چکیده
مسئله اصلی این رساله “شباهتها و تفاوتهای روششناسی تفسیر اجتماعی فی ظلال و المیزان” است. با روش کتابخانهای و از لحاظ محتوایی به شیوهی تحلیل محتوایی و تحلیل منطقی به صورت مقایسهای در چارچوب نظری “روششناسی بنيادین” سازمان يافته است. یافتههای این تحقیق نشان داده است: رویکرد اجتماعی به تفسیر از پیامدهای تحولات قرن اخیر است که مواجه اسلام با دنیای مدرن، زمینه این گرایش را ایجاد نموده است.
واقعنگری، ویژگی بارز این رویکرد است که آن را از سنت تفسیری پیشین متمایز میسازد. این گرایش تفسیری از المنار شروع و بعد از آن توسط دیگر مفسران تا دوران کنونی ادامه يافته است که فی ظلال و المیزان را میتوان سرآمد تفاسیر اجتماعی و نقطه عطفی در این سنت تفسیری نامید. گستردگی و عمق مباحث اجتماعی این دو تفسیر به وضوح بر این واقعیت دلالت دارد. خرد، فطرت، تجربه و شناخت درونی از مبانی هستند که در تولید و تکوین اندیشه المیزان و فی ظلال ایفای نقش کرده است. روشانتقادی، خرددگرایی، فردگرایی و جمع گرایی و کثرت گرایی از جمله ویژگیهایی هستند که المیزان و فی ظلال در حل مسایل اجتماعی و شناخت کنش و هنجارهای اجتماعی- بر اساس یافتههای این رساله -بهره بردهاند. و با توجه به اينکه در تمام این مبانی، جامعه و گروههای اجتماعی و انسانی، محور توجه المیزان و فی ظلال است؛ اجتماعی بودن فطری، مدنی بالطبع بودن انسان، خوی استخدام گری انسان، آگاهانه بودن کنش، اختیاری بودن آن و عدم جبر اجتماعی؛ بخشی از عناصر اصلی و کلیدی انسانشناسی المیزان و فی ظلال را شکل داده است.
از آنجایی که سیدقطب در مقام یک کنشگراجتماعی با عقبه کلام اسلامی، عرفان اسلامی و فعال اجتماعی و طباطبایی در جایگاه یک نظریهپرداز و متفکر اجتماعی با عقبه فلسفه اسلامی و عرفان اسلامی، قرار دارند. نشان میدهد که زمینههای معرفتی و غیرمعرفتی آنها ضمن شباهت در برخی ابعاد، تفاوتهایی نیز وجود دارد. در بخش مبانی معرفتشناسی، المیزان قلمرو عقل را وسیعتر از فی ظلال دانسته است. و در بحث روششناسی فرد گرایانه و یا جمع گرایانه، المیزان روش جمع گرایانه و فی ظلال روش فرد گرایانه را ترجیح داده است.
همانطور که المیزان در روششناسی انتقادی جوامع اسلامی را به سطح کلی نقد میکند در حالی که فی ظلال با تقسیم بندی جوامع اسلامی به جاهلی و اسلامی؛ مشخصاً از جوامع اسلامی به سه دلیل (ملی گرایی؛ ناسیونالیستی و روابط با غرب) انتقاد کرده است.
کلیدواژهها: تفسیر اجتماعی، روششناسی، مبانی معرفتی، مبانی غیر معرفتی، المیزان و فی ظلال.