کتاب: «اسلام و جریان های اسلامی در جمهوری آذربایجان» توسط ولی کوزه گر کالجی در 82 صفحه تالیف شده است. نویسنده به بررسی اسلام و جریان های برخواسته از آن از جمله وهابیت در جمهوری آذربایجان می پردازد. سیر تحول تاریخی اسلامی در آذربایجان به ویژه در دوران شوری و و در نهایت استقرار نظام سیاسی سکورلار در آذربایجان پس از استقلال موجب شده است اسلام به ویژه مذهب تشیع با مختصات و ویژگی های خاص در جامعه آذربایجان و متفاوت از کشورهای ایران و عراق شکل گیرد. در ادامه گزارشی از کتاب بیان می شود.

پیشگفتار:

جمهوری آذربایجان در شرق قفقاز در سواحل غرب دریای خزر و در همسایگی ایران واقع است. این کشور دومین کشور شیعه جهان است و جمعیت آن بیش از هشت میلیون نفر گزارش شده است. از این تعداد حدودا 83 درصد شیعه و 14 درصد اهل سنت و 3 درصد هم غیر مسلمان هستند. همه شیعیان دوازده امامی هستند و اهل سنت غالبا حنفی هستند.

در صحنه سیاسی و اجتماعی جمهوری آذربایجان نیروها و جریانات مختلفی نظیر احزاب و گروه های ملی گرا، لائیک و سکولار، لیبرال و اسلام گرا حضور دارند که هر یک در روند تحولات پر فراز و نشیب این کشور طی دو دهه گذشته، نقش خاص خود را داشته اند.

در صحنه سیاسی و اجتماعی جامعه آذربایجان نیروها و جریانات مختلفی نظیر احزاب و گروه‌های ملی‌گرا لائیک و سکولار لیبرال و اسلام‌گرا حضور دارند که هر یک در روند تحولات پرفراز و نشیب این کشور طی دو دهه اخیر تلاش خاص خود را داشته‌اند.

در این بین به دلیل ساخت سیاسی سکولار جامعه آذربایجان که صراحتاً در قانون اساسی این کشور منعکس شده است فعالیت گروه‌ها و احزاب اسلام گرا در این کشور بیش از سایر احزاب و گروه‌های سیاسی با فراز و نشیب همراه بوده است.

در واقع نظام سیاسی و قوانین سکولار جامعه آذربایجان مانع از نقش آفرینی احزاب و گروه‌های اسلامی در حوزه سیاسی است. به همین دلیل طی دو دهه گذشته شاهد برخورد شدید دولت‌های مختلف این کشور با احزاب اسلامگرا به اتهام نقض قانون اساسی و کوشش برای وارد ساختن مذهب و شعائر مذهبی به حوزه سیاسی و اجتماعی هستیم.

صراحت قانون اساسی آذربایجان بر جدایی دین از سیاست و آموزش موجب شد تمامی قوانین عادی و مصوب پارلمان و نیز کلیه دستورات و بخشنامه‌های دولتی اصول سکولاریسم را در دستور کار قرار دهند و همین امر زمینه برخی از تقابلات جدی بین بخش‌های مذهبی جامعه آذربایجان با دولت این کشور بر سر موضوعاتی نظیر ممنوعیت حجاب و عدم توجه به شعائر دینی و همچنین ممنوعیت فعالیت های اسلامگرا پدید آورد.

جریان‌های اسلامی آذربایجان

جریان‌های اسلامی آذربایجان شامل سه جریان شیعی، سنی و وهابی است و تمامی اعضا و جریانات سیاسی اسلامگرا از بطن این سه جریان مذهبی ظهور کردند از این رو پیش از بررسی گروه‌های سیاسی، ضروری است وضعیت و شرایط سه جریان اصلی مذهبی یعنی تشیع، تسنن و وهابیت مورد مطالعه قرار گیرد.

شيعه:

چنانچه در ابتدای این نوشتار اشاره شد، اکثریت جمعیت آذربایجان را شیعیان تشکیل می‌دهند و این کشور دومین کشور شیعه در جهان به شمار می‌رود. با این وجود تفکر شیعی در آذربایجان بسیار متفاوت از تشیع در کشورهایی چون ایران و عراق است؛ چرا که شیعیان آذربایجان از سال ۱۹۲۸ میلادی تا پایان دوران حاکمیت شوروی یعنی ۱۹۹۱ میلادی از مراکز آموزشی شیعی در ایران و عراق دور شدند و لذا تشیع در آذربایجان تحت تاثیر این تجربه تاریخی و نظام سیاسی سکولار به سمت اسلام سیاسی و جنبش‌های دینی سوق پیدا نکرده است.

چالش‌هایی که جریان‌های اسلامگرای شیعی آذربایجان با آن مواجهند عبارت است از:

فرهنگ سیاسی سکولار:

این فرهنگ که در دوران تسلط ۷۰ ساله کمونیسم بر آذربایجان تحمیل شده است، تاثیر منفی در حوزه فرهنگ اسلامی در این کشور داشته است. پس از فروپاشی شوروی فرهنگ سیاسی سکولار در قالب نظام جدید سیاسی یعنی لیبرال دموکراسی تداوم بخشیده شد و این امر بر نحوه فعالیت جریان‌های اسلام‌گرای این کشور تاثیر قابل توجهی بر جای گذاشت.

 گفتمان مسلط ناسیونالیسم آذری در این کشور:

 ناسیونالیسم آذری در آذربایجان، گفتمان غالب و مورد حمایت دولت و اکثریت مردم است. در این گفتمان چندان به مباحث مذهبی توجه نمی‌شود و دین اسلام به عنوان بخشی از هویت آذری مورد تفسیر قرار می‌گیرد.

بحران قره باغ:

وضعیت حاکم بر منطقه قره باغ در کارکرد جریان‌های اسلامگرا نقشی دوگانه دارد: یعنی از یک سو ملت مسلمان آذربایجان حمایت دولت‌های مسیحی از مواضع ارمنستان را شاهد است و این عامل باعث تقویت مواضع جریان‌های اسلامی  که راهبرد ضد آمریکایی دارند می‌شود. از سوی دیگر رابطه ایران با ارمنستان و انتقادهایی که جامعه آذری به خصوص سکولارها به این رابطه دارند موقعیت جریان‌های اسلامگرای شیعی را دچار چالش می‌سازد.

نوع روابط با جمهوری اسلامی ایران:

تاثیرات انقلاب ایران در بین مردم آذربایجان قابل توجه بوده است. به همین علت ایران به حمایت جدی از این جریان‌ها پرداخته است و آنها نیز ارتباط خود را با ایران پنهان نکردند. این روابط باعث شده است جریان‌های اسلامگرا بیشتر تحت فشار حاکمیت و افکار عمومی قرار گیرند.

فقدان کادرهای سیاسی مجرب قوی و ملی:

توضیح اینکه جریان‌های اسلامگرا موفق نشدند شخصیت‌هایی با تجربه سیاسی و دارای وزن ملی در خود پرورش دهند. بیشتر رهبران جریان اسلامگرای شیعی جایگاه سیاسی مقبول در جامعه آذربایجان ندارند. به همین امر تاثیرات منفی را بر نقش آفرینی این رهبران در صحنه تحولات سیاسی و اجتماعی این کشور به دنبال داشته است.

ناحیه‌ای و منطقه‌ای بودن حوزه فعالیت اسلام گراهای شیعی:

جغرافیای فعالیت اکثر جریان‌های اسلام‌گرای شیعی در آذربایجان شهرستان نارداران و روستاهای جنوبی هم مرز ایران است. مردم آن منطقه از دوران شوروی سابق گرایش شدید به اسلام داشتند. وضعیت حاکم بر این شهر نمونه بارزی از ناحیه و منطقه‌ای بودن حوزه فعالیت اسلام‌گراهای شیعی در جمهوری آذربایجان است که این امر پیامدهای خاصی را بر نحوه فعالیت آنها به دنبال داشته است. زیرا:

از یک سو احزاب سیاسی فعال در این منطقه در شهرستان کوچک محصورند و مناسبات سیاسی و اجتماعی‌شان را در قالب ادبیات سنتی بروز می‌دهند و گفتمان سنتی آنها قابلیت رقابت با سایر گفتمان‌ها را در فضای سیاسی آذربایجان ندارد. از سوی دیگر این شهرستان از نظر ژئوپلوتیکی به مرکز کشور نزدیک است و کنش سیاسی آنها خیلی زود در پایتخت دیده می‌شود. ضمن اینکه پیوندهای خویشاوندی اکثریت اهالی این شهر نیز به مقاومت آنها در حوزه سیاسی کمک می‌کند.

اهل تسنن:

به طور کلی اهل تسنن اکثریت جمعیت را در مناطق شمالی و غربی آذربایجان تشکیل می‌دهند؛ به ویژه در ناحیه‌ای که از نظر تاریخی تحت تاثیر داغستان و چچن روسیه قرار دارد. قلعه‌های کوهستانی این منطقه از دیرباز مکانی امن برای طرفداران و جنگجویان سنی بود که سمبل آنها امام شاملو جنگجوی شجاع و مبارزی بود که تسلیم نشدنش در مقابل ارتش روسیه و مقاومت او در میان اهل سنت آذربایجان بازتاب یافت و الهام بخش قیام‌ها و جنبش‌های بعدی در منطقه قفقاز شد.

از دیگر نقاط مهم اهل سنت، شبه جزیره آبشوران است. بخش کوچکی از ترک های آذری، در حال حاضر اهل سنت هستند و مابقی جمعیت سنی مذهب را گروه‌های کوچک قومی این کشور نظیر لزگی‌ها، تالشی­ها، تاتارها، کردها، تات‌ها، مسقط‌ها تشکیل می‌دهند که اکثراً سنی حنفی هستند.

وهابیت:

واقعیت این است که وهابیت اندیشه بومی در آذربایجان نبوده و نیست و این تفکر از خارج مرزها وارد شده است. ولی با این حال امروزه حدود 15000 وهابی در باکو و شهر های شمالی آذربایجان به خصوص در نواحی مرزی داغستان و چچن زندگی می‌کنند.

در شهرهای باکو، خاچمار و سایر شهرک‌های شمال آذربایجان تعداد کسانی که به وهابی‌گری گرویده‌اند قابل توجه است و به راحتی می‌توان وهابی‌های این منطقه را از شلوارهای کوتاه و ریش‌های بلندشان تشخیص داد. به طور کلی در گسترش وهابیت در جمهوری آذربایجان چند عامل نقش جدی داشته است:

اولین عامل گسترش وهابیت:

قرابت جغرافیایی آذربایجان با قفقاز و حضور فعال وهابیت در آن منطقه است. وهابی‌ها از دهه ۱۹۸۰ میلادی در چچن حضور پر رنگی دارند. آنها در روستاهای کاراماکسی و چوبان ماخی داغستان توانستند آموزه‌های وهابیت را گسترش دهند.

آنها به دلیل جنگ و شرایط جنگی نتوانستند در چچن و داغستان بمانند و در نتیجه فعالیت‌هایشان را در نواحی اطراف از جمله جمهوری آذربایجان گسترش دادند. در دهه ۱۹۹۰ میلادی که آذربایجان را جایگاهی راهبردی برای خود یافتند، به علت مقاومت ملی‌گرایی آذری ها با ناکامی مواجه شدند؛ ولی از طرفی وقوع و تشدید جنگ قره باغ و آشفتگی حاصل از جنگ زمینه را برای رشد سلفی‌گری در آذربایجان فراهم کرد.

نخستین موج حضور جریان وهابیت در آذربایجان سال‌های آغازین دهه ۹۰ میلادی شکل گرفت و طی آن با حمایت عربستان سعودی یک دانشگاه اسلامی در باکو تاسیس شد در سال ۱۹۹۴ میلادی نیز تعدادی از سازمان‌های اسلامی سعودی فعالیت خود را در آذربایجان آغاز کردند.

تبلیغ وهابیت در آذربایجان از مناطق شمالی هم مرز داغستان و بعد از موفقیت در محافل اقلیت های ملی سنی های این مناطق، از جمله لزگی هایی که روحیه جدایی طلبانه داشتند، آغاز شد. بعد از سال 95 میلادی، چغرافیای وهابیت گسترده تر شد و به تدریج باکو و اطراف آن را در بر گرفت.

دومین موج گسترش سلفی ها به سال 1998 باز می گردد  که با جنگ دوم چچن-روسیه مصادف بوده است. در این جنگ، جچجنی ها به دلیل محاصره به گرجستان و آذبربایجان پناه بردند. در سال 2000 بر اساس آمار، هشت هزار پناهنده  چچنی مورد تعقیب به آذربایجان آمدند.

دولت آذربایجان در سال 2000 بیش از ده وهابی روس تبار را که به حمله تروریستی سال 1999 در بویناکسک متهم بودند، دستگیر و به مسکو بازگرداند. پس از حمله یازده سپتامبر 2001 و گسترش دامنه فعالیت های القاعده، روند حضور گروه های وهابی وارد مرحله جدیدی شد.

دومین عامل گسترش وهابیت در آذربایجان:

حمایت برخی از کشورهای عربی از جریان وهابیت است. که در راس آن عربستان سعودی است که علاوه بر کادرسازی، از نظر مالی آنان را نیز تقویت می کرد. به گونه‌ای که در سال ۲۰۰۳ سلفی‌های آذربایجان ۶۵ مسجد در اختیار داشتند که در سال ۲۰۱۱ بر این تعداد افزوده شد.

نظر بابایوف، معاون وزیر امنیت ملی آذربایجان در سال ۲۰۰۲ اظهار داشت که بیش از ۳۰۰ آذری در مراکز وهابی در داغستان آموزش دیده‌اند. وی ضمن اشاره به نقش برخی کشورهای عربی در گسترش و نفوذ وهابیت در آذربایجان، سه مرحله را در فعالیت وهابیان در آذربایجان موثر دانسته است:

اولا گسترش ادبیات وهابی و تهیه منابع مالی برای فعالیت‌های مذهبی و سیاسی آنها.

ثانیا: آموزش فعالان و بسیج نیروها برای اهداف سیاسی و بی‌ثباتی دولت.

علاوه بر دو عامل یاد شده، عوامل دیگری نظیر خلاء عقیدتی در آذربایجان دوران شوروی، ساخت سیاسی سکولار آذربایجان پس از استقلال و تمایل شدید عربستان سعودی برای نفوذ در منطقه قفقاز، مناقشه قره‌باغ و حضور مبارزان افغانی با گرایش‌های وهابی در محل مناقشه برای کمک به نیروهای آذری و همچنین مناقشه چچن و استفاده افراد و گروه‌های وهابی حاضر در این مناقشه از سرزمین‌های جمهوری آذربایجان به عنوان یک مسیر ارتباطی، به رشد و گسترش وهابیت در جمهوری آذربایجان کمک شایانی نمود و خواسته و یا ناخواسته، توانسته است توجه بخش‌هایی از مردم جمهوری آذربایجان را به سوی وهابیت جلب کند.

وهابیت علاوه بر اینکه با شیعیان مشکل عقیدتی جدی دارند با پیوند دادن ایدئولوژی خود به جهاد جهانی اسلام در جمهوری آذربایجان مرتکب عملیات تروریستی شدند و هم در جذب جوانان آذری برای اعزام به افغانستان عراق و چچن نقش جدی داشتند.

گروه‌های وهابی در میان خود آذری‌ها که اکثریت شیعه هستند نفوذ چندانی ندارند، اما در میان اقلیت‌های قومی این کشور به ویژه لزگی‌ها بسیار محبوب هستند. تقریبا تعداد لزگی‌ها در داغستان و شمال آذربایجان مساوی است به همین دلیل کشش نسبتا قابل توجهی میان لزگی‌ها دو سوی مرز برای اتحاد با یکدیگر وجود دارد.

جنبش لزگی سادوال از جمله جنبش‌هایی است که خواستار ایجاد یک لزگیستان متحد داخل مرزهای فدراسیون روسیه است از این رو می‌توان فرض کرد که تنش‌های میان لزگی‌ها و آذری‌ها در مقبولیت بنیادگرایی میان برخی از لگزی‌ها ریشه دارد.

در سال ۲۰۰۰ میلادی سرویس اطلاعات آذربایجان یک گروه بنیادگرا به نام مبارزان اسلام را متشکل از لزگی‌ها و آواره‌هایی از روسیه و آذربایجان دستگیر کرد. اعضای این گروه به برنامه‌ریزی برای سرنگونی حکومت آذری و ایجاد دولت اسلامی در این جمهوری متهم شدند. این وضعیت با جنگ چچن پیچیده‌تر شد و همکاری نزدیک میان رهبران و گروه‌های وهابی مناطق قفقاز شمالی از جمله لزگی‌ها با مبارزان چچنی شکل گرفت.

در مجموع مباحث یاد شده باید گفت در اصل سه نکته مهم در گسترش و تعمیق وهابیت در آذربایجان وجود دارد:

اولاً اکثریت وهابیت بومی و سنی هستند و از اقلیت قومی محسوب می‌شوند.

ثانیا دو قطبی شدن سریع جامعه و رشد اختلاف طبقاتی در جامعه آذربایجان منجر به شیفتگی فراگیر به نهادهای سنتی شده است. وهابیت نیز از این مسئله استفاده کرده و اغلب فساد حکومت، انحطاط اخلاق و سنت‌ها، و نیز رشد جرائم در کشور را نقد می‌کنند.

ثالثاً وهابی ها ویژگی‌های جهانی ایدئولوژی خود را تبلیغ می‌کنند و دیدگاه‌های مورد نظر خود را به عنوان اسلام اصیل و فراتر از همه سنت‌ها و فرقه‌های اسلامی در بین پیروان دو مذهب شیعی و سنی آذربایجان تبلیغ می‌کنند. برآیند این تحولات، احداث ده‌ها مسجد و پایگاه تبلیغی وهابی در آذربایجان و نیز احزاب و جریان‌های متعدد سیاسی از جمله گروه جیش الله است.

گروه جیش الله

 جیش الله یکی از گروه‌های تروریستی وهابی است که عمده فعالیت آن در اواخر دهه ۹۰ میلادی بوده است. این جنبش مسئولیت چندین حمله تروریستی به مراکز جامعه هاره کریشنا در باکو را بر عهده گرفت. این گروه در سال ۱۹۹۱ قصد بمب گذاری در سفارت آمریکا در باکو را داشت.

رهبران اصلی گروه جیش الله در سال ۲۰۰۰ میلادی از سوی مقامات امنیتی آذربایجان بازداشت شدند و در دادگاه محکوم گردیدند. اطلاعات اندکی در مورد ماهیت این گروه و منابع مالی آن وجود دارد. مقامات آذربایجان معتقد هستند گروه جیش الله علی رغم تفکرات وهابی ارتباطاتی با ایران و گروه‌های همفکر خود در ترکیه دارند. هرچند این ادعا همواره از سوی مقامات ایران تکذیب شده است.

نتیجه:

در این کتاب، نویسنده تلاش کرد در حد امکان تصویری جامع و واقع بینانه از اسلام و احزاب اسلامی در جمهوری آذربایجان ارائه شود. تشیع در آذربایجان به دلیل تبلیغات مارکسیسم و سکولاریسم در دوران شوروی، و در نهایت استقرار نظام سیاسی سکولار در آذربایجان، موجب شده است اسلام به ویژه مذهب تشیع متفاوت از تشیع در کشورهای دیگر شکل گرفته است. از سوی دیگر احزاب سیاسی شیعی آذربایجان با رقبای مذهبی قدرتمند در اهل سنت، به ویژه جریان وهابی مواجه است.

نویسنده: سید مصطفی هاشمی

لینک کوتاه مطلب : https://ofoghandisha.com/?p=29923

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مطالب