از جهات علمی و ربط با عوالم ملکوت جزو نادرترین مخدرات هستند که از ناحیه عالم ملکوت به ایشان علوم الهی الهام شده است و در واقع علم ایشان حصولی نبوده بلکه حضوری و غیر اکتسابی می باشد که این امر به شهادت امام سجاد علیه السلام ثابت است آن جا که به عمهاش خطاب کرد و فرمود:« انت عالمه غیر معلمه وفهمه غیر مفهمه ؛ تو بی آنکه آموزگاری داشته باشی؛ عالم و دانشمند هستی.» (منتهى الآمال،ج1، ص298.)
همچنین امام سجاد علیه السلام در وصف مقام بندگی و عبادی آن بانوی با عظمت می فرمود:«ان عمتى زینب کانت تؤدى صلواتها، من قیام الفرائض والنوافل عند مسیرنا من الکوفه الى الشام وفى بعض منازل کانت تصلى من جلوس لشده الجوع والضعف
عمه ام زینب در مسیر کوفه تا شام همه نمازهاى واجب و مستحب را اقامه مىنمود و در بعضى منازل از شدت گرسنگى و ضعف، نشسته نماز می گزارد.» (ریاحین الشریعه، ج3، ص62.)
امام حسین علیه السلام که خود معصوم و واسطه فیض الهى است هنگام وداع به خواهر عابدهاش مىفرماید:« یا اختاه لا تنسینى فى نافله اللیل؛ خواهر جان! مرا در نماز شب فراموش مکن!» این نشان از آن دارد که این خواهر، به قله رفیع بندگى و پرستش راه یافته و به حکمت و هدف آفرینش دست یازیده است. (ریاحین الشریعه، ج 3، ص 61- 62)
یکی از عالی ترین مقامات اولیای الهی مقام صبر است که در زیارتنامه حضرت زینب سلام الله علیها مىخوانیم:« لقد عجبت من صبرک ملائکه السماء؛ ملائکه آسمان از صبر تو به شگفت آمدند.» مخصوصا در ماجراى کربلا آن چنان صبر و رضا و تسلیم از خود نشان داد، که صبر از روى او خجل است.
استاد شهید مطهری درباب مقام حضرت زینب کبری علیها السلام این طور می نویسد:”در حماسه حسینی آن کسی که بیش از همه درس تحمل و بردباری را آموخت و بیش از همه این پرتو حسینی بر روح مقدس او تابید خواهر بزرگوارش زینب علیها السلام بود. محققاً از آغاز خلقت تاکنون،هیچ زنی از زنهای انبیاء و اولیاء با این حلم و بردباری پدید نیامده است که زینب آموزگار صبر و استقامت در طول تاریخ بوده است.
و همه این علوم و مقامات حکایت از دریافت باطنی و توحیدی محض آن علیا مخدره دارد
در مجلس ابن زیاد؛ آن گاه که آن ملعون با نیش زبانش نمک به زخم زینب مىپاشد و براى آزردن او مىگوید:«کیف رایت صنع الله باخیک واهل بیتک؛ کار خدا را با برادر و خانوادهات چگونه یافتى؟» او در واقع با تعریض مىخواهد بگوید که دیدى خدا چه بلایى به سرتان آورد؟ زینب علیهاالسلام در پاسخ درنگ نمىکند، با آرامشى که از صبر و رضاى قلبى او حکایت داشت فرمود:« ما رایت الا جمیلا جز زیبایى ندیدم.» ابن زیاد از پاسخ یک زن اسیر در شگفت مىماند، و ا ز این همه صبر و استقامت و تسلیم او در مقابل مصیبتها متعجب مىشود و قدرت محاجه را از دست مىدهد. (بحارالانوار، ج45، صص115- 116.)
در تاریخ آمده که روزى امیرمؤ منان علی علیه السلام در میان دو فرزند خردسالش حضرت ابو الفضل عباس و زینب کبری سلام الله علیهما نشسته بود که رو به جناب عباس نموده فرمود: ( قل واحد ) بگو یک .
حضرت عباس علیه السلام آن را گفت .
سپس فرمود: (قل اثنان) بگو دو.
جناب عباس در پاسخ گفت : (استحیى ان اقول باللسان الذى قلت واحد، اثنان) ؛ شرم دارم با زبانى که یکى گفته ام ، دو بگویم آن گاه امیرمؤ منان علیه السلام چشمان عباس علیه السلام را بوسه زد؛ چرا که کلام این فرزند خردسال اشاره به وحدانیت خداى تعالى و توحید او مى کرد.
سپس رو به زینب کبری سلام الله علیها کرد، ولى زینب منتظر سؤ ال پدر نمانده ، خود سؤ الى مطرح کرد و گفت : پدر! ما را دوست دارى ؟
امیرمؤ منان علیه السلام فرمود: آرى دخترم ، فرزندان پاره هاى قلب ما هستند.
حضرت زینب با این مقدمه ، وارد سؤ ال اصلى شد و پرسید: پدر! دو محبت (محبت خدا و محبت اولاد) در قلب مؤ من جا نمى گیرد. پس اگر باید دوست داشته باشى ، شفقت و مهربانى را نثار ما کن و محبت خالص را تقدیم خداوند.
مرحوم علامه مامقانى رضوان الله تعالی علیه در مجلد سوم کتاب شریف تنقیح المقال درباره سیدتنا زینب الکبرى علیها السلام مى نویسد:
درباره سیدتنا زینب الکبرى مى گویم : زینب و چیست زینب و چه چیز تو را دانا گردانید و از کجا درک نموده و دریافتى که شرافت و بزرگى و فضیلت و برترى زینب چیست ؟ پس به طور اختصاص آن هم یک از هزار هزار آن است که زینب عقیله یعنى خاتون بزرگوار و گرامى فرزندان هاشم (ابن عبد مناف پدر جد رسول خدا) است ، و محققا صفات حمیده و خوى هاى پسندیده را دارا بود که پس از مادرش ، صدیقه کبرى سلام الله علیها کسى دارا نبوده است ، تا این که حق و سزاوار است گفته شود: او است صدیقه صغرى…
مرحوم سیدنا الاستاد حضرت علامه طهرانی رحمة الله علیه حضرت زینب سلام الله علیها را نمونه انسان کامل می دانستند چنانچه در جایی می فرمایند:
حضرت زهراء دخت پیامبر آخر الزّمان … پنج فرزند آورد که نمونه علم و تقوى و ولایت و صبر و تحمّل و یقین و معرفت و توحید بودند: حضرت حسن و حضرت حسین و حضرت محسن سقط شده و حضرت زینب و حضرت امّ کلثوم؛ آن فرزند سقطش هم معلوم نبود که اگر حیات داشت از برادران و خواهران عقب تر باشد. (معاد شناسى، ج8، ص: 142)
و در جای دیگری در وصف و مصداق انسان کامل حضرت زینب سلام الله علیها را میزان انسان کامل و انسانیت دانسته می فرمایند:
این افراد (انسان کامل) در خدا فانى و سپس به بقاء خدا باقى گشتهاند، و بنابراین چون به کمال رسیدهاند میزان انسانیّت هستند. در تمام عالم بشریّت غیر از علىّ بن أبى طالب و اولاد طاهرینش و غیر از دخت رسول الله فاطمة زهراء و دختر برومندش سرّ أمیر المؤمنین: زینب کبرى، در زیر این آسمان نیلى فام چه میزانى افضل و اشرف براى مردان و زنان سر برآورده است؟ آن درجه از طهارت و پاکى سرّ و ضمیر و قلب و نفس و خیال و حسّ، آن فتوّت و جوانمردى، آن ایثار و گذشت، آن محبّت در جلال خدا، آن عبودیّت و بندگى، آن معرفت و علم غزیر و جوشان. (معاد شناسى، ج8، ص: 177)
سیدنا الاستاد حضرت علامه در یکی از سخنرانی ها در توصیف حضرت زینب سلام الله علیها می فرمودند: (می دانید) زینب یعنى چى؟ یعنى مرد آفرین روزگار، یعنى افتخار همه مردهاى عالم.
توجه به القاب و اوصاف آن علیا حضرت که از ناحیه معصومین علیهم السلام به ایشان داده شده هر کسی را متوجه عظمت شان و قدر آن حضرت می نماید.
الف ) زینب کبرى : این لقب براى مشخص شدن و تمییز دادن او از سایر خواهرانش (که از دیگر زنان امیرمؤ منان به دنیا آمده بودند) بود.
ب )الصدیقة الصغرى : چون “صدیقه” لقب مبارک مادرش ، زهراى مرضیه سلام الله علیهاست ، و از سویى شباهت هاى بى شمارى میان مادر و دختر وجود داشت ، لذا حضرت زینب را صدیقه صغرى ملقب کردند.
ج ) عقیله، عقیله بنى هاشم، عقیله الطالبین
( “عقیله” به معناى بانویى است که در قومش از کرامت و ارجمندى ویژه اى بر خوردار باشد و در خانه اش عزت و محبت فوق العاده اى داشته باشد.)
د) از دیگر لقب هاى حضرت زینب ، “موثقه عارفه” ، “عالمه غیرمعلمه” ، “عابده آل على” ، “فاضله” و “کامله” است. (ره توشه راهیان نور، ص 258)
با این حد اقل از اختصار معلوم گشت که روایات و مناقب و صفحات تاریخ اسلام پر است از فضیلت و کرامت و شرافت قدر حضرت زینب سلام الله علیها و تقریبا از همه ائمه اطهار علیهم السلام در این باب بابی مفتوح است و چقدر خوب است در اینباره به کتاب شریف خصائص الزینبیه مراجعه نمایید
اما در باره اینکه نسبت به زیارت آن حضرت کمتر مطلبی به میان آمده است حق با شماست اما این از باب بی توجهی و غفلت از آن بانوی عظیم الشأن نیست چنانکه از روایات و کلمات بزرگان اینچنین بدست می آید که بعد از فاطمه زهرا سلام الله علیها در عالم آفرینش بانویی به منزلت و شرافت حضرت زینب سلام الله علیها نیامده است و حضرت معصومه علیها السلام جایگاهی بعد از جایگاه ایشان را دارند اما علت اینکه نسبت به زیارت حضرت معصومه علیها السلام تصریح و تاکید است و این مساله نسبت به حضرت زینب سلام الله علیها نیست چند احتمال می توان برشمرد:
اوّل: در مورد محل دفن حضرت زینب سلام الله علیها اختلاف است برخی آن را مدینه و برخی شام و برخی مصر می دانند که نظر اصح بنابر نظر حقیر همان مصر است که سیدنا الاستاد هم قائل به این بودند. همین اختلاف مساله زیارت ایشان را دستخوش قرار داده است.
دوّم : مقام حضرت زینب سلام الله علیها فانی در مقام سید الشهداء علیه السلام است همانطور که در زمان حیات وجود این بانو فانی در وجود برادر بود و خود شاهدیم که هر جا نامی از آن آقای جوانان اهل بهشت است از حضرت زینب هم هست شاید خواست خود حضرت زینب است که فانی و مُندکّ در حضرت ابا عبد الله علیه السلام باشد و اسم و رسمی جدا برای او لحاظ نباشد کما اینکه این مساله را در زمان حیات آن بانو ادراک می کنیم اصولا اولیای الهی هرآنچه که در زمان حیات بر آن مشی می کردند در زمان ممات هم همان را ادامه می دهند.
درباره گذشت حضرت زینب و صبر بر سختی های آن حضرت وارد است که از کودکی چنین بودند و پیشتاز در این امور بودند.
نقل است روزى میهمانى براى امیرالمؤ منین علیه السلام رسید. آن حضرت به خانه آمده و فرمود: اى فاطمه ، آیا طعامى براى میهمان خدمت شما مى باشد؟ عرض کرد: فقط قرض نانى موجود است که آن هم سهم دخترم زینب مى باشد. زینب سلام الله علیها بیدار بود، عرض کرد: اى مادر، نان مرا براى میهمان ببرید، من صبر مى کنم .
سوّم: حضرت زینب سلام الله علیها بخاطر همراهی ایشان با سید الشهداء علیه السلام و داستان کربلا ناخودآگاه مورد توجه هستند و هیچ دل عاشقی نیست که برای امام حسین علیه السلام بتپد اما محبت زینب را نداشته باشد. اما حضرت معصومه سلام الله علیها را کسی نمی شناخت و اصلا مورد توجه نبودند چرا که حضرت موسی بن جعفر علیه السلام فرزندان دختر زیادی بودند که همگان اهل فضل بودند و دیگر اینکه حساسیتی که بخواهد شخصیت ایشان را شاخص گرداند نبود خب معلوم است در چنین شرایطی برجسته کردن و شاخص کردن شخصیت ممتازی مثل حضرت معصومه علیها السلام و ممتاز دانستن ایشان را نسبت به بقیه نیاز به بازگو کردن و تاکید بر زیارت و … است.
چهارم: آنچه در روایات راجع به حضرت معصومه سلام الله علیهاست بیشتر نسبت به زیارت آن حضرت است و الا روایات در بیان فضائل و شرافت حضرت زینب بیشتر است و اصلا قابل مقایسه هم نیست حال این قدر اصرار و تاکید بر زیارت حضرت معصومه شاید اشاره به این باشد که قرار است این بانو محور و کانون علم و نشر و توزیع آن قرار گیرند لذا بر زیارت ایشان تاکید شده است و خدا می داند چه اسراری در اینجا نهفته است کأن ماموریت تکوینی حضرت معصومه علیها السلام بعد از وفات نشر علوم و معارف است لذا بر زیارت ایشان تاکید شده اما ماموریت حضرت زینب سلام الله علیها بر توجه قلوب و بطون بر سید الشهداء علیه السلام و مساله کربلا و إحیای آن است لذا راجع به حضرت زینب بر گریه بر آن حضرت تاکید شده است.
در روایت است “فلما احضرتها اخذها رسول الله و ضمّها الی صدره الشریف و وضع خده المنیف علی خدّها فبکی بُکاءً عالیا و سال الدّمع علی محاسنه الشریف جاریا فقالت فاطمه: لماذا بکائک؟ لا ابکی الله عینیک یا ابتاه!، فقال صلی الله علیه و آله : یا بنیّة فاطمةُ فاعلمی ان هذه البنت بعدک و بعدی تُبتلی بالبلایا تردّ علیها مصائب شتی و رزایا، فبکت فاطمه علیهاالسلام عند ذلک ثم قالت: یا اب فما ثواب من بکی علیها و علی مصائبها؟، فقال: یا بضعتی و قرّه عینی! ان من بکی علیها و علی مصائبها یکون ثواب بکائه کثواب من بَکی اخویها…
وقتی زینب را حاضر کردند رسول خدا صلی الله علیه و آله او را گرفت و به سینه ی شریفش چسبانید و صورت مبارک خود را به صورتش نهاد و بلند گریست چنان که اشک از محاسن شریف او روان شد.
حضرت فاطمه علیها السلام پرسید:ای پدر گرامی گریه ات برای چیست؟ خدا نگریاند دو چشم شما را!
پیامبر اکرم فرمود:ای دختر من، ای فاطمه! بدان که بعد از تو و بعد از من این دختر،گرفتار بلاها خواهد شد و مصیبت های گوناگون بر وی وارد خواهد شد. در این لحظه فاطمه علیهاالسلام به شدت گریست و پرسید:ای پدر! ثواب کسی که بر او و مصیبت هایش گریه کند،چیست؟
فرمود: ای پاره تن من و روشنی چشمم!هر کس بر او و مصیبت هایش گریه کند،ثواب گریه اش مانند ثواب کسی است که بر دو برادر او [حسن و حسین] گریه کند… (طراز المذهب، ص ۲، نقل از خصائص الزینبیه، ص ۵۳)
شاهد بر مدعای ما این است که در زمان ائمه اطهار علیهم السلام هم خیلی تاکیدی بر زیارت آن بانو نبوده است و همه نفوس را به زیارت سید الشهدا علیه السلام گسیل می دادند و متوجه می نمودند
پنجم: با توجه به اینکه حضرت زینب سلام الله علیها از صدر اسلام کانون توجه بودند اما نسبت به مدفن و زیارت ایشان مطلبی نیست، معلوم می شود که اراده و خواست خدا و اولیای الهی بر مدفن و زیارت ایشان نبوده است بلکه بر منزلت حضرت و رسالت ایشان درباره واقعه کربلاست.
یکبار حقیر خدمت یکی از بزرگان عرض کردم که خیلی مایل به تشرف به حرم مطهر حضرت زینب سلام الله علیها هستم و این در حالی بود که هنوز کربلا مشرف نشده بودم؛ بلافاصله فرمودند: بروید کربلا چون که صد آمد نود هم پیش ماست.
البته این عبارت بدین معنا نیست که زیارت حضرت زینب بی اثر است و نباید انجام شود بلکه کسی که هنوز کربلا نرفته نباید اشتیاق و میل و توجه اش را صرف جای دیگر کند، از طرفی کسی که به کربلا مشرف شود قطعا حضرت زینب هم زیارت را هم زیارت می کند.
اما درباره حضرت معصومه سلام الله علیها می بینیم از محل دفن و زیارت ایشان مردم به حقیقت وجودی و آثار ایشان پی بردند و این مساله در روایات هم آمده است که بانویی از ما اهل بیت در آنجا دفن می شود … پس آثار و تاثیر حضرت معصومه بیشتر بعد از وفات است که الحمدلله این آثار همچنان باقی است و طبق روایتی که از امام صادق علیه السلام که فرمودند روزی خواهد آمد که علم و معارف از قم به همه عالم نشر پیدا می کند، شاهد تحقق آن هستیم.
مطلب دیگر درباره زیارتنامه حضرت زینب سلام الله علیهاست که به طور کلی باید گفت کمتر امامزاده ای است که از ناحیه معصوم زیارتنامه داشته باشد که از این میان فقط حضرت عباس علیه السلام و حضرت معصومه سلام الله علیها و حضرت زینب علیها السلام است که قطعا برایشان از ناحیه معصوم زیارتنامه صادر شده است
نسبت به حضرت زینب سلام الله علیها چند زیارتنامه از نواحی مقدس ائمه اطهار سلام الله علیهم وارد است و باید گفت با اذعان به این مطلب که کتاب گرانسنگ “مفاتیح الجنان” کتابی است در نوع خود کم نظیر امّا جامع و بی نقص نیست، به عبارت دیگر، این طور نیست که این کتاب با ارزش تمام دعاهای مستند را در خود جمع نموده باشد، از این رو نبودن زیارت نامه و یا دعایی در مفاتیح الجنان، دلیل بر وجود نداشتن یا معتبر نبودن آن زیارت و دعا نیست.