به گزارش افق اندیشه از شفقناافغانستان حجتالاسلام والمسلمین دکتر سید حسین وحیدی در گفت و گو با خبرگزاری شفقناافغانستان با اشاره به اینکه چگونه میتوان الگوگیری و شخصیت الگویی صحیح پیدا کرد، گفت: یکی از فرهنگهای تربیتی قرآن، الگو معرفی کردن است. قرآن داستانهای مختلفی را بیان میکند و راجع به فلسفه آن میفرماید:«لَقَدْ كانَ في قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِأُولِي الْأَلْباب» که ما داستانها را برای شما نقل کردیم تا عبرت بگیرید یعنی باید جستوجو کنید و در این جامعه الگو برای خودتان معرفی کنید. جایگاه زن در فرهنگ مقدس اسلام تا حدی است که خود قرآن کریم برای هدایت و ارشاد بشر وقتی از راهکار معرفی الگو استفاده میفرماید، از بین تمام افراد بشر زنی را بعنوان الگویی دینداری و زنی را بعنوان الگوی کفر معرفی میکند: «وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ» وقتی قرآن برای بشر الگو و اسوه معرفی میکند، میفرماید: همسر فرعون مثال و الگو برای انسانهای متدیّن است. یک زن برای تمام مردان و زنان مؤمن عالم، الگوست. آن هم زن فرعون، زن بدترین انسانها. چه ویژگی آسیه باعث شد که خداوند متعال زن فرعون را برای اهل ایمان الگو معرفی کند؟ زن فرعون، تمام نعمتهای دنیوی که امروز بسیاری از زنان و مردان دنبال آن هستند، همه را داشت، قدرت، شوکت، ثروت و…؛ آسیه، نه معصوم بود و نه موحّد، بلكه با ديدن معجزه حضرت موسى ايمان آورد و تنها آرزوی او این بود که به خداوند متعال عرض کرد: «رَبِّ ابْنِ لِي عِنْدَكَ بَيْتًا فِي الْجَنَّةِ وَ نَجِّني مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ وَ نَجِّني مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمينَ» بار الها (من از قصر فرعونی و عزت دنیوی او گذشتم) و خانهای برای من نزد خود در بهشت بنا کن.
و از طرفی دیگر قرآن برای انسانهای کافر هم، یک زن را معرفی میکند: «ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ كَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَامْرَأَتَ لُوطٍ» خدا برای کافران زن نوح و زن لوط را الگو معرفی میکند، که نماد بیدینی است.
متأسفانه الگوهای مکتب اسلام بخصوص زنان این مکتب مانند حضرت زینب(س)، آنطور که باید و شاید به جامعه معرفی نشده و نسل دیروز، امروز و فردای افغانستان میتوانند با بهرهگیری از ویژگیها و خصایص اخلاقی و برنامهها و اهدافی که آن حضرت در زندگی به آنها اهتمام داشتند، آگاهی پیدا کنند و با شناخت کامل آنها، ایشان را الگو و سرلوحه زندگی خویش قرار دهند، تا بتوانند با تأسی و اقتدا به حضرت زینب کبری(س) یک زندگی سالم و باسعادت داشته باشند. لذا خداوند متعال الگوهایی برای بشر معرفی فرموده است و همچنین زندگی اهل بیت عصمت و طهارت(ع) و کسانی که در این مکتب زندگی کرده و خوش درخشیدند میتواند برای تمام بشریت الگوی سعادت و رستگاری باشند که یکی از نمونههای بارز آن ، وجود مقدس ام المصائب، عقیله بنی هاشم زینب کبری(س) است.
الگوپذیری با تفکر در تاریخ
با توجه به آموزههای دینی، تأکیداتی که راجع به مطالعه و تفکر در تاریخ و استفاده از تجربههای دیگران و… میشود در قالب استفاده از تجربه راه رفته گذشتگان و ترسیم آینده زندگی بر اساس آن میباشد. یعنی درس گرفتن از راه رفته دیگران که چراغی است برای آیندگان. تاریخ مملو از الگوهای متفاوتی است که راه و رسم زندگی را به ما گوشزد میکند.
این موضوع در سخنان مولای متقیان امام علی(ع) در نامهها و حکمتهای نهج البلاغه برجستگی خاصی دارد و سخنان ایشان ناظر به عبرتهای خاص تاریخ است، ایشان خطاب به فرزند برومندش امام حسن مجتبی(ع) که آن هنگام در آغاز زندگی قرار داشتند، فرمود: «أَيْ بُنَيَّ إِنِّي وَ إِنْ لَمْ أَكُنْ عُمِّرْتُ عُمُرَ مَنْ كَانَ قَبْلِي فَقَدْ نَظَرْتُ فِي أَعْمَالِهِمْ وَ فَكَّرْتُ فِي أَخْبَارِهِمْ وَ سِرْتُ فِي آثَارِهِمْ حَتَّى عُدْتُ كَأَحَدِهِمْ بَلْ كَأَنِّي بِمَا انْتَهَى إِلَيَّ مِنْ أُمُورِهِمْ قَدْ عُمِّرْتُ مَعَ أَوَّلِهِمْ إِلَى آخِرِهِمْ ».
پسرم! درست است كه من به اندازه پيشينيان عمر نكردهام، امّا در کردار و اخبارشان انديشيدم، و با مطالعه دقیق تاريخ آنان، انگار با آنها زندگی کردم. با این نگرش میتوانیم بفهمیم که ما برای چه تاریخ میخوانیم؟ قرآن برای چه داستان نقل کرده و قرآن کریم کتاب داستانسرایی نیست.
یقین؛ مهمترین خصوصیت حضرت زینب کبری(س) در عرصه فردی و اجتماعی
وحیدی در ادامه با اشاره به یکی از مهمترین ویژگیهای حضرت زینب(س) گفت: بلندترین و والاترین ویژگیهای خاندان وحی، مسأله یقین میباشد.
امام هشتم علی بن موسی الرضا (ع) می فرمایند: «ما قسّم في الناس شيء أقلّ من اليقين» «هیچ چیزی در بین بشر کمتر از یقین تقسیم نشد.»
ما در زندگی یقین نداریم، در مسأله توحید به خداوند متعال یقین نداریم و در خداشناسی ضعیف هستیم، ادعا داریم ولی یقین نداریم. اگر در زندگی شخصی یقین وجود داشته باشد، با تحلیل این ویژگی حضرت زینب(س) میتوان به رفتار و عملکرد ایشان بعد از عاشورا پی برد. اگر در زندگیها به یقین توجه بشود، خیلی از مشکلات حل میشود. مشکل جامعه اسلامی، یقین است. برخی خداوند متعال را به اندازه یک طفل دوسه ساله قبول ندارند، در مقابل طفل خیلی از کارها را انجام نمیدهند ولی در مقابل خداوند نه. این حاکی از عدم یقین به خداوند است. خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید: وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ؛ و ما به او از رگ قلبش نزديكتريم.
یکی از راههای نفوذ شیطان به زندگی انسانهای متدین، هنگام مصیبت است، در همین مصیبتهاست که خیلی خودشان را میبازند. فقر و نداری و مصیبتهایی که انسان در جامعه میبیند و هر روز با آنها گریبانگیر است و خیلیها با آنها دست و پنجه نرم میکنند. بعضی در مواجهه با مصیبت ها از اعتقاداتشان دست بر میدارند، چون یقین ندارند. با توجه به این ویژگی عقیله بنی هاشم سخن ایشان در مقابل عبید الله ابن زیاد لعنت الله علیه که فرمود: ما رأیتُ الّا جمیلاً؛ جز زیبایی چیزی ندیدم قابل تحلیل است. چون یقین دارد که خداوند متعال ناظر است. اینکه بی بی دو عالم به یزید فرمود: نابود شدهای. تصور نکن که امروز اطرافت جمع هستند، نه، با دستان خودت، خودت را نابود کردی. حضرت زینب(س) چون به خداوند متعال یقین دارد باور دارد که آه مظلوم دامن ظالم را خواهد گرفت و این سنت الهی است.
پس مهمترین خصوصیت حضرت زینب کبری(س) در عرصه فردی و اجتماعی، که قابل الگوگیری است مسأله یقین میباشد. اگر ما مسلمانان، مخصوصاً جوانان افغانستانی بخواهیم الگویمان حضرت زینب کبری(س) باشد باید یقین خود را نسبت به خداوند، نسبت به معاد و قیامت، نسبت به نبوت ، نسبت به امامت و عدل الهی تقویت کنیم که اینها ستونهای دین و مذهب هستند و اگر این ستونها محکم و استوار نباشد دچار لغزش در مراحل زندگی دینی خود خواهیم شد.
اعتماد به نفس، ویژگی شخصیتی حضرت زینب(س) در عرصه اجتماع
وحیدی به یکی دیگر از ویژگیهای شخصیتی حضرت زینب(س) در عرصه اجتماع اشاره کرد و گفت: اعتماد به نفس حضرت زینب کبری(س) حاکی، نمود و ثمره یقین است، اگر ما به خیلی مطالب و اصول، یقین داشته باشیم، اعتماد به نفس هم داریم؛ اگر یقین نداشته باشیم، اعتماد به نفس هم نداریم. این است که ما واقعاً به خدا معتقد نمیشویم و به راهی که میرویم معتقد نیستیم. اگر ما واقعاً مسیر زندگیمان را درست انتخاب کنیم، اعتماد به نفس میآورد. خطاب من تمام مردان و زنان دنیاست، موضوع صحبتمان اشاره به زنان و الگوی زنان افغانستان است. جامعهای که یکی از پر تنشترین و مصیبت بارترین سرزمینهای دنیاست و در این میان زنان و دختران افغانستان یکی از قربانیان این مصیبتاند ولی با تمام مشکلات میتوانند با تأسی و الگوگیری از زینب کبری (س) مسیر درست زندگی را انتخاب کنند. سٶالی که به ذهن میرسد این است که چقدر مطمئن هستید که راه انتخابی شما، راه درستی است یا نه؟ اگر مسیرتان درست نباشد، اعتماد به نفس هم نخواهد بود و هر روز به رنگی و هر زمان به شاخهای پناه خواهیم آورد. قبح و زشتی خیلی از اعمال و رفتارهای اجتماعی و نادرست بودن آن واضح است ولی گاهی اوقات جو زدگی سبب می شود تا باورها و اعتقادات را نادیده بگیریم. میدانیم درست نیست ولی حرکت میکنیم؛ این اصلاً عاقلانه نیست.
اعتماد به نفس زینب کبری(س) که در همه عرصات از خودش نشان میدهد حاکی از آن است که مسیر خودش را صحیح انتخاب کرده است. یقین دارد که به راهی که در آن گام نهاده، درست است. اگر میخواهید مانند حضرت زینب کبری(س) باشید، از بین تمام راهها، جست و جو کرده و مسیر درست را انتخاب کنید. امروزه در جهل ماندن برای هر کسی که باشد، قابل قبول نیست، زمانی هر کسی مسألهای را نمیدانست، میگفتند آدم جاهلی است. چون خیلی اوقات راه دستیابی به حقیقت به سادگی امروز نبود. ولی امروز با این همه منابع اسلامی در دسترس و وسایل ارتباط جمعیای که وجود دارد، آدمی هر مسأله و مشکل و شبههای را که به آن برمیخورد را به اندک زمانی میتواند پاسخش را بدست آورد. امروز دیگر در جهل ماندن از هیچ کسی پذیرفتنی نیست. مشکل امروز جوانان جامعه اسلامی خصوصاً شیعیان افغانستان این است که وقتی که با شبههای مواجه میشوند، بدون تحقیق میپذیرند و دنبال پاسخ آن نمیروند. در جامعه کنونی درباره حجاب، دفاع از حقوق زنان، تساوی حقوق مردان و زنان و… این همه شبههافکنی میکنند. نسل جوان ما چقدر پیرامون این موضوعات تحقیق کردهاند تا بفهمند که چه کسی راست میگوید و چه کسی دروغ.
ایمان و کرامت
وحیدی در ادامه به دشواری الگوگیری در جامعه امروزی اشاره کرد و گفت: امروزه دشمنان از این طبع الگوخواهی سوء استفاده کرده و کرامت و ایمان زنان را نشانه گرفتهاند و بجای زنان آزاده عالم، زنانی را بعنوان الگو در جوامع اسلامی معرفی میکنند که ارزش الگو شدن را ندارند و از آنها ابزاری برای مقاصد شوم خود استفاده میکنند تا کرامت و هویت زن در این جوامع فراموششود. در تعریف کرامت حضرت زینب کبری(س) روایت است که حضرت با تمام سختیها و مصیبتهایی که دیدند وقتی وارد مجلس ابن زیاد شدند با چنان صلابتی وارد شدند که او را متحیر ساخت و گفت: من هذه المتکبره؟ این زن متکبر کیست، که به هیچ کسی توجه نکرد؟
انسان در قالب تدین ایمن است، آدم متدین محترمتر است، زن متدین در جامعه محترمتر است. ولی در جامعه افغانستان زن در حال تبدیل شدن به یک ابزار و یک کالاست و این به دور از آزادگی است. این شخصیت و جایگاه واقعی زن در افغانستان نیست، اگر میخواهید جایگاه والای زن را بدانید کجاست، باید حضرت زینب کبری(س) را ببینید چه جایگاهی در جامعه اسلامی داشت که توانست تمام ستمگران را زمینگیر کند. این جایگاه واقعی و حقیقی زن در اسلام است.
زینب کبری(س) به زنان عالم نشان داد که ای مردم، یک زن هم میتواند جهان را عوض کند، یک زن به تنهایی میتواند یک حکومت با آن عظمت را سرکوب کند و ظالمان را به حقارت بکشاند. اگر در جامعه زنان افغانستان خصوصاً تشیع که خود را وامدار رشادت و شجاعت زینب(س) میداند، از ایشان و حضرت زهرا(س) و زنان آزاده عالم الگو نگیرد، با تمام کرامتی که خداوند در او نهاده است تبدیل به جرثومهای برای مقاصد دیگران خواهد شد. و سخن آخر برای سعادت و زندگی مملو از آرامش تنها راه تطبیق زندگیمان با زندگی اهل بیت عصمت و طهارت(ع) است که بعنوان الگو و اسوه معرفی شدهاند و یکی از مصادیق بارز و درخشان آن وجود مقدس عقیله بنی هاشم (س) است.
بصیرت
ما یکسری مسئولیتهایی داریم که بین تمام مؤمنین مشترک است، همه ما مسئولیم، و این مسئولیت درباره انسانها گاهی اوقات تفاوت پیدا میکند که به خصوصیات و موقعیتهای شخصی انسانها بستگی دارد. شخصی که در جامعه مسئول است، مسئولیتش با شخص عادی متفاوت است. انسانها نسبت به جامعه مسئولیتی دارند؛ پدر و مادر، مسئولیتهایشان فرق میکند.
مادران نقش کلیدی در تربیت فرزندان دارند. از دامن زن، مرد به معراج میرسد. درست است که از دامن زن، مرد به معراج میرسد ولی از دامن همین زن نیز، مرد به انتهای ضلالت هم میرسد، اگر مادران الگوی درستی نباشند فرزندان هم درست تربیت نمیشوند، چون فرزند در خانواده بیشترین دوران شکل گیری شخصیت خود را در زمان کودکی، زمان نشأت گرفتن و رشد کردن و یاد گرفتنهای اولیه زندگی با مادر میگذراند نه با پدر.
اگر مادر، مادر خوبی باشد بصیرت داشته باشد، خوب و بد را درست بفهمد، مادر متدینی باشد، فرزندان هم متدین میشوند. اگر مادر نسبت به مسائل دینی، حساس باشد؛ نسبت به مسائل اجتماعی حساس باشد و اینکه فردا این فرزند در جامعه چطور باید زندگی کند؟ فردا در این جامعه فرزندش چه نقشی خواهد داشت؟ فردا جامعه از فرزندم راضی هست یا نه؟ اگر زن افغانستانی به اینها فکر کرد، بصیرت داشت و دقیق فهمیده و هدایت کند، فرزندش درست تربیت خواهد شد.
زن افغانستانی گاهی اوقات مسئولیت خودش را به عهده جامعه گذاشته و تصور دارد که جامعه خودش شخصیت فرزند را درست میکند، نه این چنین نیست، جامعه فرزند را تربیت نمیکند. جامعه افغانستان را من و شما باید درست کنیم، من و شما باید فرزندانمان را درست تربیت کنیم، این من و شماها هستیم که جامعه را میسازیم.
پسران و دختران من و شما هستند که در کنار هم قرار میگیرند و یک شهر میشود و تشکیل یک خانواده را میدهند. اگر من وشما فرزندانمان را درست تربیت نکنیم، شهر آبادی نخواهد شد. اگر ما مسئولیت خودمان را در قبال خانواده انجام ندهیم، فردا توقع فرزند صالح و جامعه صالح را نباید داشته باشیم و یک توقع نابجایی است چون من و شما ریشه را نادرست بار آوردیم. من و شما بصیرت نداشتیم و مسئولیتمان را صحیح انجام ندادیم.
مسئولیت دفاع از دین
یادمان باشد که ما در قبال امام خودمان و دینمان مسئول هستیم، این دین به سادگی به دست من و شما نرسیده، این دین پایش خونها ریخته شده، این دین همین الان هم دارد قربانی میدهد. در دنیا امروز هم به جرم شیعه بودن، شیعه را سر میبرند. این درخت تنومند به سادگی به دست من و شما نرسیده که بخواهیم به سادگی از دستش بدهیم، لذا در قبال این دینی که با این بها به دست من و شما رسیده ما مسئول هستیم و باید هزینه بکنیم و خیلی از بایدها و نبایدهای زندگیمان را طبق عاطفه انجام میدهیم ولی عاطفه همه چیز نیست، دین هم هست. عاطفه اگر بود نباید حوادث دنیا اتفاق میافتاد.
مگر حضرت زینب(س) برادر خودش را دوست نداشت؟ مگر میشود زینب کبری(س) فرزند خودش را دوست نداشته باشد؟ مگر میشود زینب کبری(س) ابوالفضل العباس(ع) را دوست نداشته باشد؟ اصلا قابل تصور است؟ ولی وقتی پای دین میآید همه را در طبق اخلاق میگذارد و میگوید این دین است، ما رایت الا جمیلا.
وقتی در گودال قتلگاه وارد میشود دست میاندازد بدن حضرت اباعبدالله الحسین(ع) و می فرماید خدایا این قربانی قلیل را از ما بپذیر. تقبل منا هذا القلیل من قربان.
حسین شخصیتی بزرگ است ولی در مقابل خدا که قرار میگیرد، کوچک است. قربانی برای چه داده شد؟ برای احیاء دین داده شد، و ما مسئول هستیم و مسئولیت اول هم خانواده است. و مسئولیت بزرگ خانواده در تربیت فرزندان بر عهده مادر است.
معرفت
شما تجربه تاریخ را نگاه بکنید، حضرت ابوالفضل العباس(ع) چگونه ابوالفضل العباس شد؟ چون مادری مثل حضرت ام البنین(س) داشت. مادر بامعرفتی مانند ام البنین(س) داشت که محو در ولایت امیر المومنین (ع) و اولاد اوست. این نشان معرفت است، شما تاریخ را نگاه بکنید آدمهای موفق روزگار همیشه نامشان در کنار یک زن موفق است. حضرت ابراهیم در کنار حضرت ساره و هاجر شد حضرت ابراهیم و در مقابل امتحانات الهی موفق شد، ساره و هاجر است فرزندانی مانند اسماعیل و اسحاق به دنیا آوردند.
امیرالمؤمنین(ع) حضرت زهرا(س) را در کنارش داشت. پیغمبر گرامی اسلام با تمام جلالت و عظمتی که داشت اگر حضرت خدیجه(س) را نمیداشت به این توفیق نمیرسید، لذا حضرت خدیجه(س) یک زنی است که در کنار پیغمبر اسلام دوش به دوش پیامبر، دین اسلام را پیش بردند.
حضرت اباعبدالله الحسین(ع) در کنار حضرت زینب(س) پیامش جهانی شد. اگر امام حسین(ع) تنها بود، این پیام به دنیا نمیرسید و قابل انکار هم نیست. اگر حادثه عاشورا در روز عاشورا تمام میشد و هیچ خطبهای و مبارزهای وجود نمیداشت و از حضرت زینب(س) هیچ صدایی بلند نمیشد و مانند بسیاری از انسانهایی که در این دنیا زندگی میکنند، منفعلانه عمل میکد، قیام نمیکرد، با تمام الگوهایی که از آن نقل کردیم، عاشورا در همان کربلا ختم میشد و نامی از حضرت سیدالشهدا(ع) نمیماند. در تاریخ این همه اتفاقاتی که در دنیا افتاده با جنگهایی که چندین میلیون کشته داده ولی نامی از آنها نیست.
این زینب کبری(س) است که عاشورا را زنده نگه داشت، لذا مسئولیت زنان خصوصاً در جامعه نیمه فاسد افغانستان بسیار مهم است. وظیفه زنان است که فرزندانی تربیت کنند که اگر در صحنهای قرار گرفتند که باید از دنیاشان مایه بگذارند، دینشان را محکم بگیرند.
عبادت
وی در ادامه گفت: ویژگی دیگری که برای زنان مسلمان خصوصاً زنان افغانستان از حضرت زینب(س) الگوست، عبادت حضرت زینب(س) است.عبادت زینب(س) واقعاً عجیب است. در شب عاشورا امام حسین(ع) میفرماید: زینب جان مرا در نماز شبت دعا کن.
زینب کبری(س) تمام مصیبتها را دید، خیلی سخت است. شما تصور کنید این همه مصیبت در نصف روز اتفاق بیافتد و بعد از شهادت حضرت همه در بیابانها پراکنده بشوند، با تمام خستگیها و مصیبتهایی که دیده، در تاریخ نقل شده که نماز شب زینب کبری(س) ترک نشد. لذا عبادت حضرت زینب(س) الگویی برای ماست.
عفت
دکتر وحیدی با اشاره به اینکه در جامعه امروزی مسائل دینی با تبلیغات در فضای مجازی تحت شعاع قرار گرفته، گفت: امروزه ارزشها ضد ارزش شده و ضد ارزشها ارزشمند شدهاند. امروزه متأسفانه مسأله حجاب به سمت و سوی دیگری رفته و خیلی از خانوادهها با مسأله بیحجابی و بد حجابی کنار آمدهاند و خیلی از گناهان قبحش پریده و دیگر قبحی ندارد. الگوها عوض شدند و باورها و عقاید ضعیف شده و تغییر پیدا کرده است.
عفت حضرت زینب(س) برای من و شما الگوست. به شعار بسنده بکنیم مؤمن نمیشویم. اگر به عاشورا نگاهی بکنیم، در عصر عاشورا همان شبی که حضرت زینب(س) همه را جمع کرد در برخی از منابع و مقاتل نوشتهاند که یکی از دختران حضرت اباعبدالله الحسین(ع) خدمت زینب کبری(س) عرضه داشت: عمه جان، یک تکه پارچه داری تا سرم را بپوشانم، یعنی این همه مصیبت دیدهاند یک طرف، اولین سوالی که میکنند این است که یک تکه پارچه داری که سرم را بپوشانم، این عفت است.
اگر ما از زندگی حضرت زینب(س) عفت را درس نگیریم، یاد کردن زندگی حضرت به چه دردی میخورد. بنابراین عفت برای زنان افغانستان درس بزرگی است.
امر به معروف و نهی از منکر
این عالم دینی با اشاره به کم رنگ شدن فریضه امر به معروف و نهی از منکر در جامعه گفت: نباید اینطور تصور بشود که اگر فردا روزی، دیگران فاسد شدند، ما اگر مراقب باشیم، مسموم نخواهیم شد. نه اینطور نیست فردا دودش به چشم همگان خواهد رفت.
حادثه و تاریخ عاشورا را نگاه کنید، حضرت اباعبدالله الحسین(ع) میفرماید: «أُرِيدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَى عَنِ الْمُنْكَرِ» من بروم تکه تکه بشوم و سرم بالای نیزه برود، اراده و خواست من این است که امر به معرف و و نهی از منکر بکنم.
متأسفانه در جامعه امروز علی الخصوص جامعه اسلامی افغانستان اصلا امر به معروف و نهی از منکر نیست. فقط یک جمله را در سطح جامعه میتوان دید: «به من چه! به توچه؟» یا «مگر من را در قبر تو میگذارند، هر کسی را در قبر خودش میگذارند» نه اینطور نیست، قرآن را اگر دقت کنید میفرماید: «مردم به حضرت صالح گفتند که اگر تو پیغمبر خدایی یک نشانه و معجزه بیاور، خداوند از دل کوه یک ناقه (شتر) فرستاد. مستکبرین دیدند که با این معجزه الهی، مردم در حال رفتن به سمت حضرت صالح هستند. دسیسه کردند و ناقه صالح را پی کردند. ناقه صالح را یک نفر پی کرد ولی تمام جامعه صالح به عذاب الهی گرفتار شدند». چون جامعه سکوت کرده بودند، امر به معروف و نهی از منکر نبود و به عمل دیگران راضی بودند.
در زندگی حضرت زینب کبری(س) یکی از خصوصیات و ویژگیهای حضرت زینب کبری(س) رساندن پیام عاشورا به کل جهان است، حتی در سخت ترین لحظات روز عاشورا، امر به معروف و نهی از منکر را ترک نمی کند و به عمر سعد فرمود: یا عمر ایقتل ابوعبدالله و انت تنظر ویحکم اما فیکم مسلم؟ یعنی ای عمر سعد آیا اباعبدالله را میکشند و تو نظاره می کنی وای بر شما آیا در میان شما یک نفر مسلمان نیست؟
فصاحت وبلاغت حضرت زینب(س) و مسئولیت در قبال اجتماع
ما گاهی اوقات مسئولیت خودمان را در قبال اجتماع فراموش میکنیم، زن نیز به نوبه خود در برابر جامعه مسئول است. زن باید روشنگر باشد و در مقابل استبداد و ظلم قیام کند. اینطور هم نیست که همه چیز مربوط به مردهاست، زن هم مسئولیت دارد.
زینب کبری(س) که در زندگی فردی و شخصی خود چنان مقید و با افتخار زیست که یحیی مازنی می گوید : مدتها در مدینه در خدمت علی (ع) بودم و خانهام نزدیک خانه زینب دختر امیرالمومنین (ع) بود به خدا سوگند هیچگاه چشمم به او نیفتاد و صدایی از او به گوشم نرسید، وقتی دین را در خطر دید، قیام کرده و مسئولیت اجتماعی خود را به نحو احسن به انجام میرساند و در برابر یزیدیان خطبهای میخواند که ستونهای کاخ ظلم و استبداد را به لزره میآورد. بنابراین حضرت زینب کبری(س) هم در مسئولیت فردی و هم در مسئولیت اجتماعی الگو و اسوه است.
دفاع از امام
دکتر وحیدی در تعریف دفاع از امام، از ویژگیهای حضرت زینب(س) گفت: زندگانی حضرت زهرا(س) را مطالعه کنید، بعضی میگویند که حضرت علی(ع) شوهر حضرت زهرا(س) بود و حضرت از شوهرش دفاع کرد. ولی در واقع حضرت امیرالمؤمنین(ع) امام زهرای مرضیه(س) بود و ایشان از امام خودشان دفاع کردند. چون در قبال امام و دین مسئول بود. این نشاندهنده این اصل است که: ای مردم، این دین و این ولایت و این مذهبی که داریم آنقدر مهم است که باید برایش جان بدهیم ولو اگر حضرت زهرا(س) دختر پیغمبر اسلام(ص) باشد، باید برای امام خودت سپر باشی و دفاع بکنی؛ این الگویی باارزش برای ماست.
وقتی که زندگی حضرت زینب کبری(س) را نگاه میکنیم ایشان در کنار سه امام زندگی کرده، و درهر کجا همیشه یار و یاور امام خویش بوده است. عاشورا و مصیبتهای عاشورا را نگاه بکنید نام حضرت زینب(س) بعنوان یار و یاور امام میدرخشد.
یزید در مجلس شام میخواست امام سجاد(ع) را به شهادت برساند که حضرت زینب(س) خود را سپر امام خودش قرار داد، نه اینکه فرزند برادرش هست، نه. چون امامش هست ولی خداست و چون دین اسلام در خطر بود.
زنان امروز افغانستان چگونه میتوانند امام زمان(ع) خودشان را یاری کنند؟
قرآن کریم میفرماید: «قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ الله»، شما که ادعا میکنید که خدا را دوست دارید، «فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ الله» از من پیغمبر اطاعت کنید خدا محبوبتان میکند.
درروایت داریم حضرت امیرالمؤمنین(ع) خطاب به مالک اشتر که به سمت مصر میرفت، میفرماید: «أَنْ يَنْصُرَ اَللَّهَ سُبْحَانَهُ بِقَلْبِهِ وَ يَدِهِ وَ لِسَانِهِ»؛ خدا را یاری کنید با قلب و دستتان و زبانتان. با زبانتان از امام دفاع کنید. با عملتان و رفتارتان و کردارتان پا بگذارید جای پای امام.
اینکه ما اهل بیت(ع) را یاری کنیم، با قلب و رفتار و زبانمان. ما گاهی اوقات کاری از دستمان بر نمیآید ولی همین که در دل دشمنان اهل بیت (ع) را دوست نداریم همین یاری کردن اهل بیت(ع) است، قدرتی نداریم و همین بیزاری از دشمنان اسلام و اهل بیت (ع) یاری کردن اهل بیت است.
اینکه تولی و تبری میگویند، دوست داشتن اهل بیت(ع) و برائت جستن از دشمنان اهل بیت(ع) اولین مرحله انزجار قلبی است و محبت قلبی است. ما تا در دل خودمان کسی را دوست نداشته باشیم عمل نمیکنیم.
در مرحله بعد طبق عقیده و نظر و به قول و محبت خودمان عمل کنیم.
باید دوست داشتن و محبت در عمل نمایان باشد، باید بابت ادعایمان هزینه کنیم و دوست داشتن اهل بیت(ع) کلیشهای و بصورت شعار گونه نباشد.
امروز کسی که عفاف و حجاب را کنار میگذارد و ادعا کند که زینب(س) را دوست دارد، آیا شما میپذیرید؟
خانواده، اولین الگو برای انسان
وی در ادامه بیان کرد: بالاخره انسان هر کسی را دوست دارد، دوست دارد مانند او باشد، بچه پدر خودش را دوست دارد. دوست دارد مثل پدرش باشد، نمی داند نماز چیست ولی هنگامی که پدرش نماز میخواند از او الگوبرداری کرده و حرکات نماز را با پدر تکرار میکند.
فرزند باید از کودکی درست بشود این نهال از اول که شروع به رشد می کند باید صحیح رشد کند زیرا اگر کج شد دیگر صاف نمیشود.
اولین جامعهای که انسان وارد آن میشود خانواده است. لذا قرآن کریم میفرماید: قو انفسکم باهلیکم نارا؛ میفرماید اولین مسئولیتتان راجع به خودتان و خانوادهتان است.
اولین الگویی که فرزند می بینند پدر و مادر است، اگر اینها خوب بودند بچه هم خوب بار میآید اگر پدر و مادر مسئولیتشان را خوب انجام دهند فرزندان خوبی تربیت میشوند.
لذا حضرت زینب کبری(س) را وقتی نگاه می کنید زینب کبری(س) در دامان حضرت زهرا(س) بزرگ شد که توانست زینب کبری شود لذا این زندگی و مسئولیت خانوادگی، مسئولیت خیلی مهمی است. برای یاری کردن اهل بیت(ع) بنگرید به اینکه یاران اهل بیت(ع) چه کسانی بودند، چه ویژگیهایی داشتند که ینها را یاری کردند.
زینب کبری(س) چه ویژگیهایی داشت، یار امام حسین(ع) شد. ما هم مثل زینب کبری(س) اگر بودیم میشویم یار اباعبدالله الحسین(ع)، اگر نبودیم نمیشویم .
بنابراین در زندگی الگو بسیار لازم و ضروری است؛ اولین الگو برای انسان خانواده است که اولا خود الگو باشد و ثانیا فرزندان به گونهای رشد کنند که کسانی را الگو قرار بدهند که ارزش الگوگیری را داشته باشند.
الگوگیری نادرست و سوءاستفاده از دین ، یکی از معضلات جامعه افغانستان
در حال حاضر جامعه افغانستان با معضلاتی مواجه شده، الان الحمدالله در افغانستان دانشگاه زیاد است و سطح علمی مردم بالاست و بافهم و باتدبیر شدهاند. خب اگر مردم افغانستان بافهم و باتدبیر هستند چرا اینقدر فساد افزایش پیدا کرده است؟ مشکل اولیه جامعه کمبود علم نیست، مردم بخاطر علم عقب نیافتادهاند، بخاطر فهم و عقلشان عقب افتادهاند و از طرفی هم مشکل علم است، چون اگر علم بدون تهذیب بود باعث طغیان خواهد شد.
مشکل جامعه افغانستان مشکل الگوگیری است که یکی از معضلات بزرگ جامعه است.
امروز متأسفانه در جامعه افغانستان برخی از زنان و حجاب را کنار گذاشته و بیبندو باری و فساد زیاد شده و یکی از عوامل همین است.
از طرفی تبلیغات و رسانههای معاندی که کمر به تهی کردن جامعه از مظاهر دینداری بستهاند معضلی است که به این فرهنگ دامن زده و آن را ترویج و عدهای را به سمت خود کشانده است. شبهه پراکنیها راجع به دین و دینداری با ادبیات جذابی که هر جوانی را در قدم اول قانع میسازد.
چون شبههها را رنگ و لعاب زیبایی به آن میدهند و قابل پذیرش و هضم برای جوانان است. ما باید این هنر را داشته باشیم که شبهه را به بهترین و سریعترین زمان پاسخ بدهیم. متأسفانه با گسترگی شبکههای دنیای اهل سنت خصوصا شبکههای وهابیت و معاند شیعه که چندین برابر شبکههای شیعه است، شبکههای شیعه از نظر کمیت خیلی ضعیف هستند.
از سویی دیگر در جامعهای زندگی میکنیم که بسیار از مردم سیاست زده شدهاند و کسی دنبال دیانت نیست، یعنی در حال حاضر دین ابزاری شده برای سیاست.
یعنی با حربه و رنگ و لعاب دین به دنبال اهداف سیاسی هستند و دین یک ابزار در دست سیاستمداران شده است. در صورتی که باید سیاست ابزاری باشد برای پیشرفت دین. و مایه تاسف است که انسانهای بیدین لباس دین پوشیده و از دین برای مقاصد دنیوی خود مایه میگذارند و اولین چکش بر دین میخورد.