آیه الله شهید سیدعبدالحمید ناصر فرزند میرسیدعلی اوجی در خانواده ای متدین و روحانی در 1310 در ولایت بهسود به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی را در خانه نزد جدش آغاز کرد و در ادامه از محضر دیگر اساتید و روحانیان موجود در منطقه از جمله آیت الله عزیزالله غزنوی استفاده کرد. سطوح عالی را در کابل نزد اساتید آنجا و ایت الله میراحمد عالم گذراند و با توجه به نیاز منطقه تولدش به عالمان و واعظان دینی به بهسود بازگشت.
وی پس از چندی به کابل می رود و در منطقهی کارته سخی که از محلات تازه شکل گرفته و شیعه نشین بود ساکن و به ترویج معارف دین و مذهب اهل بیت علیهم السلام مشغول گردید. به زودی در میان شیعیان کابل به خصوص شیعیان هزاره نفوذ اجتماعی و مذهبی یافت. وی هم چنین اقدام به تاسیس مدرسه و مسجد عرفان در منطقه کارته سخی نمود که مرکز تجمع شیعیان منطقه برای انجام مراسم و شعائر مذهبی شده و هم چنین طلاب بسیاری از کابل و اطراف آن به تحصیل مشغول گشتند و از درس های آیه الله ناصر و دیگر اساتید استفاده می کردند.
منطقه کارته سخی در مجاورت دانشگاه کابل منطقه حساس و محل آمد و شد بسیاری از فعالان سیاسی و روشنفکری افغانستان از گروه های مختلف اعم چپی و اسلامی بود و فعالیت تبلیغی و ترویجی در آن اهمیت بالایی داشت. از این رو اهمیت فعالیت اجتماعی و تبلیغی آیه الله ناصر دو چندان شده و دربسیاری از جلسات سخنرانی وی برخی سران و هوادران گروه های چپی نظیر حزب دیموکراتیک خلق نیز شرکت می کردند.
یکی از اقدامات آیه الله ناصر اقدام به نشر نشریه برهان بود که البته بعد از شماره دوم توقیف گردید. همکاری با نشریه وجدان عبدالرئوف ترکمنی از دیگر کارهای شهید بود.
آیه الله ناصر در انجام امور اجتماعی و حل و فصل دعاوی نیز مشارکت بالایی داشت و با توجه به نفوذ معنوی و اجتماعی که داشت بسیاری از مسائلی که مردم به ویژه شیعیان با آن درگیر بودند را حل می کرد که نمونه ای از آن حل مساله میان مردم بامیان و کوچی ها بود. دیگر هم استقبال ایشان از علمای رانده شده از نجف در شهر غزنی و همکاری با برخی از آنان در یافتن محل استقرار و مکان تبلیغ و فعالیت علمی فرهنگی.
پس از سال ها تلاش مخلصانه در راه تبلیغ اسلام و نشر معارف تشیع، رژیم کمونیستی افغانستان در راستای سیاست خشن برخورد با علمای دینی، ایشان را در جدی سال 57 حال ادای نماز میت در قبرستان عمومی شیعیان کابل دستگیر و به زندان انداختند. پس از سالها بی خبری از سرنوشت وی، سرانجام معلوم گردید که به دست عمال رژیم کمونیستی در همان روزهای نخست دستگیری همراه با دیگر عالمان دستگیر شده به شهادت رسیده است.