چکیده
هوش مصنوعی بهعنوان یکی از مهمترین دستاوردهای انسان در قرن بیست و یکم، درحال گسترش سیطره خود در زمینههای علمی، فنی، صنعتی، هنری و… بوده و سایه خود را بر مشاغل مختلف در این عرصهها میگستراند. عرصه حقوق و به طور خاص حوزه دادرسی و قضاوت نیز، با تردید و طمانینه، درحال تاثیرپذیری از این فناوری است. نوشتار حاضر بر آن است تا به تبیین چالشهای بهکارگیری این فناوری نوین بهعنوان جایگزینِ قاضیِ دادگاه حقوقی بپردازد. به نظر میرسد که این فناوری، علیرغم تمام دستاوردهایی که داشته و فرصتهایی که میتواند برای دستگاه قضایی به همراه داشته باشد، در اموری همچون استدلال حقوقی، رعایت بیطرفی و پذیرش عمومی، با چالشهای جدی مواجه است. این پژوهش، با روش توصیفی-تحلیلی، ضمن تبیین کاستیهای این فناوری نوین در عرصه قضاوت، این واقعیت را آشکار میسازد که هوش مصنوعی، با قابلیتهای فعلی خود نمیتواند جایگزین کاملی برای منصب قضاوت تلقی شود و بهتر است، به عنوان وسیلهای در خدمت قضات درآمده و آنان را در رسیدگی و حلوفصل سریعتر و دقیقتر، اختلافات یاری دهد. این چالشها در حقوق ایران که متاثر از انگارههای فقهی درخصوص شرایط قاضی بوده و در استخدام فناوریهای نوینی نظیر هوش مصنوعی از روند فعلی در سایر نظامهای حقوقی عقبتر است، مضاعف میباشد.
کلیدواژهها
- هوش مصنوعی، دادرسی حقوقی، حقوق فناوریهای نوین، قاضی هوش مصنوعی، عدالت الگوریتمی