رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله ـ لأبي أيُّوبَ خالدِ بنِ زيدٍ إذ قالَ لَهُ : أوصِني و أقلِلْ لَعلِّي أن أحفَظَ ـ : اُوصِيكَ بخَمسٍ : بِاليَأسِ عَمّا في أيدي النّاسِ فإنّهُ الغِنى ، و إيّاكَ و الطَّمَعَ فإنّهُ الفَقرُ الحاضِرُ ، و صَلِّ صَلاةَ مُوَدِّعٍ ، و إيّاكَ و ما تَعتَذِرُ مِنهُ ، و أحِبَّ لأخيكَ ما تُحِبُّ لنَفسِكَ .[الأمالي للطوسي : 508/1111.]
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ـ آنگاه كه ابو ايّوب خالد بن زيد به ايشان عرض كرد: مرا سفارشى كوتاه بفرماييد، تا بلكه آن را حفظ كنم ـ فرمود: تو را به پنج چيز سفارش مى كنم:

چشم اميد بركندن از آنچه در دست مردم است؛ زيرا كه اين [عين] توانگرى است

و پرهيز از طمع كه طمع، فقر حاضر است

و نمازت را مانند كسى بخوان كه آخرين نماز زندگيش را مى خواند

و از كارى كه موجب عذر خواهيت شود دورى كن

و براى برادرت همان چيزى را دوست بدار كه براى خودت دوست دارى.

ابو ایوب انصاری یک وقتی پیش پیامبر آمد گفت آقا یک وصیت به من کنید کوتاه باشد، بتوانم آن را حفظ کنم. پیامبر نصیحتی که به ابوذر کرده است یک کتاب شده است. «أَوْصِنِي وَ أَقْلِل‏» من را سفارش کنید، کم هم باشد. گاهی طولانی بودن لازم است. اقتضاء است. اباذر آن طولانی بودن را پذیرفت. الان هم برای ما درس است. نمی­خواهم آن را بگویم نباشد. ولی قرآن سوره کوثر دارد، بقره هم دارد. کوثر کوتاه است، بقره هم طولانی است. هر که هر کدام را دوست دارد می­خواند. «لَعَلِّي أَنْ أَحْفَظَ» علت این که می­گویم کوتاه باشد می­خواهم آن را حفظ کنم و عمل کنم.این روایت در کتاب امالی شیخ طوسی است. پیامبر فرمود جناب ابو ایوب من پنج تا نصحیت به تو می­کنم.

1- «أُوصِيكَ بِخَمْسٍ: بِالْيَأْسِ عَمَّا فِي أَيْدِي النَّاسِ فَإِنَّهُ الْغِنَى» چشم شما دنبال مال مردم نباشد. چرا فلانی ماشین خرید؟ چرا فلانی خانه خرید؟ از کجا آورد؟ اگر چشم خود را از مال مردم بستید همیشه ثروتمند هستید. بالاخره در دنیا از آغاز خلقت تا الان غنی بوده است، فقیر هم بوده است، متوسط هم بوده است. 1 ـ از داشته­ های مردم ناامید باش. به خودت تکیه کن.

2 ـ وَ إِيَّاكَ وَ الطَّمَعَ فَإِنَّهُ الْفَقْرُ الْحَاضِرُ، طمع در زندگی نباشد، حرص نباشد. حرص یک فقر است. چون آدم حریص همواره کمبود دارد. همواره ولع دارد. متأسفانه در بعضی از افراد انسان این حرص را می­بیند. این حرص باعث می­شود که انسان همیشه احساس فقر و کمبود کند. قناعت غنی است، و حرص فقر است.

3 ـ وَ صَلِّ صَلَاةَ مُوَدِّعٍ. هر وقت نماز می­خوانید فکر کنید آخرین نماز شما است. من یک وقتی یک دوستی یک کتابی به نام آخرین نمازها در تاریخ پیش من آورد. جمع ­آوری کرده بود کسانی که آخرین نماز را خواندند. مثلاً امیرالمؤمنین آخرین نماز او در محراب کوفه بود. امام حسین در ظهر عاشورا آخرین نماز او در عاشورا بود. حجر وقتی خواستند او را اعدام کنند این آخرین نمازی بوده است که خوانده است. از ما زیاد سوال می­کنند که راه حضور قلب چیست؟ وقتی انسان به نماز می­ ایستد فکر کند بعد از این نماز به نماز بعدی نمی­رسد، سعی کند قشنگ بخواند، آرام بخواند. نماز وداع کننده.

4 ـ وَ إِيَّاكَ وَ مَا تَعْتَذِرُ مِنْهُ. ابو ایوب بپرهیز از کاری که بعداً باید عذرخواهی کنی. چرا حرفی می­زنید که بعداً ده بار باید پیامک بدهید که ببخشید. منظور من این نبود. حواس من نبود. چرا در خانه کاری می­کنید که بعد به خانم خود بگویید من را ببخشید، عفو کنید، غلط کردم.

5 ـ وَ أَحِبَّ لِأَخِيكَ مَا تُحِبُّ لِنَفْسِك. هر چه برای مردم دوست دارید برای خود هم دوست داشته باش.

این فرمایشات یکی به نماز برگشت چهار تای دیگر آن به روابط ما برگشت. به مسائل اجتماعی و اقتصادی. قناعت ثروت است. طمع فقر است. برای مردم چیزی را که برای خودت دوست داری دوست داشته باش و کاری نکن که عذرخواهی کنی.

لینک کوتاه مطلب : https://ofoghandisha.com/?p=27204

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مطالب