چکیده:
انسانگرایی اسلامی جریان فکری نوپدیدی است که با تأثر از مبانی نظری اومانیسم غربی، درصدد بازخوانی میراث اسلامی است. یکی از موضوعاتی که در این رویکرد بسیار کانون توجه بوده است، تعیین نقش شریعت در تنظیم قواعد و رفتار زندگی فردی و اجتماعی است و در این راستا «اجتهاد سنتی» در شریعت را بهعنوان مهمترین ابزار فهم شریعت موردنقد و بررسی قرار میدهند.
مبانی نظری اومانیسم اسلامی، عبارتاند از:
1- الهیات انسانمحور؛
2- انسانی سازی میراث اسلامی؛
3- محوریت عقل خود بنیاد در نظام معرفت دینی؛
4- اولویت حقوق محوری برای خروج از بار تکلیف دینی؛
علی شریعتی و حسن حنفی دو متفکر برجسته جریان چپ اسلامی با رویکرد اومانیستی است که با ایدئولوژیک کردن دین و میراث اسلامی، «اجتهاد» نوین و مطابق با مقتضیات زمانه را پیشنهاد میکنند تا بهنوعی «مدرنیته اسلامی» بومی را تحقق بخشند.
اما با توجه مبانی معرفتی که این اجتهاد پیشنهادی نوین بر آنها مبتنی است، این رویکرد از ضعفها و کژیهای معرفتی و عملی برخوردار است که عبارتاند از:
1- خارج کردن علم فقه از دایره علوم تعیینکننده قوانین و قواعد اسلامی و شرعی.
2- ابتنای قواعد و ساختار علوم اسلامی بر ایدئولوژی سکولار و انسانی.
3-سکولاریسم معرفتشناختی و سکولاریسم روشی در تعیین قواعد و قوانین زندگی رد جامعه اسلامی.
4- غیرواقعگرایی گزارههای دینی.
درنتیجه مدل پیشنهادی «اجتهاد در شریعت» با رویکرد اومانیستی سوای از برخورداری از مشکلات نظری و معرفتی، با زیست جهان انسان مسلمآنکه خداوند را در کانون «نظر» و «عمل» خود قرار میدهد، سنخیتی ندارد.