انقلاب کربلاء از دیدگاه اهل سنت
انقلاب کربلا یکی از حوادث تاریخی و جانگداز بود که در دهم محرم سال ۶۱ هجری اتفاق افتاد افراد و شخصیت های متفاوت از دیدگاه ها و با انگیزه های گوناگون به این حادثه نگریسته اند که در نگاه کلی به دو دسته تشیع نگری و تسنن بینی تقسیم می شوند. اهل سنت درباره این رخداد بزرگ تاریخ اسلام مسیر واحدی را نپیموده اند و با تشتت آراء یا احیاناً تناقض دیدگاه مواجه شدهاند.
برخی به حقانیت قیام امام حسین و مظلومیت آن حضرت و قابلیت انقلاب وی از جهات گوناگون برای الگودهی و سرمشق سازی پرداخته اند و آن را در راستای رسالت بزرگ رسول خدا (ص) و سیره خلفای راشدین دانستهاند.
عدهای دیگر هم بنا بر دلایل و توجیهاتی تنها به همدردی عاطفی با آن اکتفاء کرده یا آنرا قضیه استثنایی، غیر قابل ارزیابی و ارزشگذاری دانسته اند. این گروه در مقابل خلافت یزید را مشروع و همه شرایط شرعیت و مشروعیت را در خلافت او و شخص وی فراهم یافته ارزیابی کرده اند و در نتیجه هر گونه قیام در برابر آن را به طور اصولی نامشروع دانسته اند. جمعی از آنان پا را فراتر نهاده در مورد بیگناهی یزید و تبرئه او شهادت امام حسین قلمفرسایی کرده اند آنها برای اثبات این ادعا به اجتهاد یزید یا به طور کلی اجتهاد مخالفان امام حسین در نهضت عاشورا، و زمانی عدم فرمان وی بر قتل حسین و مقصر جلوه دادن فرماندهان یزید از جمله ابن زیاد و کوفیان اشاره می کنند.
تحقیق حاضر با توجه به پرسشهای چندی تدوین یافته است در هشت فصل سامان یافته است. خلافت یزید بن معاویه، انقلاب کربلا و مقوله اجتهاد، فلسفه انقلاب کربلا از دیدگاه اهل سنت، یزید بن معاویه و فاجعه کربلا، دخالت یا برائت، کرامات و پیامدهای انقلاب کربلا از دیدگاه اهل سنت، عالمان اهل سنت و مسئله لعن یزید، حیات و کارنامه مخالفان لعن یزید، عزاداری امام حسین و اهل بیت مداری میان اهل سنت عناوین فصل های هشت گانه این کتاب را تشکیل میدهد.
نویسنده کتاب عبدالمجید داوودی ناصر است و موسسه پژوهشی امام خمینی آن را منتشر کرده است.