قرآن کریم به عنوان بزرگ ترین پشتوانه، در سیرۀ أئمه معصومین (ع) متجلی است. لذا آشنایی با شخصیت فردی و اجتماعی، خصایص و و یژگی های عملی و رفتاری زندگانی هر یک از أئمه هدی جهت اجرای شیوه های رفتاری ایشان در عصر حاضر لازم و ضرو ری است و تأثیر به سزایی بر شخصیت و رفتار انسانها دارد. بر همین اساس نو یسنده این مقاله بر آن است که برخی از صفات و و یژگی های شخصیتی و اخلاقی قرآنی امام جواد(ع) را معرفی نماید.
مقدمه
بعد از رسول اکرم(ص) که اسوۀ کامل مکتب اسلام و احیاگر راستین توحید و نفی شرک و پیروی از طاغوت است، أئمۀ معصومین (ع) حجت خدای تعالی و اسوۀ و سرمشق عملی مؤمنین می باشند که در طول زندگانی افتخار آمیز خود به منظور دعوت إلی الله و سوق دادن انسانها به سوی صفات و رفتار های نیک، تلاش بسیار نموده اند. قرآن به عنوان بزرگترین پشتوانه برای أهل بیت عصمت و طهارت(ع) است و بر اساس حدیث ثقلین و به فرموده حضرت رسول (ص)، قرآن کریم و أهل بیت (ع) قرین یکدیگرند. بنابر این آشنایی با شخصیت فردی و اجتماعی، خصایص و و یژگیهای عملی و رفتاری زندگانی هر یک از ایشان در عصر حاضر لازم و ضرو ری است و تأثیر به سزایی بر شخصیت و رفتار انسانها دارد. حضرت امام محمد تقی (ع) معروف به جواد الأئمه نهمین امام، پیشوا و سنگربان تشیع با پشتوانه مدد الهی و شخصیت منبعث از آموزه های ناب قرآنی میباشد که در این مقاله به سیره عملی – قرآنی ایشان خواهیم پرداخت.
ولادت و اسامی و القاب امام (ع)
حضرت امام محم د تقی، جواد الأ ئمه(ع) در سال 195هجری، در شهر مدینه در شب جمعه نیمه ماه مبارک رمضان به دنیا آمد.[1] و در سال 220هجری به شهادت رسید.[2]
نسب حضرت محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن أبی طالب بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبد مناف و کنیه ایشان أبا جعفر، و کنیه خاص ایشان أبو علی و از جمله القاب ایشان الزکی، و المرتضی، و التقی، و القانع، و الرضی، و المختار، و المتوکل، و الجواد است.
نام مادر حضرت ر یحانه با کنیه أم الحسن است و نیز گفته شده که نام مادرش سبیکه و یا خیزران است.[3]
شیوه های رفتاری و شخصیت قرآنی امام جواد(ع)
در این قسمت با استناد به آیات قرآن کریم، ضمن مطالعه سیرۀ امام جواد (ع)، به برخی از شیوه های عملی حضرت امام جواد (ع) که منطبق بر شیوه های قرآنی است، اشاره خواهد شد.
آراستگی ظاهر: یکی از لوازم رسیدن به تعالی روحی، توجه به سالم سازی جسم است. بر این اساس دین مبین اسلام بر نظافت و آراستگی به عنوان یکی از ضرو ریات حضور در اجتماع تأ کید دارد. خداوند متعال در قرآن کریم از لباس به عنوان عاملی برای آراستگی اشاره دارد و میفرماید یٰا بَنِی آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنٰا عَلَیکمْ لِبٰاساً یوٰارِی سَوْآتِکمْ وَ رِیشاً (الأعراف، 7 / 26)؛ «ای فرزندان آدم! لباسی برای شما فرستادیم که اندام شما را می پوشاند و مایه زینت شماست».
حضرت امام جواد (ع) علاوه بر صفای باطنی به آراستگی ظاهر برای حضور در اجتماع اهمیت میدادند. یکی از زمانهای برو ز آراستگی، در نماز و برای اعلام ادب صحبت با پرو ردگار است که مورد توجه ایشان بوده و علی بن مهزیار درباره سنت رفتاری ایشان و آراستگی با لباس چنین می گو ید: رأیت أبا جعفر الثانی (ع) یصلی الفریضة و غیرها فی جبة خز طارونی و کسانی جبة خز و ذکر أنه لبسها علی بدنه و صلی فیها و أمرنی بالصلاة فیها؛ امام محمد تقی (ع) را دیدم که نماز واجب و سن ت و مستحب را در جبه خز طارونی -نوعی خز است، یا بنا بر بعضی از نسخه ها طارو ی یا خز یمنی- به جا می آو رد، و به من نیز جبه ای از خز بخشید و یادآوری فرمود که آن را به تن خو یش کرده و در آن نماز گزارده است، و به من هم فرمود که در آن نماز کنم.[4]
توجه به مساکین: یکی از اصلی ترین علل فشار ها و تهدیدهای اجتماعی، نابرابری درآمد با توجه به توزیع ناعادلانه ثروت و پیدایش طبقات اجتماعی بر اساس درآمد و امکانات در اختیار آنان است که طبقه فقیر و ثروتمند دو سوی این طیف اقتصادی هستند. آثار گوناگون فقر در جامعه اسلامی و ظهور یأس و ناامیدی، فقرزدایی را به عنوان یکی از اولویتهای برنامه های اقتصادی جامعه اسلامی نمایان می سازد و وجود الگوی عملی برای دستگیری از مساکین، نویدی برای امید به زندگی برای فقرا و مساکین همیشه نگران حال و آینده خواهد بود؛ تا حاکمیت سرمایه نتواند ارزش والای انسان را لگدکوب نماید. توجه به وضعیت معیشت فقرا و مساکین، یکی از وظایفی است که حضرت امام جواد (ع) خود را مأمور به انجام آن می داند. اسماعیل بن عباس هاشمی می گوید: جئت إلی أبی جعفر (ع) یوم عید فشکوت إلیه ضیق المعاش فرفع المصلی و أخذ من التراب سبیکة من ذهب فأعطانیها فخرجت بها إلی السوق فکان فیها ستة عشر مثقالا من ذهب؛ روز عیدی بود که خدمت امام جواد (ع) رسیدم و نزد آن حضرت در باره تنگی زندگی و معاش، نالیدم. حضرت سجاده اش را بلند کرد و از خاک، تکه طلایی بیرون آورد، و به من داد. آن را به بازار بردم به اندازۀ شانزده مثقال طلا بود.[5]
و این گونه است که حضرت مصداق عملی این آیه شریفه از قرآن کریم است که میفرماید «اَلَّذِینَ ینْفِقُونَ أَمْوٰالَهُمْ بِاللَّیلِ وَ اَلنَّهٰارِ سِرًّا وَ عَلاٰنِیةً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لاٰ خَوْفٌ عَلَیهِمْ وَ لاٰ هُمْ یحْزَنُونَ» (البقرة، 2/274)؛ «کسانی که اموال خود را در شب و رو ز، پنهان وآشکار، انفاق می کنند، آنها را در نزد پرو ردگارشان پاداشی است در خور مقامشان، و [درآخرت] نه بیمی بر آنهاست و نه اندوهی خواهند داشت.»
تواضع و فروتنی: طبق آموزه های قرآنی فروتنی و تواضع بندگان خالص خدا اینگونه معرفی می شود «وَ عِبٰادُ اَلرَّحْمٰنِ اَلَّذِینَ یمْشُونَ عَلَی اَلْأَرْضِ هَوْناً وَ إِذٰا خٰاطَبَهُمُ اَلْجٰاهِلُونَ قٰالُوا سَلاٰماً» (الفرقان، 25/63)؛ «بندگان[خاص خداوند] رحمان، کسانی هستند که با آرامش و بی تکبر بر زمین راه میروند؛ و هنگامی که جاهلان آنها را مخاطب سازند[و سخنان نابخردانه گو یند،] به آنها سلام میگو یند[و با بی اعتنایی و بزرگواری می گذرند.]
پس مؤمنین، هم نسبت به خدای تعالی تواضع و تذلل دارند و هم نسبت به مردم چنین هستند، چون تواضع آنان مصنوعی نیست، واقعا در اعماق دل، افتادگی و تواضع دارند.[6]
دستیابی به فرصتی تربیتی برای آموزش مکارم اخلاق همواره در سیره عملی معصومین(ع) مورد توجه بوده است. از این روست که گسترش تواضع و فروتنی با کمترین امکانات مادی ظاهری، جهت تنظیم مسائل فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جهان اسلام طبق آموزه های قرآن در سیره عملی و شخصیت قرآنی حضرت امام جواد (ع) نیز مشهود است.
خیران خادم گفت: در زمان حضرت جواد (ع) عازم حج شدم حال آن جناب را از خدمتکاری که نزد ایشان موقعیتی داشت پرسیدم و درخواست کردم مرا خدمت ایشان ببرد. وارد شدم حضرت جواد (ع) بالای یک سکوی بلند ایستاده بود که فرشی برای نشستن نداشت غلامی با جانمازی آمد و آن را پهن کرد امام (ع) نشست. همین که چشم من به آن جناب افتاد هیبت و مقامش چنان مرا فرا گرفت که ترسیدم خواستم بالای سکو بروم بی آن که پای بر روی پلکان گذارم امام اشاره کرد که پلکان آنجاست بالا رفته سلام کردم دست خود را به جانب من دراز کرد گرفتم و بوسیدم و بر رو ی صورت خود گذاشتم با دست خود مرا نشاند من دست آن جناب را رها نکردم از هیبتی که مرا گرفته بود امام نیز دست خود را نکشید همین که حالت وحشت از دلم رفت، دستم را رها کردم از حالم جویا شد.[7]
علم و حکمت: دارایی علمی، فاکتوری تأثیرگذار بر پویایی، تعالی، قدرت و آراستگی حضرت امام جواد (ع) است. ایشان با آراسته شدن به زیور علم، آمادگی رو یارو یی با شرایط اجتماعی و توانمندی حل مسایل و مشکلات پیچیده جامعه را داراست و از این روست که علم حضرت در جهت بیان حقانیت اندیشه های شیعی قرار می گیرد.
حضرت امام جواد(ع) در هنگامه بروز شبهات و دشمنی برای تضعیف جایگاه رفیع شیعه با شمشیر علم خود، از دین محافظت می نماید و به گونه ای یادآو ر علم لدنی اوست که قرآن کریم به آن اشاره دارد «فَوَجَدٰا عَبْداً مِنْ عِبٰادِنٰا آتَینٰاهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنٰا وَ عَلَّمْنٰاهُ مِنْ لَدُنّٰا عِلْماً» (الکهف، 18/65؛ [«در آن جا] بندهای از بندگان ما را یافتند که رحمت [و موهبت عظیمی] از سوی خود به او داده، و علم فراوانی از نزد خود به او آموخته بودیم.»
برای ارزیابی علمی حضرت امام جواد (ع) مأمون گفت: ای یحیی از أبو جعفر مسأله ای فقهی بپرس تا در یابی جایگاه او در فقه و علم دین چگونه است، یحیی گفت: ای أبوجعفر- خداوند بر صلاحت بیفزاید- در باره فردی که در حال احرام، شکار ی را بکشد نظرت چیست؟ حضرت (ع) فرمود: «آیا او، آن را در حرم کشته یا خارج از آن؟ دانای به مسأله و حکم بوده یا جاهل؟ از رو ی عمد کشته یا به خطا؟ بنده بوده یا آزاد؟ صغیر بوده یا کبیر؟ بار نخستش بوده یا قبلاً نیز انجام داده؟ صید از پرندگان بوده یا از دیگر جانوران؟ کوچک بوده یا بزرگ؟ بر کاری که کرده اصرار دارد یا نادم است و پشیمان؟
-یعنی: قصد توبه دارد یا نه- آیا در شب و در لانه اش آن را کشته یا به رو ز و آشکارا؟ آیا آن فرد در حال احرام حج بوده یا احرام عمره؟» [با شنیدین این توضیحات] یحیی به گونهای درمانده و ز بون شد که آن امر بر هیچ یک از أهل مجلس پوشیده نماند، و همه از پاسخ امام (ع) غرق در حیرت شدند.[8]
احسان به والدین: قرآن مجید در چهار سوره به احسان به والدین اشاره نموده و بلافاصله آن را بعد از مسأله توحید قرار داده است. این هم ردیف بودن دو مسأله بیانگر این است که اسلام تا چه حد برای پدر و مادر احترام قائل است. پدر و مادر از جایگاه والایی برخوردار هستند به گونهای که قرآن کریم برای رعایت جایگاه، مقام و شأن ایشان دستورات تربیتی را ارائه نموده و میفرماید: وَ قَضیٰ رَبُّک أَلاّٰ تَعْبُدُوا إِلاّٰ إِیٰاهُ وَ بِالْوٰالِدَینِ إِحْسٰاناً إِمّٰا یبْلُغَنَّ عِنْدَک اَلْکبَرَ أَحَدُهُمٰا أَوْ کلاٰهُمٰا فَلاٰ تَقُلْ لَهُمٰا أُفٍّ وَ لاٰ تَنْهَرْهُمٰا وَ قُلْ لَهُمٰا قَوْلاً کرِیماً (الاسراء 17/23؛ «و پرو ردگارت فرمان داده: جز او را نپرستید! و به پدر و مادر نیکی کنید! هر گاه یکی از آن دو، یا هر دو ی آنها، نزد تو به سن پیری رسند، کمترین اهانتی به آنها روا مدار! و بر آنها فریاد مزن! و گفتار لطیف و سنجیده و بزرگوارانه به آنها بگو.»!
بنابراین یکی از این پیوندها در اجتماع کوچک خانواده و با پدر و مادر است. والدین و فرزندان یک سلسله حقوق و تکالیف متقابلی نسبت به هم دارند که اگر درست فهمیده و به آن عمل شود، فرد تضمینی برای سایر پیوندهای اجتماعی و در سطوح مختلف خواهد داشت. پیوند با خدا در صورتی اثر بخش است که پیوند خانوادگی در سایه رعایت حقوق و وظایف متقابل متجلی گردد. حضرت امام جواد (ع) بر اساس منش قرآنی همواره شیعیان را به رعایت حقوق والدین بر اساس تعالیم آموزه های قرآن کریم و از جمله احسان به آنها سفارش می نمود.
بکر بن صالح گوید: دامادم به امام جواد (ع) نوشت: پدرم مرد ناصبی بد اعتقادی است و از جانب و ی با شدائد و زحماتی چند رو برو گشتهام، در صورت صلاحدید درباره من دعا کنید، و بیان فرمائید که نظرتان در این باره چیست؟ آیا با و ی به دشمنی و پرخاش برخیزم یا مدارا نمایم؟حضرت در پاسخ نوشتند: «نوشته ات را فهمیدم و به آنچه در باره پدرت یاد کردهای پی بردم، و إن شاء الله در باره تو دست از دعا نمی کشم، و مدارا برای تو بهتر از دشمنی و پرخاشگری است، و همراه با هر مشکلی آسانی است، صبر را پیشه ساز که عاقبت از آن پرهیزکاران است، خداوند تو را بر ولایت آن کس که ولایتش را پذیرفتهای ثابت بدارد، ما و شما در امانت خدائیم، همان خدائی که اماناتش ضایع و تباه نگردد.» بکر گو ید: پس از آن خداوند دل پدر او را مطابق میل و ی برگرداند به طور ی که در هیچ چیز با او مخالفت نمی ورزید.
صبر و بردباری: یکی از راههای رسیدن به قرب خداوند صبر در برابر اتفاقات دنیای پیرامون هر انسانی است که قرآن بر آراستگی انسان به ز یور صبر در لحظات مواجه با شرایط دشوار در زندگی تأ کید فراوان دارد و از این روست که قرآن کریم صبر برای خداوند را به عنوان درمانی مؤثر برای انسان تجویز مینماید و چنین میفرماید: «وَ لِرَبِّک فَاصْبِرْ» (المدثر، 74/7)؛ «و برای پرو ردگارت شکیبایی کن.»
امام جواد (ع) نیز با شخصیت و هو یت قرآنیاش در مقابل مصائب و گرفتاریهای روزگار، مانند: همسر ناشایست، ستمهای حا کمان مستبد، و ناملایمات چون شهادت پدر، شکیبا و بردبار بودند.
مردی از حضرت جواد (ع) تقاضا کرد که وی را سفارشی بنماید. امام (ع) فرمود: «آیا اگر موظه کنم، آن را پذیرفته و عمل می کنی؟» گفت: بلی. امام فرمود: «توسد الصبر و اعتنق الفقر و ارفض الشهوات و خالف الهوی و أعلم أنک لن تخلو من عین الله فانظر کیف تکون؛ تکیه بر صبر کن و به فقر درآو یز، و شهوات را رها کن و مخالفت با هوای نفس نما و بدان که تو از دیده خدا مخفی نیستی، دقت کن چگونه باید باشی».[9]
حضرت امام جواد(ع) در نامه ای به یک مرد مصیبت زده که از مصیبت از دست دادن فرزند غمگین بود چنین نگاشت«: أما علمت أن الله عز وجل یختار من مال المؤمن و من ولده أنفسه لیأجره علی ذلک؛ آیا نمی دانی که خداوند عز وجل از مال مؤمن و فرزندان او میگیرد تا و ی را بر این امر مأجور کند.»[10]
صلابت در دینداری: در حیات اجتماعی استواری و محکمی بر عقاید یکی از مهمترین مؤلفه های مانایی است. طمع دشمنان نسبت به شخصی که صلابت عقیده ندارد، تحریک میگردد و این عدم صلابت بسان مور یانهای هو یت فرد را از درون و تهدیدات خارجی از بیرون او را تهدید میکنند. با این نگاه دین مبین اسلام بر سر اصول معامله و سازش نمیکند؛ پیامبر گرامی اسلام (ص) در ابلاغ وحی ذرهای کوتاه نیامده و أهل مداهنه نبوده است و قرآن کریم در این باره می فرماید: «وَ لاٰ أَنْتُمْ عٰابِدُونَ مٰا أَعْبُدُ * وَ لاٰ أَنٰا عٰابِدٌ مٰا عَبَدْتُّمْ» (الکافرون، 109/ 3- 4؛ «و نه شما آنچه را من می پرستم می پرستید، و نه من هرگز آنچه را شما پرستش کرده اید می پرستم.»
حضرت امام جواد (ع) نیز بسان شخصیت پیامبر گرامی اسلام (ص) که منبعث از آموزه های قرآنی است این صلابت در عقیده و دینداری را در حیات اجتماعی خود به منصه ظهور گذارده است.
محمد بن ریان می گو ید: مأمون خیلی سعی داشت که به نوعی حضرت جواد(ع) را به لهو و لعب وا دارد ولی امکان پذیر نبود شب عروسی دخترش صد کنیز از کنیزان ماهرو را در اختیار من گذاشت تا هر یک با جامی از جواهر که در دست داشتند به استقبال حضرت جواد (ع) بروند در حالی که حضرت در محلی که برای داماد ترتیب داده بودن، نشسته بود. ولی امام (ع) به هیچ کدام از آنها توجه نکرد.
مردی به نام مخارق عود نواز بود و ضرب می زد و می خواند، ریش بلندی داشت مأمون او را خواست. مخارق گفت اگر امری در مورد کارهای دنیا دار ی من از عهده آن برمی آیم -منظورش این است که از من کار آخرت ساخته نیست ولی باز یگری و نوازندگی هر چه بگوئی از من میآید-. روبرو ی حضرت جواد (ع) نشست شروع کرد به خواندن چنان با صدای بلند آغاز نمود که تمام سا کنین خانه گرد او جمع شدند مشغول نواختن عود و خوانندگی شد ساعتی به کار خود سرگرم بود حضرت جواد (ع) به او اعتنائی نکرد، به جانب راست و چپ نیز توجه نکرد در این موقع سر برداشت، فرمود: «اتق الله یا ذا العثنون؛ از خدا بترس ای ریش دراز.» یک دفعه مضراب و عود از دستش افتاد دیگر تا زنده بود نتوانست با آن دست کار ی انجام دهد. مأمون پرسید چه شد چنین شدی.
گفت همین که أبو جعفر حضرت جواد(ع) صدای خود را بلند کرد چنان وحشت مرا فرا گرفت که هرگز دیگر خوب نخواهم شد.»[11]
عفو و گذشت: یکی از فضایل اخلاقی، عفو و گذشت از حقوق خود است؛ زیرا عفو از مصادیق احسان است. و در اخلاق بر احسان به دیگری تأ کید بسیار شده و آموزه های قرآنی و روایی نیز بر این خصوصیت اخلاقی تشویق و ترغیب کرده است. بنابراین عفو پسندیده، عفوی است که فرد با قدرت بر انتقام، از خطای شخصی که به او ستم کرده بگذرد. چنانکه خداوند متعال در قرآن کریم چنین میفرماید: «خُذِ اَلْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَعْرِضْ عَنِ اَلْجٰاهِلِینَ» (الأعراف، 7/199)؛ [«به هر حال] با آنها مدارا کن و عذرشان را بپذیر، و به نیکیها دعوت نما، و از جاهلان روی بگردان[و با آنان ستیزه مکن.»]
حضرت امام جواد (ع) با تأسی از روش و سلوک قرآنی، با عفو و گذشت در برخورد با دشمنان و مخالفان در زندگی موجب عزت و سربلندی خود و به تبع آن، مجد و عظمت و پیرو زی دین مبین اسلام را فراهم نموده است. برای تبیین این وجه از شخصیت حضرت به گوشهای از سیره ایشان میپرداز یم.
إن المعتصم دعا جماعة من و زرائه فقال اشهدوا لی علی محمد بن علی بن موسی زورا و اکتبوا أنه أراد أن یخرج! ثم دعاه فقال: إنک أردت أن تخرج علی؟ فقال: «و الله ما فعلت شیئا من ذلک.» قال: إن فلاناً و فلانا شهدوا علیک فأحضروا فقالوا: نعم، هذه الکتب أخذناها من بعض غلمانک. قال؛ و کان جالسا فی بهو. فرفع أبو جعفر(ع) یده و قال: «اللهم إن کانوا کذبوا علی فخذهم.» قال: فنظرنا إلی ذلک البهو کیف یرجف و یذهب و یجیء و کلما قام واحد وقع! فقال المعتصم: یأبن رسول الله إنی تائب مما قلت، فادع ربک أن یسک نه. فقال: «اللهم سکنه إنک تعلم أنهم أعداؤک و أعدائی فسکن»؛
معتصم گروهی از وزیران خود را خواست به آنها دستور داد به دروغ گواهی دهند که محمد بن علی بن موسی (ع) تصمیم به خروج و قیام دارد. بعد حضرت جواد (ع) را خواست و گفت تصمیم دار ی در دولت من قیام کنی؟ فرمود: «به خدا قسم چنین تصمیمی ندارم». معتصم گفت: فلان کس و فلانی بر کار تو شهادت میدهند، آنها را حاضر کردند. گفتند صحیح است ما این نامه ها را از بعضی غلامان تو به دست آوردهایم. حضرت جواد در اطاق جلو بود دستهای خود را بلند کرده گفت: «خدایا اینها را بگیر اگر دروغ میگویند». یک مرتبه دیدم اطاق جلو چنان به حرکت در آمد به گونه ای که میرود و میآید. هر کدام از ایشان که تصمیم به حرکت کردن میگیرد، به زمین میافتند. معتصم صدا زد یأبن رسول الله من از حرف خود توبه میکنم از خدا بخواه که اطاق از حرکت بایستد. حضرت نیز دعا نمودند که«: خدایا اطاق را آرام فرما تو میدانی ایشان دشمن تو و من میباشند،» و اطاق آرام گرفت.[12]
مسئولیت پذیری در کودکی: منشأ ایجاد مسئولیت به طور ریشه ای و عمیق از باور حضور خداوند و اعتقاد به معاد و آخرت سرچشمه میگیرد. مسئولیتپذیری دارای ساحتهای مختلفی است؛ و پذیرش مسئولیت الهی در سطح اجتماعی در سنین کودکی بر اساس آیات قرآنی در مورد انبیای الهی مورد تأیید قرار گرفته است. به عنوان نمونه خداوند متعال در قرآن کریم در مورد حضرت یحیی (ع) چنین میفرماید یٰا یحْییٰ خُذِ اَلْکتٰابَ بِقُوَّةٍ وَ آتَینٰاهُ اَلْحُکمَ صَبِیا (مریم، 19/12)؛ «ای یحیی! ک تاب [خدا] را با قوت بگیر! و ما فرمان نبوت [و عقل کافی] در کودکی به او دادیم.»!
و از این روست که مسئولیت پذیری حضرت امام جواد (ع) در سنین کودکی یکی از مصادیق مباهات شیعه به شخصیت قرآنی و شباهتهای ایشان به أنبیای الهی همچون حضرت یحیی (ع) و حضرت عیسی (ع) است.
دعوت به خیر جمعی: انجام هر نیکی از اقسام خیر به شمار میآید. افراد در جامعه انسانی و ایمانی باید در انجام کار نیک و پرهیز از رذایل و بدیها به یکدیگر کمک کنند.
دعوت به خیر جمعی راهکاری شایسته برای حفظ جامعه از تشتت و ایجاد وحدت اجتماعی و تبدیل آن به گفتمان عمومی جامعه است. از این روست که دعوت به خیر جمعی برای اخلاقی نمودن جامعه امری ضرو ری است و برای دستیابی به این مهم تعاون و همکاری برای انجام خوبیها از اصول مهم حا کم بر جامعه میباشد. خداوند متعال در تعبیری این دعوت به انجام نیکیها را مدنظر داشته و میفرماید: «وَ لْتَکنْ مِنْکمْ أُمَّةٌ یدْعُونَ إِلَی اَلْخَیرِ» (آل عمران، 3/104)؛ «باید از میان شما، جمعی دعوت به نیکی کنند».
بنابراین این دعوت به انجام خیر در سیره و شخصیت حضرت امام جواد (ع) و در حمایت از مردم و رفع گرفتاریهای آنان نمایان است.
احمد بن زکریا صیدلانی از شخصی أهل سیستان که از بنی حنیفه به شمار میرفت، نقل کرد که آن مرد گفت من با حضرت جواد(ع) در آن سالی که به حج رفته بود، همسفر بودم. اول خلافت معتصم سر سفره نشسته بودیم گروهی نیز از مأمورین سلطان هم بودند. عرض کردم آقا فدایت شوم فرماندار شهر ما ارادتمند به شما خاندان است، من در دفتر مالیاتی او مقداری مقروضم اگر صلاح بدانی نامهای بنویسی که به من کمک کند. فرمود«: او را نمیشناسم.» عرض کردم همان طور ی که توضیح دادم او از ارادتمندان به شما خاندان است نامه شما برای من سودمند است. حضرت(ع) کاغذی به دست گرفته چنین نوشت: «بسم الله الرحمن الرحیم آو ردنده نامه من نقل کرد که شما دارای مذهبی پسندیده هستی، بدان آنقدر از این مأمور یت برای تو بهره خواهد بود که به مردم نیکی کنی، نسبت به برادران خود نیکوکار باش، بدان که خدای عزیز از تو باز خواست خواهد کرد حتی از یک ذره کوچک و دانه سپنجی.»
راوی می گو ید وقتی وارد سیستان شدم حسین بن عبد الله نیشابور ی والی و فرماندار قبلا از جریان نامه اطلاع حاصل کرده بود دو فرسخ به استقبال من آمد نامه را به او دادم بوسید و رو ی چشم گذاشت و گفت چه حاجت داری. گفتم یک مالیاتی دارم که در دفتر تو مبلغ آن یادداشت شده دستور داد آن را از بین ببرند و گفت تا وقتی من فرماندار باشم مالیات از تو نخواهم گرفت بعد پرسید زن و فرزند چه داری، تعداد آنها را گفتم، مقداری که مخارج من و آنها را تأمین می نمود به اضافه مبالغ دیگری به من بخشید تا وقتی او زنده بود از من خراج نگرفت و از لطف و عنایت و بخشش او بی بهره نبودم، تا از دنیا رفت.[13]
قرین قرآن: خداوند متعال ضمن معرفی شخصیت و هویت قرآن و توصیف آن به مبارک بودن چنین می فرماید:
«وَ هٰذٰا ذِکرٌ مُبٰارَک أَنْزَلْنٰاهُ أَ فَأَنْتُمْ لَهُ مُنْکرُونَ» (الأنبیاء، 50/21)؛ «و این [قرآن] ذکر مبارکی است که [بر شما] نازل کردیم؛ آیا شما آن را انکار می کنید؟.»
قرآن ذکری است ثابت و دائم و کثیر البرکات، هم مؤمن از آن بهره مند می شود و هم آسایش کافر را در جامعه بشری تأمین نموده است، و خلاصه همه أهل دنیا از آن منتفع میگردند، چه آن را قبول داشته باشند و چه نداشته باشند چه به حقانیت آن اقرار داشته باشند و چه منکر آن باشند.[14]
حضرت امام جواد (ع) نیز بسان قرآن کریم که برای همه انسانها پر برکت است، مولودی پر برکت در عالم تشیع معرفی شده است. از أبی یحیی صنعانی روایت شده است که: کنت عند أبی الحسن(ع) فجی بإبنه أبی جعفر(ع) و هو صغیر فقال: «هذا المولود الذی لم یولد مولود أعظم علی شیعتنا برکة منه»؛ خدمت حضرت رضا (ع) بودم پس فرزندش أبی جعفر (ع) را که کودکی خردسال بود نزد او آو ردند، فرمود: «این است آن مولودی که پربرکتتر از او برای شیعیان ما فرزندی زائیده نشده است.»[15]
شاگرد پروری: مانایی و گسترش دین مبین اسلام در گرو توجه و اهتمام به روشهای گونا گون است. گاهی این موضوع با جهاد و گاهی با فراگیری دین اتفاق میافتد به گونه ای که در قرآن کریم به این مهم اشاره شده است و خداوند متعال در این باره میفرماید وَ مٰا کٰانَ اَلْمُؤْمِنُونَ لِینْفِرُوا کافَّةً فَلَوْ لاٰ نَفَرَ مِنْ کلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طٰائِفَةٌ لِیتَفَقَّهُوا فِی اَلدِّینِ وَ لِینْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذٰا رَجَعُوا إِلَیهِمْ لَعَلَّهُمْ یحْذَرُونَ (التوبة، 9/122)؛ «شایسته نیست مؤمنان همگی [به سوی میدان جهاد] کوچ کنند؛ چرا از هر گروهی از آنان، طایفه ای کوچ نمی کند؟ [وطایفه ای در مدینه بماند]، تا در دین [و معارف و احکام اسلام] آگاهی یابند و به هنگام بازگشت به سوی قوم خود، آنها را بیم دهند؟! شاید [از مخالفت فرمان پروردگار] بترسند، و خوددار ی کنند.»!
بنابراین یکی از مهمترین اقدامات فرهنگی حضرت امام جواد (ع) در راستای توجه به مقتضیات زمان و با تمسک به آموزه های هدایتگر قرآن کریم این بود که به تربیت شا گردان و یارانی که در منابع نام 113نفر از آنان مانند: أبوهاشم داود بن قاسم جعفری، نوح بن شعیب بغدادی، علی بن مهزیار اهوازی، ر یان بن شبیب و… آمده است، همت گمارده است.
نتیجه گیری
با توجه به این که أئمه معصومین(ع) حجت خدای تعالی و اسوه و سرمشق عملی مؤمنین میباشند و قرآن کریم نیز به عنوان بزرگترین پشتوانه ایشان است لذا آشنایی و عمل به سیره أهل بیت عصمت و طهارت (ع) تأثیر به سزایی بر شخصیت و رفتار انسانها دارد. میان سیره عملی امام جواد (ع) به عنوان اسوه و الگوی قرآنی، با مکتب قرآن کریم، پیوستگی، انطباق و ارتباط عمیق و ریشه داری وجود دارد و بر اساس روایت پیامبر اسلام (ص) که فرمودند: «إنی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی أهل بیتی ما إن تمسکتم بهما لن تضلوا أبداً و أنهما لن یفترقا حتی یردا علی الحوض»، دین قیم اسلام مبتنی بر کتاب و سنت است که منشاء علوم و معارف اسلامی، عقاید و خلاقیات، عرفان و تفسیر و کلام و… می باشند. بنابراین، این دو ثقل گرانمایه، تا قیامت توأم، تفرق ناپذیر، عروة الوثقای ایمان و هدایت و ایمنی بخش از کفر و ضلالت اند.
از این رو پس از قرآن کریم، هیچ چیز در میان مسلمانان همچون سنت نبوی و سیره أهل بیت نبوت(ع) مورد اهتمام و عنایت نبوده است؛ چرا که أخبار و أحادیث صادر شده از این معادن علم وهبی و حکمت وحیانی، ملاک و مرجع عقیده و عمل مسلمانان است. لذا راه سعادت و کامروایی معنوی در پیرو ی از قرآن و عترت منحصر بوده و گام زدن در راههای دیگر، گمراهی و یا به بیراهه رفتن است و تمسک به این دو منبع بیکران، وظیفه هر مسلمان است و نخستین گام برای این تمسک، آگاهی از محتوای این دو گنجینه گرانبها می باشد.
پی نوشت ها
[1] در روایتی گفته شده در دهم رجب و یا نیمه ماه رجب. نگاه کنید به تاج الموالید / 128؛ إعلام الوری /، 344مناقب إبن شهر آشوب، 4/379؛ کشف الغمة، 2/343؛ به نقل از دلایل الإمامة، محمد بن جریر طبری383.
[2] مناقب إبن شهر آشوب، 379/4؛ والذی فی سائر المصادر أنه(ع) استشهد فی أول ملک المعتصم، و هو الموافق للصواب حیث إن ملک المعتصم امتد بین- 277-219ه- انظر تاج الموالید /128؛ إعلام الوری / 344؛ کشف الغمة، 2 /369.
[3] تار یخ الأ ئمة/30؛ الهدایة الکبری/295؛ تاج الموالید/127؛ مناقب إبن شهر آشوب، 4/379؛ إعلام الوری/ 345؛ کشف الغمة، 2/343؛ الفصول المهمة/265.
[4] من لا یحضره الفقیه، 1/262/ ح 807.
[5] الخرائج و الجرائح، 1/383، بحار الأنوار، 50/49، کشف الغمة فی معرفة الأ ئمة، 2/368
[6] المیزان فی تفسیر القرآن، 15/239.
[7] بحار الأنوار، 50/106.
[8] تحف العقول عن آل الرسول/452.
[9] همان/445.
[10] الکافی، 3/263؛ مشکاة الأنوار/280.
[11] بحار الأنوار، 61/50.
[12] همان/ 45.
[13] همان/ 86.
[14] المیزان، 14 /296.
[15] الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، 2/279؛ الکافی، 1/321؛ إعلام الوری بأعلام الهدی/347؛ روضة الواعظین 1 /327؛ مسند الإمام الرضا(ع)، 1/210.