کتاب «الكواكب النيرات: في اثبات وصول الحسنات المهداة الى الأحياء والأموات» توسط علامه «سَعد الدِّین بن محمد بن عَبدَالله المقدِسِی القاهری الحنفی» معروف به «ابن الديرى (م 867 هـ)» نوشته شده است و با تحقیق «نظام یعقوبی» احياء گردیده است. چاپ اول این کتاب در سال (1427 هـ، 2006 م) در کشور بیروت توسط انتشارات «دار البشائر الاسلامية» در 228 صفحه منتشر شده است.
این کتاب با مقدمه ای از طرف محقق، معرفی مؤلّف، و بیان نُسَخ خطی کتاب آغاز شده است.
اصل كتاب با مقدمه ای از طرف مؤلّف آغاز شده است، و به بیان اصل مسأله (هدیه کردن ثواب اَعمال به اموات) به همراه ادله ی از آیات و روایات و اقوال سلف پرداخته شده است. در ادامه اعتقاد اهل سنّت نسبت به مسئله شفاعت ذکر شده است. مؤلّف با بررسی آیه «ليس للانسان الا ما سعی» به بیان اقوال علماء پرداخته و در ادامه نسبت به نیابت گرفتن در انجام واجبات نسبت به اعمال عبادی مانند حج، روزه و نماز سخن گفته است، و کتابش را با خاتمه ای به پایان رسانده است.
این کتاب فهرست های جداگانه ای برای آیات قرآن، أحادیث نبوی، آثار، و موضوعات مطرح شده در متن کتاب را دارا می باشد.
مقدمه محقق
«هدیه کردن ثواب اَعمال به اموات» یکی از مسائل مورد اختلاف میان علماء است، که چهار قول در آن وجود دارد:
برخی قائل هستند که ثواب هیچ یک از اَعمال – اعم از دعا و غیر آن – به اموات نمی رسد.
برخی بدلیل نص روایات، میان عبادات بدنی و مالی قائل به تقصیل هستند.
اکثریت به دلیل ادلّه ی زیاد، معتقدند که ثواب همه اَعمال به اموات می رسد.
عدّه ای قلیلی نیز مساله هبه و وصول ثواب آن را برای زنده و میت تعمیم داده اند.
«ابن الديرى (م 867 هـ)» که مؤلّف کتاب مذکور است، استاد «ابن حجر و سخاوی» محسوب می گردد، و نوشته ی وی در این کتاب از نوشته ی کتاب «نفحات النسمات في وصول الثواب للأموات» که توسط عالم حنفی «أحمد بن إبراهيم بن عبد الغني السروجي، (المتوفى: 710 هـ) می باشد، تأثیر گرفته است.
نسخه خطی این کتاب در کتابخانه دانشگاه برنستون در کشور آمریکا است که در 89 صفحه است، و نسخه آن توسط «محمد بن محمد طرابلسی» در مدرسه نظامیه قاهره نوشته شده است.
صحت انتساب کتاب به مؤلّف نیز از نوشته های سخاوی در کتاب «الضوء اللامع» قابل اثبات است که در دو مورد از مطالب کتابش به آن اشاره کرده است.
مقدمه
مؤلّف کتاب در ابتدا با ذکر مقدمه ای، مسأله ی «هدیه کردن ثواب اَعمال به اموات» را مورد بررسی قرار می دهد.
هدیه کردن ثواب اَعمال به اموات
مؤلّف با نقل مطلبی از کتاب «الهداية شرح بداية المبتدي» بیان می کند که در نزد اهل سنّت و جماعت، اصل بر این است که شخص می تواند ثواب کار خود مانند نماز، روزه، صدقه یا غیر از آن را به دیگران هدیه کند، چنان که از پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) نقل شده است که ایشان دو گوسفند قربانی میکردند؛ یکی از طرف خود و دیگری برای امت خود.
مؤلّف در ادامه سخنان بزرگان اهل سنت اعم از شارحین کتاب فوق، و دیگر کتب فقهی، در خصوص وصول ثواب اعمال مورد نقل قرار می دهد. وی در خصوص اعمالی هم چون «دعاء، صدقه، استغفار و انجام واجبات» بیان می کند که هیچ اختلافی نسبت به انجام دادن آن و وصول ثواب آن در میان علماء وجود ندارد، چرا که آیات و روایات بسیاری در خصوص جواز موارد مذکور وجود دارد، که مؤلّف به بیان آن ها می پردازد.
دلائل اثبات هدیه کردن ثواب اَعمال به اموات
مؤلّف در بیان مقام ذکر دلائل، ابتدا به عمومات قرآن استناد می کند. مانند آیه دوم از سوره مائده «و تعاونوا علی البر و التقوی» که یکی از مصادیق آن کمک رساندن به کسی است که از دنیا رفته است.
مؤلّف در ادامه به بیان احادیث صحیح، و سپس روایاتی که به درجه صحیح بودن نرسیده اند، به همراه سخنان علماء اهل سنت در ذیل هر کدام را اشاره می کند. احادیثی هم چون؛ حدیث جريدتين (چوب تر)، حدیث التضحیه (قربانی کردن دو گوسفند)، و دیگر روایات.
اعتقاد اهل سنت در مسئله شفاعت کردن
آیات و روایات فراوانی در اثبات مسئله شفاعت وجود دارد، که مؤلّف به ذکر آن ها می پردازد. هم چنین نسبت به آیاتی که شفاعت را نفی می کنند مانند آیه 48 از سوره مبارکه بقره «وَ اتَّقُوا يَوْماً لا تَجْزي نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَيْئاً وَ لا يُقْبَلُ مِنْها شَفاعَةٌ وَ لا يُؤْخَذُ مِنْها عَدْلٌ وَ لا هُمْ يُنْصَرُونَ» بیان می کند که این نفی شفاعت مخصوص کفار می باشد.
اقوال علماء در مورد آیه «ليس للانسان الا ما سعی»
ظاهر آیه «ليس للانسان الا ما سعی؛ برای انسان چيزی جز تلاش و كوشش او نيست» با مسأله ی «هدیه کردن ثواب اَعمال به اموات» تعارض دارد. از این رو مؤلّف به بيان سخنان علماء در خصوص آیه فوق پرداخته و می نویسد که نسبت به آیه ی فوق 8 قول وجود دارد.
قول اول: آیه فوق با آیه 21 از سوره مبارکه طور «وَ الَّذينَ آمَنُوا وَ اتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّيَّتُهُمْ بِإيمانٍ» نسخ شده است.
قول دوم: آیه فوق به دلیل حرف عطف، مخصوص قوم حضرت ابراهیم و موسی (علیهما السلام) بوده است.
قول سوم: مُراد از انسان در آیه فوق کافر می باشد، و شامل مؤمن نمی شود.
قول چهارم: ليس للانسان الا ما سعی از طریق عدالت می باشد، ولی از طریق فضل خداوند شامل می شود.
قول پنجم: برخی «ما سعی» را به معنای «ما نوی» ترجمه کرده اند.
قول ششم: آیه فوق را در خصوص کافر دانسته است، که از آن چه کار خیر در دنیا کرده، در همان دنیا بهره می برد و در آخرت هیچ بهره ای ندارد.
قول هفتم: لام در «ليس للانسان» را به معنای «علی الانسان» ترجمه کرده است، که اعمال سیئه هر کس گریبان گیر وی در آخرت است، ولی اعمال حسنه از دیگران نیز می تواند برسد.
قول هشتم: طبق ظاهر آیه فوق که «برای انسان چيزی جز تلاش و كوشش او نيست» آن را بیان کرده است، ولیکن اسباب ان را مختلف دانسته است. گاهی سبب این است که خودش عملی انجام دهد، و گاهی این است که تلاش می کند تا فرزندی برای باقیات الصالحات از خود به جای گزارد. مویّد این معنا روایاتی است که بر (انقطاع عمل میت مگر در سه موضوع) دلالت دارد.
نیابت گرفتن در انجام واجبات
علماء اتفاق نظر دارند بر اینکه نمی توان نسبت به انجام فرائض دینی بدنی مانند نماز و روزه و نذر و کفاره و قرائت قرآن و غیر این موارد برای انسان سالم و یا مریض نیابت گرفت، چرا که در تحقق این عبادات خضوع و تضرع در عبادت لازم است. ولیکن به اتفاق علماء می توان در ادا کردن حقوق مالی مانند زکات و صدقات و اطعام دادن و آزاد کردن برده و امثال آن ها نیابت گرفت.
در اموری مانند حج که از هر دو قسم فوق (هم مالی و هم بدنی) می باشد، نسبت به انسان عاجز، اختلاف نظر وجود دارد، که مؤلّف به بیان آن می پردازد.
حج
مؤلّف در این قسمت از حج نیابتی سخن به میان آورده است، که آیا حج نیابتی از آمر، یا مأمور یا هر دوی آن ها کفایت می کند یا خیر؟
از آن جایی که آمر هزینه مأمور را نسبت به ادای حج پرداخته است، و شخصا از انجام حج نیز عاجز بوده است، حج از عهده وی ساقط می گردد. مؤلّف در ادامه به بیان ذکر اقوال علماء و بررسی آن ها در این قسمت پرداخته است.
روزه گرفتن به نیابت از میت
کسی که روزه قضا دارد و فوت نموده باشد، در اینکه تکلیف روزههایش چگونه خواهد بود؟ میان عالمان اهل سنّت نظریاتی وجود دارد، که مؤلّف به بیان آن پرداخته است. در ادامه مؤلّف به بیان احادیث وارد شده در این باب پرداخته و سخنان علماء را نسبت به آن ها ذکر کرده و مورد بررسی قرار می دهد.
فدیه برای نماز
مؤلّف در این قسمت به بیان مسئله فديه برای نمازهای قضای میت پرداخته است که در مذهب اهل سنت جایز و موافق احتیاط شمرده می شود.