شرکت کنندگان در این نشست تلاش نموده اند نتایج و عواقب از بین رفتن حکومت داعش در عراق و سوریه را مورد کنکاش قرار دهند. از جهت سازمانی اموری چون امکان جذب نیرو، تبلیغات سیاسی و رسانه ای و انسجام سازمانی و اقتدار ایدئولوژیکی و از جهت آینده پژوهی امکان بازسازی و قدرت گرفتن مجدد داعش مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. همچنین دامنه توانایی داعش برای ایجاد خطر برای امنیت جهانی یا امنیت منطقه خاورمیانه و ارتباط این سازمان با شاخصه های گوناگونی که در مناطق مختلف آسیا و آفریقا و جهان عرب، پس از بیعت با خلیفه خودخوانده داعش مشغول فعالیت هستندو درگیری ایدئولوژیک و سیاسی داعش با القاعده مطرح شده است. این کتاب تحت اشراف «دکتر محمد أبو رمان» پژوهشگر مرکز مطالعات استراتژیک و محقق ارشد «معهد السیاسة و المجتمع» و متخصص در اسلام سیاسی گردآوری و منتشر شده است.
1. «دارسة فی تحولات إعلام الخلافة بعد خسارة الأراضی»
مقاله اوّل به قلم چارلی وینتر و با هدف بررسی تحولات فضای رسانهای داعش پس از شکست در عرصه میدانی به رشته تحریر درآمده است. به باور وینتر استمرار فعالیت رسانه ای داعش با وجود شکست در عرصه میدانی نشانه وجود چهارچوبی مخفی اما بارور و منعطف در عرصه تولید رسانه ای است.[1]
تاریخ پیدایش رسانه داعش
دفتر مرکزی رسانه داعش در طول دو دهه فعالیت با فراز و فرودهای متعددی روبرو بوده است. فعالیت رسانه ای داعش در ژانویه 2004 و باانتشار اولین سخنرانی ابومصعب زرقاوی آغاز گردید. مهمترین مسئولیت در رسانه داعش، بر عهده سخنگوی این گروه بوده و ابومیسرة العراقی اولین کسی است که عهده دار این منصب گردید.
در سال 2006و2007 ابومحمدالفرقان، توسعه رسانه داعش را آغاز نمود. حضور ده ساله ابومحمد العدنانی به عنوان سخنگوی داعش در این توسعه نقش بسیاری داشت و باعث شد بخش هایی چون موسسة «الإعتصام» (شبکه های اجتماعی)، مرکز رسانه ای «الحیاة» ( ترجمه محصولات و مجله هایی مانند دابق و رومیه به زبان های خارجی)، موسسه «أجناد» (تولید سرودهای دینی)، مرکز رسانه ای «الفرات» (کمپین های تبلیغاتی غیر عربی)، هفته نامه الکترونیکی«النبأ»، رادیو «البیان» و خبرگزاری غیر رسمی«اعماق» به رسانه داعش اضافه شود.
کشته شدن بسیاری از رهبران و مسئولان رسانه ای داعش باعث افول رسانه داعش گردید اما همچنان سخنگوی داعش تعیین می شود و فعالیت های رسانه ای این گروه ادامه دارد. پس از کشته شدن ابوبکر بغدادی به همراه سخنگوی سابق داعش ابوحسن المهاجر، ابوابراهیم قرشی به عنوان خلیفه جدید و ابوحمزه قرشی به عنوان سخنگوی جدید معرفی گردید.[2]
ساختار فعلی
در زمان تسلط داعش بر بخش هایی از عراق و سوریه هر منطقه دارای بخش رسانه ای بوده و این بخش مورد حمایت والی منطقه قرار داشت. با شکست داعش همه فعالیت های این گروه کاهش یافت اما «دیوان الاعلام المرکزی» همچنان مشغول فعالیت است و از بخش هایی چون «هیئت مدیره»، «کمیسیون قضایی» ،«دفتر امنیتی» و «آرشیو و بانک اطلاعات» تشکیل شده است. نکته مهم این است که در حال حاضر این فعالیت ها از بخش مرکزی به شاخه ها و ولایت ها منتقل گردیده است.
نویسنده با بررسی بیش از 50هزار محتوای رسانه ای داعش و بررسی زمان انتشار آن، مدعی است در سال 2021 داعش تنها 7% محصول رسانه ای تولید ومنتشر کرده است. وینتر سه عامل از دست دادن تسلط میدانی بر مناطق عراق و سوریه، کشته شدن نیروی انسانی رسانه ای و کاهش امکانیت فعالیت در فضای اینترنت را از مهم ترین علل کاهش فعالیت داعش در بعد رسانه ای می داند.[3]
در این نوشته فردمحوری در مدیریت رسانه به عنوان دال مرکزی فضای رسانه ای داعش مطرح شده است که نقطه قوت آن امکان انعطاف متناسب با شرایط زمانی دانسته شده است. با این حال این نقطه قوت می تواند بزرگترین عامل ضعف نیز به شمار آید. لازمه فرد محوری این است که در صورت فقدان شخصیت اصلی، سیستم فاقد کارایی بوده و به سمت نابودی پیش می رود. [4]
2. الأبنیة الفکریة لداعش و تحولاتها إلی ما بعد التمکین
ماهر فرغلی در مقاله دوم این کتاب به ریشه های فکری انشعابات درون داعش پس از اعلام خلافت پرداخته است. وی معتقد است اندیشه تکفیری داعش برگرفته از گروه هایی چون القاعده و گروه های جهادی مصر بوده است اما فرصت تأسیس حکومت باعث شد در برخی مسائل عبور نموده و نظر جدید مطرح نماید. نویسنده در چهار مسئله حاکمیت، دارالاسلام و دارالکفر، حکم تکفیر گروه ها و نظامیان و تکفیر عموم شیعیان به بیان اختلاف نظر داعش با دیگر گروه ها همچون القاعده از یک طرف پرداخته است و از آنان به عنوان اصلی ترین علل انشعاب یاد کرده است.
در مرحله بعد به اختلافات درون گروهی داعش که پس از اعلام خلافت ابوبکر بغدادی رخ داده است، پرداخته است. برخی از این مسائل عبارتند از:
مباحث مرتبط به بیعت با خلیفه
کفر بالموالات: مرتد دانستن گروه هایی که با جیش الحر هم پیمان شدند یا کسانی که معتقد به دموکراسی هستند
تکفیر کسانی که به قوانین عمل به قوانین غیردینی را در حالت اضطرار جایز می دانند.
مسئله اقامه حدود اسلامی در سرزمین های تحت تسلط
حکم تکفیر کسی که عذری همچون جهل یا تأویل دارد.
اولویت یا عدم اولویت پیکار با مرتد نسبت به جنگ با کافر اصلی
تکفیر شخص مشرکان
حکم قتل به خاطر مصلحت[5]
این دست مسائل باعث پیدایش چنددستگی در میان داعش شد که برجسته ترین طیف ها عبارتند از:
1) حازمی ها: سرکردگی این طیف به عهده ابوحعفر حطّاب از اعضای «اللجنة الشرعیة» بود. آنان تکفیر مشرکان را از اصول دین دانسته و همه کسانی که در دیار کفر زندگی می کنند را تکفیر نمود. بیش از هفتصد نفر از طرفداران اندیشه حازمی که غالب آنان از تونس و شمال آفریقا بودند، اعدام و برخی دیگر زندانی شدند. برخی همچون ابوعلاء عفری شخص دوم حازمی ها نیز گوشه گیری اختیار کرد.
2) طیف فرقان: افرادی همچون ابومحمد الفرقان و وائل حسین مسئول «دیوان الاعلام المرکزی» در هفته نامه النباء و دیگر منشورات مسائلی مطرح نمودند که به تندی طیف حازمی ها نبود اما میان این دو اندیشه نزدیکی و قرابت وجود داشت.آنان عذر به جهل در مسائل توحید و شرک را نمی پذیرفتند و تکفیر را یکی از اصول ظاهر دین اسلامی می دانستند. این نظرات باعث شد تا افرادی مانند ابوبکر القحطانی و ترکی بن علی آثاری در رد نظرات طیف فرقان به رشته تحریر دربیاورد.
3. طیف مکتب البحوث: این طیف از طرفداران ترکی بن علی از رهبران دینی داعش هستند. دیدگاه این دسته نسبت به دو طیف پیشین معتدل تر است. آنان عذر به جهل را حتی در توحید و شرک می پذیرند و مسلمانان ساکن کشورهای غیرمسلمان را تکفیر نمی کنند و تکفیر را یکی از اصول دین نمی دانند.[6]
نتیجه این چنددستگی نگارش ردیه و انتشار فایل های صوتی علیه همدیگر، انحلال برخی نهادها همچون «اللجنة المفوضة»، تشکیل محاکم تفتیش عقاید با عنوان «لجنة الرقابة المنهجیة» و زندانی یا اعدام کردن افراد مخالف، کشتن 3000نفر به دلیل نپذیرفتن عذر به جهل در یک زمان و اعدام افرادی چون ابویعقون مقدسی، ابومحمدمصری که درحال برنامه ریزی برای کودتا علیه بغدادی بودند.
نزاع های داخلی میان گروه های شرعی داعش باعث شد طیف امنیتی این گروه که نسبت به مسائل ایدئولوژیک توجهی جز در حد لزوم ندارند، قدرت یابند. بنابراین در هنگام اعلام خلافت ابوابراهیم الهاشمی غالب اظهارنظرها اختصاص به موضوعات نظامی یافت و جز موارد خاص، مباحث ایدئولوژیک مطرح نمی گردید. سیاست داعش در این دوره تثبیت مباحث ایدئولوژیک خود بود و سعی می نمود با استفاده از محصولات گذشته، چهارچوب فکری خود را استحکام بخشد.[7]
با این حال اعلم خلافت ابوابراهیم الهاشمی پس از کشته شدن بغدادی باعث شد طیف فرقان دست برتر را داشته باشد. اظهارات ابوحمزه قرشی به عنوان سخنگوی جدید داعش که تداعی کننده روش گذشته «اللجنة المفوضة» به رهبری حاجی عبدالله بود، نیز شاهد دیگری بر تسلط طیف فرقانی بر ذهنیت سران داعش است.[8]
3.مستقبل داعش فی سوریة و العراق … التحولات و السیناریوهات
دکتر محمدعظامات در یادداشت خود به آینده پژوهی داعش در سوریه و عراق و سیناریوهای محتمل پرداخته است.
نویسنده معتقد است آینده پژوهی داعش به دلیل وجود مسائلی چون تغییر سریع و بدون پیش بینی بودن شرایط، فقدان اطلاعات کافی نسبت به وضعیت کنونی داعش و سرکردگان این گروه با دشواری هایی روبرو است . با این حال احتمالاتی را مطرح می نماید که امکان دارد به دلیل تغییر شرایط، محقق نشوند. به صورت کلی آینده داعش با دو احتمال عمده روبرو است. احتمال اول قدرت گرفتن دوباره این گروه و بازگشت وی به عرصه قدرت با حفظ هویت داعش یا با هویت جدید یا در ضمن پیوستن به دیگر گروه های تروریستی است. احتمال دوّم زوال این گروه و فروپاشی و نابودی داعش است.
احتمال اوّل: بازسازی داعش و بازگشت مجدد به قدرت
سوء استفاده از مشکلات سیاسی منطقه، حفظ مقادیر بسیاری از مهمات نظامی، ترویج ایدئولوژی داعش در مناطقی از عراق و سوریه و احتمال برنامه ریزی برای انجام حملات تروریستی در کشورهای مختلف نشان می دهد داعش می تواند مانند گذشته به بازسازی خود پرداخته و بار دیگر بر مناطقی از عراق و سوریه مسلط شود.در این صورت چندین سناریو محتمل است:
تقویت رویکرد محلی و بازگشت به ریشه های عراقی داعش : اگرچه این احتمال مؤیداتی دارد اما با رویکرد جهانی داعش و جذب نیرو از کشورهای مختلف سازگاری ندارد.
محافظت از وجود داعش در سوریه و استمرار ارتباطات ساختاری: عدم تسلط ارتش سوریه بر همه مناطق صحرایی شرق سوریه، وجود گروه های همسو با داعش، قدرت حمله به مراکز نظامی ارتش،وجود هسته های مخفی تروریستی در شهرهای سوریه، حفظ منابع مالی بیش از 300 ملیون دلار و وجود انبارهای مهمات مخفی شده در این منطقه این سناریو را تقویت می کند.
حضور در مناطق مرزی عراق و سوریه : وجود موانع طبیعی و امکان مخفی شدن در این مناطق، امکان رفت و آمد شبانه و انتقال تجهیزات در قالب نیروهای نظامی یا مردم محلی، امکان انجام جنگ و گریز و دشواری اجرای علمایت مبارزه با تروریسم در این مناطق باعث ترجیح این سناریو می شود. اگر چه این سناریو با فلسفه تأسیس خلافت همخوانی ندارد اما واقعیت این است که این سناریو ممکن ترین حالتی است که میتوند تحقق یابد.[9]
احتمال دوّم:افول و زوال داعش
احتمال روبه افول بودن و نابودی کامل داعش، به لحاظ عملیاتی ضعیف است. ایدئولوژی بازگشت خلافت در اسلام سنی، ذهنیت ایجاد خلافت در نسل جدید باقیمانده از نیروهای کشته شده داعش نشان می دهد هویت داعش در ذهن هسته های خاموش داعش همچون آتش زیرخاکستر باقی خواهد ماند.با این حال در این احتمال نیز چندین سناریو قابل تصور است:
پیدایش سازمان جدید تحت عنوان و نام جدید:در صورت ایجاد محبوبیت از طریق جذب مردم در عراق و سوریه این احتمال امکان وقوع دارد اما وحشی گری داعش و بقاء و خاطره درد و رنج هایی که توسط داعش ایجاد شده مانع تحقق این محبوبیت است. علاوه بر این که مردم سوریه داعش را علت اصلی انحراف در حرکت اصلاحی خود و مردم عراق این سازمان تروریستی را علت اصلی به حاشیه راندن شدن اهل سنت در عراق می دانند.
کودتا علیه سرکردگان فعلی داعش : این احتمال بستگی به قدرت جریان های درون داعشی همچون جریان حازمی دارد اما در عین حال باعث فرسایش و تضعیف سازمانی این گروه تروریستی می شود.
پیوستن به سازمان های تروریستی دیگر: در این فرض نیروهای داعش به دیگر گروه های تکفیری محلی می پیوندند که برجسته ترین گروه القاعده است که داعش از رحم القاعده متولد گردید.
متلاشی شدن سازمان جهانی داعش و تجزیه شدن شعبه های داعش در مناطق مختلف: خروج نیروهای داعش از عراق و سوریه و اعلام جدایی برخی از شعب داعش در مناطق دیگر همچون گروه بوکوحرام به سرکردگی «ابوبکر شیکاو» در نیجریه این سناریو را تقویت می کند.
تغییر رویکرد و تبدیل شدن به سازمان مخفی: داعش در این سناریو سرزمین خاصی را به عنوان محل فعالیت قرار نمی دهد اما تهدیداتش از طریق جنگ الکترونیک، نیروهای موسوم به گرگ تنها، جنگ های چریکی و بمب گذاری همچنان باقی است. در این سناریو تشکیلات سازمانی داعش باقی می ماند و امکان انتقام از دولت های مخالف نیز وجود دارد.[10]
طبق احتمال بقاء سازمانی داعش، سناریوی فعالیت در مناطق مرزی عراق و سوریه و طبق احتمال افول و زوال داعش، سناریوی فعالیت ولایت های داعش در خارج از سوریه و عراق احتمال بیشتری برای وقوع دارند.
4.داعش فی ساحة المعرکة ما بعد الخلافة؛ من رایة الفتح إلی التمرد الازلی.
بر این گیلین ویلیامز در دو بخش مطلب به فعالیت های داعش پس از از دست دادن سرزمین های تحت تسلط این گروه پرداخته است. بخش اول به جنگجویان صحرانشین داعش پرداخته که در حال بازسازی سازمانی خود هستند. وی منطقه صحرای سوریه(بادیة الشام) را مرکز این گروه ها می داندو طبق آمارها معتقد است بیش از 30هزار داعش در این منطقه وجود دارد. علاوه بر این که 3 تا 4 هزار نفر نیز در کشورهایی مانند افغانستان، لیبی و صحرای سینا نیرو دارد. سپس گزارش هایی از حملات داعش در مناطقی چون افغانستان، عراق، سوریه، تاجیکستان، سریلانکا، مطرح می نماید. هجوم به مراسم عروسی، قتل گردشگران خارجی، سوزاندن زمین های کشاورزی، حمله به ماشین های باری، کمین کردن و حمله به نیروهای نظامی و انتظامی و گروه های همسو با مخالفان داعش برخی از جنایاتی است که داعش در مناطق مختلف مرتکب شده است.[11]
ویلیامز ضمن تبیین نقش ابوبکر البغدادی پس از شکست نهایی در باغوز، پیام های صوتی ارسال شده از مخفیگاه وی را در تحریک طرفداران داعش مؤثر دانسته و پس از آن جزئیات حمله آمریکا به محل اختفاء بغدادی در استان ادلب سوریه و کشته شدن بغدادی را به صورت مفصل بیان می کند. با این حال بر این نکته تأکید می کند که کشته شدن خلیفه خودخوانده داعش خللی در ادامه عملیات های تروریستی طرفدارانش ایجاد نمی کند.[12]
در بخش دوّم به عوامل گسترش فعالیت داعش پس از شکست خلافت می پردازد. قطع همکاری نظامی عراق و آمریکا در زمینه مقابله با تروریسم پس از شهادت سردار حاج قاسم سلیمانی، فراگیری بیماری کرونا، انتقال فعالیت ها به قاره آفریقا و منطقه صحرای سینا برخی از عواملی است که توسط ویلیامز ارائه شده است.[13]
5.مخیّم الهول… تعقب للمعطیات و استشراف للحلول
بررسی اردوگاه «الهول» به عنوان مرکز نگه داری طرفداران داعش محور یادداشت دکتر علی طاهر الحمود و دکتر احمد قاسم مفتن است.
اردوگاه الهول در منطقه شرقی استان «الحسکه» سوریه قرار دارد. این اردوگاه در سال 1991 میلادی توسط کمیسیون عالی سازمان ملل ساخته شد تا محلی برای اسکان پناهجویان عراقی باشد که بر اثر جنگ اول خلیج آواره شده بودند. در سال 2015 این مکان با هدف اسکان آوارگان سوریه ای و پناهجویان عراقی فراری از موصل تجهیز و تحت نظر نیروی امنیت داخلی قوات دموکرات سوریه (آسایش) قرار گرفت. اردوگاه از 6 بخش تشکیل شده و در هر بخش سوری های غیر داعشی، پناهجویان عراقی، سوری های داعشی، خانواده های داعشی غیر سوری اروپایی و داعشی های غیر اروپایی نگه داری می شوند. برخی از آمارهای اردوگاه به شرح زیر است:
جمعیت اردوگاه 62498نفر است که بر سه قسم هستند:
· 8286 خانواده عراقی(بیش از 30هزارنفر)
· 6270خانواده سوری (22626نفر)
و 2677خانواده با جنسیت اروپایی یا آسیایی یا آفریقایی است.(9178نفر)
جنسیت زنان و کودکان داعشی:
روسیه: 2010 نفر
هلند: 50 نفر
آلمان: 160 نفر
ازبکستان:458 نفر
قزاقستان: 640 نفر
گرجستان: 22نفر
آذربایجان: 22نفر
تاجیکستان:404نفر
ترکمنستان640نفر
اوکراین:134 نفر
مراکش: 582 نفر
مصر:377 نفر
تونس:251 نفر
الجزائر:98 نفر
سومالی:56 نفر
لبنان:29 نفر
سودان:24 نفر
لیبی:11 نفر
فلسطین: 8 نفر
یمن:8 نفر
دیگر کشورها: 9 نفر[14]
چالش های اردوگاه :
1.فقدان امنیت: گسترش ترور و حمله با چاقو توسط تشکیلات «الحسبة» با هدف دعوت به اندیشه داعش و حفاظت از مناسک دینی
2.کمبود زیرساختهای بهداشتی:طبق گزارش سال 2020 209 نفر در اردوگاه فوت کرده ان که 95 نفرآنان کودکان زیر 18 سال بوده اند.
3. تلاش برای فرار از اردوگاه: از ابتدای سال 2020 بیش از 30 عملیات فرار توسط عناصر سوری و غیر سوری داعش صورت گرفته. برخی از این موارد با هماهنگی مسئولان اردوگاه و پرداخت رشوه بوده است.
4.حضور بیش از 40هزارنفر کودک با تفکر داعشی که والدین یا یکی از آنها را از دست داده اند، خطر امنیتی بزرگی به شمار می آید.
5.عدم تمایل کشورهای خارجی برای بازگشت اتباع خارجی داعش: بازگشت اعضای خارجی داعش به کشورهایشان خطر انتقال تروریسم را داشته و در حال حاضر بیش از 60 کشوری که اتباع آنان در اردوگاه وجود دارند، تمایلی برای بازگرداندن این افراد ندارند.
6.حضور هزاران نفر از افراد سوری و عراقی غیر مرتبط با داعش.
7.فقدان شرایط مناسب زندگی برای کودکان: فقدان زیرساخت های آموزشی، بهداشتی، فرهنگی.[15]
5.مکافحة التطرف: استراتیجیة الوطنیه الاردنیة انموذجا
دکتر سعود الشرفات در این بخش رویکرد ضد تروریسم کشورهایی چون آمریکا، پاکستان، دانمارک، چین، سنگاپور، عربستان سعودی،عراق،مصر وآلمان را مطرح و با رویکرد اردن مقایسه نموده است.
6.انشطار الجهادیة العالمیة… المدارس و الاتجاهات.
حسن ابوهنیة با هدف آینده پژوهی افراطی گرایی، پس از ذکر تلاش هایی که بیش از 80 کشور برای شکست تروریسم در سوریه و عراق انجام داده اند، این سوال را مطرح می کند که چرا اندیشه افراطی در حال گسترش است؟
سپس از سه جریان افراطی القاعده، داعش و گروه های محلی افراطی همچون جبهة النصرة و بوکوحرام به عنوان منبع تغذیه افراط گرایی نام می برد. ابوهنیة معتقد است نابود کردن تفکر افراطی غیر ممکن است چراکه در تمام مباحث اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی جهان ریشه دوانده است. از دید وی عدم ثبات، فقدان گسترش آزادی های مشروع، گسترش فقر و بیکار، عدم اصلاح در شیوه حکمرانی، رشد دخالت کشورهای خارجی، قضیه فلسطین و چالش های فراگیری بیماری کرونا از جمله علل روی آوردن طیف های مختلف جامعه به افراط گرایی است.[16]
7.مابعد الخلافة و مستقبل الجهادیة فی أفریقیا
بررسی تجربه فعالیت گروه های تروریستی در آفریقا پس از شکست داعش در عراق و سوریه، محور یادداشت «عباس محمد صالح عباس» بوده است. وی در ابتدا به عوامل استمرار داعش در آفریقا اشاره کرد و به اموری چون بحران سیاسی و عدم ثبات سیاسی حکومت های آفریقایی، عدم تسلط بر مناطق مرزی، فقر و بیکاری، درگیری دهقانان و کشاورزان اشاره می کند.
به باور نویسنده سناریوهای محتمل پیرامون آینده گروه های تروریستی عبارتند از: تسلط موقت بر برخی مناطق آفریقا به صورت عملیات جنگ و گریز، سیطره به عنوان کانون مرکزی جذب نیرو،تشدید رقابت میان گروه های تروریستی، حضور اعضای غیربومی در منطقه.
در پایان برای مقابله با اندیشه تکفیری سه راهبرد به روز نمودن سیاست ها و راهبردها نسبت به گروه های افراطی، ایجاد هسته های بومی برای شناخت بهتر گروه های تروریستی و استفاده از عنصر مذاکرات (مانند مذاکرات طالبان با آمریکا) را پیشنهاد می دهد.[17]