پرسش:

از شروط ظهور، آمادگی کل جامعه بشری می‌باشد. وقتی ما مسلمانان نیز گرفتار جهل، گناه و نقص هستیم، مردم امریکا، سوئد، چین و …چگونه آماده‌ی ظهور خواهند شد؟

پاسخ:

●- بدانیم که برای امام معصوم علیه السلام، دو شأن وجود دارد، یکی “امامت” می‌باشد که شناخت، باور و خواست مردم در آن هیچ نقش و اثری ندارد؛ چرا که خداوند متعال آنان را امام قرار داده و به بندگانش فرموده که نسبت به آنان مودت داشته باشید، اطاعت و تبعیت نمایید تا به رشد، کمال و فلاح برسید؛ حال خواه مردم بپذیرند و تبعیت کنند و یا نپذیرند و به انحراف و هلاکت بیفتند؛ چنان که فرمود:

«إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا» (الإنسان، ۳)

ترجمه: ما راه را به او نمایاندیم (به راه درست هدایتش کردیم)، يا سپاسگزار باشد و يا ناسپاس.

اما، شأن دوم، خلافت به معنای حکومت است و چون حکومت سرپرستی جامعه‌ی مردمی می‌باشد، پس مردم باید خواهان آن باشند، استقرار بخشند و حمایتش کنند. چنان که وقتی مردم حکومت امیرالمؤمنین علیه السلام را نمی‌خواهند و اصحاب سقیفه و رأی آنان را پذیرا می‌گردند، ایشان حکومت نمی‌نمایند، اما وقتی به خانه‌اش هجوم آورده و خواستار حکومتش می‌گردند، می‌پذیرند؛ اگر چه می‌دانند که مردم خواستار حکومت عدل او هستند، نه خواستار امامت و ولایت ایشان!

●- حکومت، از مصادیق و ظهورهای “ولایت” می‌باشد، چرا که ولایت یعنی سرپرستی و حکومت نیز سرپرستی جامعه است؛ و خداوند متعال “ولایت” را اختیاری قرار داد؛ چنان که فرمود: «من ولیّ مؤمنان هستم و کفار اولیای متعددی دارند که همگی طاغوتند»!

●- البته اختیاری بودن انتخاب ولیّ و یا پذیرش ولایت، بدین معنا نیست که مردم هر چه را پسندید، همان خوب باشد و نتایج مطلوبی را برای فرد و جامعه به ارمغان آورد؛ چنان که فرمود: «من اهل ولایت خودم را از ظلمات خارج نموده و به نور می‌برم، اما اولیای طاغوت، اهل ولایت خود را از نور خارج کرده و به ظلمات می‌برند؛ پس آنها جهنمی می‌شوند».

«اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ» (البقره، ۲۵۷)

ترجمه: خدا سرپرست و يار (کار ساز) مؤمنان است؛ آنان را از تاريكى‌ها‌ [ظلمات جهل، تکبر، فسق، ظلم و …] به سوى نورِ [عقل، وحی، ایمان، اخلاق و تمامی حسنات] بيرون مى‌برد و كسانى كه كافر شدند، سرپرستان آنان طغيان گرانند كه آنان را از نور به سوى تاريكى‌ها بيرون مى‌برند؛ آنان اهل آتش‌اند و قطعاً در آنجا جاودانه‌اند!

الف – بدیهی است که امر قیام و ظهور، برای سرنگونی نظام استکبار و ظالمانه‌ی سلطه، و استقرار حکومت عدل الهی، به رهبری امام حق و منجی الهی می‌باشد و بالتبع انتظار ما نیز انتظار تولد یا آمدن امام زمان علیه السلام، نمی‌باشد. ایشان در سال ۲۵۵ هجری به دنیا آمده‌اند و جایی هم نرفته‌اند که بیایند؛ بلکه در میان ما زندگی می‌نمایند، مانند زندگی سایر ائمه‌ی اطهار علیهم السلام در زمان خودشان. پس، آن چه که ما تحت عنوان “ظهور” منتظرش هستیم، قیام علنی و حکومت جهانی ایشان می‌باشد.

ب – چنان که بیان شد، شرط اصلی برای قیام و حکومت، برخورداری از یاران در سطوح متفاوت می‌باشد؛ هر چند که به حسب ظاهر تعدادشان کم باشد. چنان که می‌دانیم در ابتدای امر، ایشان به همراه ۳۱۳ تن ظهور می‌نمایند؛ اما آنها شخصیت‌هایی چون حضرات مسیح و خضر علیهماالسلام، مالک اشتر و بزرگانی از عصر حاضر هستند که می‌توانند تحت امر ایشان، بخشی از جهان را اداره کنند. سپس گروه‌های دیگری از شیعیان به ایشان می‌پیوندند و سپس سایر مسلمانان و سایر مردمان.

ج – مقصود از آمادگی برای ظهور و پذیرش حکومت واحد جهانی به رهبری امام مهدی علیه السلام و عجّ الله تعالی فرجه، بدین معنا نیست که همگان یا جمع کثیری از مسلمانان و سایر مسلمانان، همه عارف، زاهد و عابد شوند؛ همه اهل نماز شب و مجاهدت در راه خدا گردند، همه عالِم، فقیه و بصیر شوند و هیچ گناهی از آنان سر نزند! اگر مردمان می‌توانستند بدون امام بر حق، معلم، مربی، راهنما و رهبر الهی به چنین مراحلی از رشد و کمال برسند که دیگر نیازی به امام نبود!

بلکه این آمادگی، در حد خواستاری و پذیرش حکومت عدل الهی و حمایت از آن می‌باشد. مگر آنان که خواهان حکومت امیرالمؤمنین علیه السلام شدند، همه اهل ایمان، تقوا و بصیرت بودند؟! آیا تمامی کسانی که در داخل و خارج از کشور، از این انقلاب و نظام جمهوری اسلامی ایران و ولایت فقیه حمایت و تبعیت می‌کنند، مؤمن، حزب الهی، عارف، عابد و … می‌باشند؟!

د – برای مردم غیر مسلمان جهان نیز همین‌طور هست و خواهد بود. عموم مردم، خواهان عدالت و مخالف ظلم دستگاه‌های حاکمه هستند – عموم مردم خواهان رفاه، رشد و کمال هستند و دوست ندارند که از “نور به ظلمات” کشانده شوند. چنان که امروزه شاهدیم تظاهرات‌های گسترده‌ای علیه ظلم، جنگ، نژادپرستی، اختلافات طبقاتی، فقر، بی‌کاری و کلاً نظام سلطه‌ی سرمایه‌داری، در امریکا و کشورهای اروپایی، وارد مراحل جدیدی شده است.

اشکال کار کجاست؟

اشکال کار اینجاست که مردم [چه مسلمان و چه غیر مسلمان]، چه مبتنی بر رشد عقلی و علمی و چه بر اثر فشار ناملایمات و ظلم حاکمان زر و زور و تزویر، می‌دانند که “چه نمی‌خواهند”، اما هنوز نمی‌دانند که “چه می‌خواهند” و یا “باید چه بخواهند”؟! دوستی فرانسوی، نظرم را راجع به تظاهرات جلیقه‌زردهای فرانسه پرسید، گفتم: «می‌دانند چه نمی‌خواهند، نظام سرمایه‌داری را نمی‌خواهند، اما هنوز نمی‌دانند که می‌خواهند! هر چند که این گام نخست است، اما تا ندانند چه می‌خواهند، به نتیجه نمی‌رسند». ما در انقلاب اسلامی، می‌دانستیم چه نمی‌خواهیم و چه می‌خواهیم. رژیم سلطنتی، وابسته، نوکر و البته جلاد نمی‌خواستیم – سلطه‌ی امریکا، انگلیس و اسرائیل بر این مملکت و ملت را نمی‌خواستیم؛ بلکه استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی می‌خواستیم. هم مرگ بر شاه و مرگ بر امریکا می‌گفتیم و هم “الله اکبر”؛ پس با دو بال “تولا تبری الهی” پرواز کردیم و پیروز شدیم.

از این‌رو، در هر برهه، به امید نجات به سوی دعوتی می‌روند؛ گاه به دعوت “ایسم”ها لبیک می‌گویند و گمان می‌کنند که مثلاً کمونیسم، سوسیالیسم، امپریالیسم، صهیونیسم و یا به اصطلاح لیبرال دموکراسی امریکایی چاره‌ساز است؛ و گاه به دعوت احزاب و رهبران لبیک می‌گویند؛ شعارهای آنان را باور کرده و گمان می‌کنند که آنان حقیقتاً قصد اصلاح دارند و کاری از آنها بر می‌آید!

●- اما، خداوند سبحان، قادر، علیم و حکیم، هیچ نوع شرکی را نمی‌پذیرد و در ضمن، ربوبیت و تربیت می‌نماید. مردمان را به خاطر شرک، طاغوت‌پرستی و انحراف، در دم نابود نمی‌کند، بلکه بر اساس مقدرات [اندازه‌ها]، اجازه می‌دهد که خودشان به باطل بودن و ناکارآمدی آنها برسند؛ بیدار شوند و بدانند که کاری از کسی ساخته نیست، مگر آن که خداوند متعال، خودش یک منجی برای تمام عالم بشریت بفرستد.

●- رسیدن به این مرحله از رشد، یعنی همان آمادگی برای ظهور، قیامت و استقرار حکومت واحد جهانیِ الهی.

البته به غیر از صدمات، تلفات، مشکلات، معضلات، مظلومیت‌ها و ظلم‌های آشکار، عوامل دیگری نیز سبب بیداری مردمان و عدالتخواهی آنان می‌شود که از جمله رشد عقلی و علمی و درک ضرورت وحدت انسانی و جوامع بشری و رعایت حقوق همگان و عدالت اجتماعی می‌باشد.

از جمله عوامل دیگر بیداری و هوشیاری سایر مردمان و رغبت آنان به قیام و حکومت امام زمان علیه السلام؛ مقدمات و موفقیت‌های مسلمانان، پیش از ظهور می‌باشد.

●- چرا حکومت‌ها اینقدر با جمهوری اسلامی ایران مخالف هستند و دشمنی می‌کنند؟! چون اگر استقرار یابد و در آرامش رشد بیشتری نماید، برای دیگران الگو می‌شود؛ چنان که به رغم هر گونه دشمنی و فشار، رشد چشمگیری داشته و سبب حیرت عده‌ای و الگوی دیگران شده است.

●- مردمان جهان، اعتماد به نفس خود را از دست داده‌ بودند [و هنوز هم آن گونه که باید به دست نیاورده‌اند]، اما وقتی می‌بینند که یک ملتِ به ظاهر فقیر و ضعیف، با انقلاب و حکومتش، مقابل ابرقدرتها و تمامی قدرت‌های متحد و دشمنی‌های آنان ایستاده و به پیروزی و رشد هم رسیده است، آرام آرام جرأت پیدا کرده، به میدان آمده و خواهان قیام علیه استکبار جهانی و حکومت عدل الهی می‌گردند. “نصرت الهی و فتح و پیروزی” که بیاید، مردم هم فوج فوج می‌آیند.

«إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ * وَرَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْوَاجًا * …» (النصر، ۱ و ۲)

ترجمه: هنگامى كه يارى خدا و پيروزى فرارسد * و مردم را مى‌بينى در حالى كه گروه گروه در دين خدا وارد مى‌شوند * … .

●- و البته علل و عوامل دیگری هم برای رشد مردمان و آمادگی و استقبال آنان وجود دارد که بیان آنها از مجال این مختصر خارج می‌باشد.

لینک کوتاه مطلب : https://ofoghandisha.com/?p=38194

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مطالب