پرسش:
میگویند: «برای ظهور حضرت صاحب الزمان (عج)، شبیه داستان امام صادق (ع) و تنور روشن باید اتفاق بیفتد؟ اگه اینطوره پس ما رو چه به دعا برای ظهور؟
پاسخ:
برای آن که شیعیان و منتظران را از ایشان و امر ظهور دور کنند، به هر حیلهای متوسل میشوند و حتی اگر لازم شد، از باب آیات، احادیث و بزرگداشت مقام و اهمیت امر ظهور وارد میشوند!
چنین شرطی برای ظهور کجا بیان شده است؟! مثل این است که بگویند:«چون من نمیتوانم شاگرد اول کلاس باشم، پس آرزوی سلامتی و آمدن معلم و برقرار کلاس را هم نداشته باشم!؟
در شناخت، ریشهیابی و روششناسی تمامی ادعاها و جریانات انحرافی، به ویژه علیه اسلام عزیز و اعتقادات به حق مردم، باید به مواضع و رفتار ابلیس لعین توجه نماییم.
ابلیس لعین، هرگز خودش وجود خداوند متعال و معاد را نفی و انکار ننمود، بلکه با خدا سخن گفت و به عزت خدا قسم یاد کرد که برای دشمنی با او، بندگانش را منحرف میکند، و چون به معاد نیز اعتقاد داشت و میدانست پس از مرگ منتقل میشود و حساب و کتاب و نتیجه مواضع و اعمالی در کار هست، از خدا برای مرگش مهلت خواست.
از اینرو ابلیس لعین، کفر را به مبتدیها القا میکند، اما در مراتب و درجات بعدی، میگوید: «احمق! خدا و معاد که قابل انکار نیستند و با انکار تو نیز نیست نمیشوند؛ بلکه همچون من، بگو خدا هست، اما باید با او دشمنی نمود و جنگید، اسلام و ولایت حق است، اما باید علیه و بر ضد آن تلاش کرد و جنگید، شاید به علت کثرت کفار و مفاسد، غالب شویم و او از حساب و کتاب و پاداش و عقاب، عقبنشینی و صرفنظر کند!». این نظریه و وسوسههاست که سبب کفر، شرک و پیدایش افراد و گروههای “شیطان پرست” میشود و سازمان مخوفی چون فراماسون به وجود میآید و سیاست و اقتصاد دنیا را زیر سلطه میبرد!
●- حال اگر دقت نموده باشید، دشمنان در شبههپراکنیها و القائات انحرافی در فضای مجازی، در انکار شخص امام مهدی عج الله تعالی فرجه و قیام ایشان، فعالیت زیادی ندارند، چرا که اولاً اعتقاد به آخر الزمان و ظهور یک منجی الهی، همگانی است، و ثانیاً در میان ملت مسلمان و به ویژه شیعیان، انکار این حقیقت بزرگ، به جز نشان دادن جهل و عناد مدعی، هیچ اثری ندارد.
از اینرو، با اصل مسئله کاری ندارند، میگویند: «امام هست و ظهور و قیام ایشان نیز حتمی میباشد، اما باید از این واقعه بترسید، دوری گزینید، و حتی با آن دشمنی کنید»!
این ترفند تا حدی پیش میرود که میخواهند مردم مسلمان و شیعیان منتظر، نه تنها مترصد این قیام نباشند و هیچ اقدامی در زمینهسازی نکنند، بلکه حتی دعا هم نکنند؛ چرا که اولاً آنها به استجابت دعا باور دارند و ثانیاً به آثار دعا در وجود و زندگانی دعا کننده واقف میباشند. “دعا”، ضمن درخواست، بیانگر شناخت، مواضع و خواستهها میباشد.
یاران حضرت امام مهدی علیه السلام:
هر قیام و انقلابی، به تناسب اهدافش، نیروهای کیفی خودش را لازم دارد. به نهضت سیدالشهداء علیه السلام و قلّت یاران ایشان توجه کنید؛ یک جنبهاش این است که مسلمانان غافل شدند و ایشان را تبعیت و یاری نکردند، اما جنبۀ دیگرش این است که چنین قیامی، با اهدافش که احیای اسلام ناب محمدی صلوات الله علیه و آله، برای همیشه و همگان بود، مستلزم یارانی چون حضرات ابوالفضل، زینب کبری، علی اکبر، رقیه، سکینه، عبدالله بن الحسن، قاسم بن الحسن (در سنین نوجوانی) و حبیب بن مظاهر (در سن پیری) و در نهایت تائبان و دیر آمدگانی چون حرّ بن یزید ریاحی و … بود، و در آن امت، همان تعداد اندک واجد این شرایط و برخوردار از این سطح ایمان و بصیرت، شجاعت و اطاعت بودند.
●- حضرت امام مهدی علیه السلام، به همراه 313 تن ظهور و قیام مینمایند که انبیا و رسولانی چون حضرات مسیح، خضر و الیاس در میان آنها میباشند، و بزرگانی چون مالک اشتر و مقداد از جمله این یاران میباشند؛ و البته بیشتر آنان از مؤمنان زن و مرد معاصر میباشند که از طرف ایشان به رهبری، حکومت، وزارت و قضات در سرتاسر جهان منصوب میگردند؛ و بدیهی است که سطح دانش، بینش (بصیرت)، ایمان، تقوا و ولایتپذیری آنان، با کسی که به امر مولا به تنور روشن رفت، قابل قیاس نمیباشد.
●- پس از ظهور و آغاز قیام و انقلاب حضرت مهدی علیه السلام، مردم در گروههای ده هزار نفری، صد هزار نفری و میلیونی، فوج فوج به ایشان میپیوندند و البته که مؤمنان، متقیان و منتظران حقیقی و واقعی، نسبت به بقیه سبقت خواهند داشت.
لازم نیست که این جماعت کثیر، همگی از ابتدای تکلیف، مثل آن مؤمن و شیعۀ فرمانبردار باشند که به تنور رفت؛ بلکه بسیاری پس از ظهور متحول میشوند. چنان که حرّ، یک فرمانده نظامی در سپاه دشمن بود که راه امام را بست، اما متحول شد و به عنوان اولین نفر وارد میدان نبرد شد و به مقام عظمای شهادت نیز نایل گردید.
●- امام زمان علیه السلام، هم اکنون نیز از یاران بسیار بسیار زیادی برخوردار میباشند که بسیار مؤمنتر، متقیتر، ولایتیتر و مطیعتر از آن شخص به تنور رفته میباشند، چرا که دست کم او امام خود را میدید و به محضر ایشان مشرف میشد، اما این زنان و مردان مؤمن و منتظر، بدون این که امام را به حسب ظاهر و مستقیم ببینند، به سپاه ایشان پیوسته و برای تعجیل در ظهور ایشان، نه تنها دعا میکنند، بلکه با جان و مال به میدان آمده و در راه خدا مجاهدت [هر گونه تلاش دشمنستیز] میکنند و اگر لازم باشد، به موقع در میادین نبرد نیز حاضر میشوند و نه تنها از جراحت، نقص عضو و شهادت خوفی ندارند، بلکه همه شهادت طلبند و شوق و رغبت لقاء الله و حشر با اولیاء الله، در وجودشان موج میزند.
دعا
بنابراین “دعا”، کمترین کاری است که یک منتظر میتواند انجام دهد، البته مقصود آن دعای لفظی است که از دل برآید، وگرنه هر گونه تلاش و مجاهدتی برای مساعدسازی زمینه و تعجیل در ظهور و آغاز قیام، عین دعاست.
“دعا” یعنی: خداوند متعال میفرماید: «ای بندۀ من، مرا بخوان و از من بخواه – من تو را اجابت میکنم، اما تو هم دعوت مرا بپذیر و اجابت کن»!
«وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَلْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ» (البقره، 186)
– و هنگامى كه بندگان من، از تو در بارۀ من سؤال كنند، (بگو:) من نزديكم! دعاى دعا كننده را، به هنگامى كه مرا مىخواند، پاسخ مىگويم! پس بايد دعوت مرا بپذيرند، و به من ايمان بياورند، تا راه يابند (رشد کنند و به مقصد برسند)!
●- بنابراین، باید تا میتوانیم برای تعجیل در ظهور حضرتش دعا کنیم و البته با مواضع ولایتمدارانه و در عمل، دعای خود را تصدیق نماییم؛ چرا که اولاً مستجاب کننده خداست، نصرت دهنده اوست و با فرمان او ظهور محقق میگردد – ثانیاً باید مردم خواهان ظهور و حکومت ایشان باشند، تا در آن تعجیل شود – ثالثاً دعا برای ایشان، ارتباط با حضرت را برقرار میکند؛ و اگر چه ایشان دعاگوی همگان میباشند، اما بدهکار به دیگران نمیمانند و دعا کننده برای خود را مشمول دعای خاص میفرمایند – رابعاً: دعا، بیانگر شخصیت، اهداف، آمال، علم، بصیرت و خواستهها و دغدغههای هر کسی میباشد – و بالاخره آن که اوج غفلت و بیانصافی است که ما برای کمترین حوایج مادی خود، دعا کنیم، ذکر بگوییم، نذر کنیم و …؛ اما اصلاً از ایشان یادی نکنیم و خواستار پایان انتظار او، غربت و فراقش نباشیم!
«اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ لِوَلِیکَ الْفَرَجَ وَ الْعَافِیةَ وَ النَّصْر»