چالشها و بحرانهای متعددی در دوره معاصر گریبان گیر جهان اسلام است. از چالشها بحرانهای مهم واگرایی و تفرقه است. رهایی از بحران واگرایی و تفرقه و دستیابی و رسیدن به همگرایی اسلامی مستلزم اندیشه، عمل و رفتار تقریبی است. متفکران و نخبگان اسلامی نسبت به این مسئله، پاسخهای گوناگونی و ارزشمندی را ارائه دادند. در این مقاله دیدگاه آیتالله محسنی (دام عزه) بهعنوان یکی از مهمترین پرچمداران تقریب بر اساس مدل مفهومی چشمانداز سازی ارگون پرداخته است. آینده همگرایی اسلامی مستلزم عبور از وضعیت کنونی است تا بتواند آینده مطلوب و چشمانداز تقریب را ترسیم نموده و آن را عملی سازند. رسیدن به چشمانداز تقریب و همگرایی از دیدگاه آیتالله محسنی نیازمند تولید ادبیات همگرایی و تقریب و عمل و پیاده ساختن اندیشه تقریب از طریق جداسازی افراطگرایان از جامعه اسلامی، قطع مداخلات بیگانگان، توجه به دشمن مشترک، مبارزه با عصبیتهای مذهبی و ملی، ژرفاندیشی و اقدام علیه جهالت، پرهیز از توهین به مقدسات، توجه به فقه تقریبی، توجه به مشترکات اسلامی، اقدامهای عملی و رفتاری، داشتن ارتباط با مسلمانان با همدیگر، ایجاد محبت و صمیمیت و شناسایی و برطرف نمودن موانع همگرایی هستند. ازآنچه گذشت به دست میآید که با توجه به برنامهها و راهکارهای تقریبی آیتالله محسنی، آینده تقریب نهتنها مبهم نیست، بلکه با به کار بستن پیشنهادهای ایشان، اخوت اسلامی و زندگی برادرانه و مؤمنانه دور از دسترس نیست.
تاریخ معاصر جهان اسلام با چالشها و بحرانهای متعددی گریبان گیر است. رهایی از این بحرانها مستلزم نظریهپردازی و رفتار آگاهانه هست. مسئله وحدت و همگرایی یکی از اهداف مهم شریعت اسلامی و دستورهای عقلی است و از طرفی وحدت و همگرایی یکی از دغدغههای مصلحان بزرگ تاریخ به شمار می آید. هدف از پژوهش حاضر که بر اساس روش جستاری اسپریگنز تدوین شده است به بررسی راهکار ارائه شده بهوسیله دو منادی بزرگ وحدت در جهان اسلام یعنی شیخ محمود شلتوت و آیتالله محمد آصف محسنی است و به این پرسش پاسخ می دهد که آن دو شخصیت چه راهکاری برای رسیدن جهان اسلام به وحدت ارائه دادند؟ نتیجه پژوهش نشان میدهد که برای رسیدن به وحدت و همگرایی اسلامی ابتدا باید وضعیت موجود را فهم نموده و با شناسایی علل و موانع و ترسیم راهکار به سمت وضعیت مطلوب و آرمانی یعنی وحدت اسلامی با توجه و تقویت فقه مقارن و تطبیقی عبور کنیم. ازنظر آنان مشترکات موجود فقهی در میان فرق اسلامی عامل وحدتی پایدار و ماندگار است و مسلمانان در اصول عقیدتی و بسیاری از احکام عملی اسلامی با یکدیگر اشتراک دارند.
واژگان کلیدی: وحدت اسلامی، تعصب، استعمار، اشتراک فقهی، ثقلین، فقه مقارن.
مقدمه
تفرقه و واگرایی در تاریخ معاصر جهان اسلام تبدیل به بحران سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و مذهبی و مسئله پیچیدهای شده است. روشن است که آینده مطلوب جهان اسلام، در گرو وحدت و همگرایی جوامع اسلامی است. کشورهای اسلامی تنها در شرایطی میتوانند بهعنوان یکقطب قدرتمند در جهان آینده ایفای نقش کنند که از واگراییها به سمت همگرایی رهنمون شوند. توصیهها و دستورات قرآن، پیامبر عظیمالشأن (صلیالله علیه وآله) اسلام و ائمه معصومین (علیهمالسلام)، برای درک ضرورت و اهمیت مسئله وحدت و همبستگی بسیار گویا و صریح است. ازاینرو خدشه نمودن به مسئله وحدت مسلمانان، از هیچ مسلمانی و با هیچ بهانهای پذیرفتنی نیست. همگرایی و وحدت امت اسلامی یکی از اصول مسلّم اسلامی است، ولی متأسفانه به دلایلی و تحت تأثیر عوامل بیرونی و درونی، این اصل اصیل اسلامی که در متون دینی ما بدان توصیه و تأکید فراوان شده است؛ مورد غفلت قرارگرفته است. رسیدن به وحدت و همگرایی یکی از آمال و آرزوهای دیرین نخبگان و اندیشمندان اسلامی بوده است و فرهیختگان امت اسلام برای تحقق آن راهکارهای مؤثری ارائه دادهاند.
بدون تردید سهم عمده وحدت و همگرایی امروز جهان اسلام متعلق به عالمان و مصلحان بزرگی است که عمر شریف و ارزشمند خود را صرف آگاهی و بیداری امت اسلامی نمودند تا در پرتو آن به شناخت و درک صحیحی از بایدها و نبایدهای منافع و مصالح جهان اسلام نائل گردند. آنان عالمان بصیر و فقیهان شجاع و مصلحان دلسوزی بودند که بهرغم فشار ظالمان و ستمگران و طعن و تهمتهای متحجران و کجاندیشان هیچگاه دست از مبارزه نکشیدند و تمامقد در برابر آنان ایستادند تا چهره حقیقی و تابناک اسلام عزیز را به امت اسلامی معرفی نمایند. در این پژوهش تلاش داریم دیدگاه شیخ محمد شلتوت و آیتالله محسنی را در مورد راهحل رسیدن به وحدت و همگرایی موردبررسی قرار دهیم.
آیتاللهالعظمی محسنی از جمله منادیان وحدت ومراجع برجسته شیعیان افغانستان بود، که همواره وحدت مسلمین و همگرایی مذاهب اسلامی را در کانون توجه خود داشت. برخی معتقدند که هر شخصی یک کلیدواژه شخصیت دارد، اگر بخواهیم برای آیتالله محسنی کلیدواژه بیابیم آن واژه وحدت و همگرایی است. محمدآصف محسنی فرزند محمد میرزا محسنی در۶ اردیبهشت ۱۳۱۴ در شهر قندهار به دنیا آمد. وی در سال ۱۳۳۲ به نجف رفت و در طول سه سال، دروس سطوح را به پایان رسانید. سپس به دروس خارج فقه، رجال و حدیث و اصول پرداخت و نزد سید محسن حکیم و سید ابوالقاسم خوئی و حسین حلی و سید عبدالاعلی سبزواری به شاگردی پرداخت وی بعد از ۱۲ سال تحصیل در نجف به زادگاهش قندهار بازگشت و در یک مدرسه مذهبی در شهر قندهار به تدریس علوم دینی پرداخت و سپس حسینیه بزرگ قندهار و مدرسه علمیه آن شهر را بنیان نهاد. محسنی به دنبال کودتای کمونیستی هفت ثور افغانستان را ترک و به سوریه رفت و چند ماهی در شهر دمشق به تدریس علوم حوزوی پرداخت. او سپس به ایران رفت و در حمل (فروردین) ۱۳۵۸ با جمعی از روحانیان افغانستان مقیم حوزه علمیه قم، حزب حرکت اسلامی افغانستان را بنیان نهاد. با سقوط رژیم دکتر نجیب الله و حاکمیت نخستین دولت مجاهدین در کابل، وی دبیر و سخنگوی شورای رهبری دولت مجاهدین بود. پس از وقوع جنگهای داخلی بین گروههای مجاهدین، او کابل را ترک کرد و چند سالی مقیم شهر اسلامآباد پاکستان شد و در سال ۱۳۷۶ پاکستان را ترک نمود و مقیم شهر قم در ایران شد. او در این شهر به تدریس خارج فقه، علم الرجال و علم کلام پرداخت. بعد از سقوط حکومت طالبان، به کابل بازگشت و تا پایان عمرش در این شهر سکونت داشت. از مهمترین اقدامات وی در کابل ساخت حوزه بزرگ علمیه خاتم النبیین، احداث دانشگاه خاتم النبیین، احداث شبکه تلویزیون تمدن، احداث شورای علمای شیعه افغانستان، احداث شورای اخوت اسلامی افغانستان و رسمیت مذهب جعفری در قانون اساسی افغانستان میباشد.(محسنی، تقريب مذاهب؛ از نظر تا عمل، 1386،12-17) . ایشان سرانجام پس از عمری تلاش، فعالیت و خدمات ارزندهای به حوزهها، در ۱۴ اسد (مرداد) ۱۳۹۸ در اثر بیماری در شهر کابل درگذشت. پیکر وی در ۱۵ اسد/مرداد ۱۳۹۸ در محوطه ساختمان حوزه علمیه خاتمالنبیین در کابل که خود آن را بنیان نهاده بود به خاک سپرده شد.
شخصیت تقریبی دیگر شیخ محمود شلتوت، عالم بزرگ دینی مصر است که در سال ۱۳۱۰ قمری برابر با ۱۸۹۳ میلادی در یکی از بخشهای بحیره مصر متولد شد. وی در دانشگاه اسکندریه تحصیلات خود را شروع و بعد از فراغت از تحصیل در ۲۵ سالگی به عنوان استاد در این دانشگاه شروع به تدریس کرد. شلتوت در سال ۱۹۱۹م همزمان با انقلاب مصر با نوشتن مقالات و سخنرانی با مردم همراه شد. (سلهب، ۲۰۰۸: ۲۱) وی در سال ۱۳۴۶ق به دعوت شیخ مصطفی المراغی رئیس وقت دانشگاه الازهر در این دانشگاه شروع به تدریس مشغول کرد؛ ولی بعد از کنارهگیری المراغی از ریاست الازهر به دلیل اختلاف با دربار مصر، شلتوت نیز از تدریس در این دانشگاه کناره گرفت و به وکالت در محاکم شرعی پرداخت. شیخ شلتوت در سال ۱۳۵۵ق با بازگشت شیخ مصطفی المراغی به دانشگاه الازهر دوباره به تدریس فراخوانده شد. وی در سال ۱۳۷۷ق توسط رئیس جمهور مصر به عنوان ریاست دانشگاه الازهر برگزیده شد (احمدی، ۱۳۸۳: ۱۹-۳۰) و تا زمان وفاتش در سال ۱۳۸۳ق در قاهره در این منصب باقی ماند. (سلهب، الشیخ محمود شلتوت، ۲۰۰۸م، ص۲۳)
1. مفاهیم و روش تحقیق
قبل از پرداختن به فقه مقارن و نقش آن در وحدت جهان اسلام لازم است برخی از مفاهیم کلیدی، پیشینه و روش تحقیق موردبررسی و تبیین قرار گیرد.
1-1. جهان اسلام
مفهوم جهان اسلام در دهههای اخیر رواج یافته است و مرکّب از دو واژه «جهان» و «اسلام» است که بهتدریج در ترکیبهای گوناگون و با کاربردهای گوناگون به کار رفته است. به مجموعهای از کشورها با ویژگیهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی خاص که مشخصه اصلی و مشترک اعضای یک کلیت در قرن اخیر است، واژه جهان اطلاق گردیده است. اصطلاح جهان اسلام، اولبار در سال ۱۹۰۶ مطرح شد و قبل از آن جغرافیدانان اسلامی از اصطلاح سرزمینهای اسلامی، مملکت اسلامی و بلاد اسلامی استفاده میکردند. (مؤمنی، 1386: 1-3)
ملاک و معیارهای متفاوتی را میتوان برای تعریف جهان اسلام در نظر گرفت و ارائه یک معیار و شاخص فراگیر برای تعریف این مفهوم، امکانپذیر نیست. اندیشمندان معیار جمعيت (اسعدى،1366، 1: اول)، معیارعضويت در سازمان همکاری اسلامى (گلی زواره،1372: 61) و معيارهاى فرهنگى (مستوفىالممالكى،1382: 15) را در تعریف این مفهوم در نظر گفتند. معیار فرهنگی در تعریف این مفهوم از اهمیت و کثرت بیشتری برخوردار است. راینهارد شولتسه مفهوم جهان اسلام را بهمثابه «سرزمین فرهنگی» با ویژگیهای قومی یاد کنند. (شولتسه،1389: 1) بهطور خلاصه از چهار رویکرد عمده برای تعریف جهان اسلام میتوان یاد کرد: 1. رویکرد بینالمللی و دولت- ملت محور، شامل کشورهای عضو سازمان همکاری اسلامی؛ 2. رویکرد کشور محور، یعنی کشورهایی که دارای اکثریت جمعیت مسلمان هستند؛ 3. رویکرد جمعیت محور، شامل جمعیت مسلمانان در هر نقطهای از کره زمین 4. رویکرد امت محور.
ازآنجاییکه این مفهوم تاکنون تغییر و تحول زیادی یافته است و امروزه نمیتوان معیار دولت، ملت و امت را از تعریف این مفهوم حذف کرد، زیرا دو مفهوم دولت و ملت از عناصر کلیدی جهان امروز و عنصر امت نیز پیشینه تاریخی این مفهوم را تشکیل میدهد که مفاهیم مانند «دارالاسلام» نشانگر آن است. ازاینرو میتوان گفت جهان اسلام عبارت است از مجموعهای از گروهها و کشورهایی که ویژگیهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، تمدنی، تاریخی و فرهنگی خاص، آنان را بهعنوان یک کل پیوسته باهم مرتبط میسازند و از طریق گسترش همان ویژگیها، پايبندى و ارتباط خود را حفظ و در جهت یکپارچگی آن تلاش میکنند.
1-2. وحدت اسلامی
وحدت و همگرایی از مفاهیمی است که در گرایشهای علمی مختلف قابل مطالعه است. وحدت اسلامی یکبار ناظر به اتحاد جهان اسلام است و یکبار بهعنوان یک امر دینی برگرفته از کتاب و سنت بهعنوان وظیفه و دینی در راستای دستیابی به دستورات الهی بر آن تأکید شده است. وحدت اسلامی عبارت است از اینکه فرق اسلامی یکدیگر را بهطور صحیح بشناسند از تفکر و اعتقادات هم آگاهی و اطلاع داشته باشند و از نزاعی که قرآن کریم از آن ما را نهی کرده است (سوره انفال، آیه ۴۶) دوری گزینم و برای حفظ، دفاع و گسترش کیان ساحت مقدس قرآن، اصول ثابت، مشترکات اسلامی و امت یکپارچه و کلیت جهان اسلام همنوایی و همصدایی داشته باشند (صادقی اردستانی، بیتا، 502) شاید وحدت اسلامی معادل مفهوم همگرایی[3] باشد که فرايند و شرایطى است که در آن، سازمانهاى اجتماعى، اقتصادى، سیاسى، امنیتی و دستگاههاى ارتباطى واحدهاى مختلف، با حذف عوامل اختلافی و تعصب برانگیز به نفع اهداف جمعی و منافع مشترک، بهگونهای به هم نزدیک مىگردند که نظام جدیدى از روابط، جایگزین نظام پیشین مىگردد. (سیف زاده،1384: 192)
آیتالله محسنی همگرایی و وحدت اسلامی را اینگونه تعریف نموده است: «تقریب یعنی همکاری در ترویج و حفظ مشترکات دینی که بسیار زیاد است؛ و معذور داشتن همدیگر در اختلافات، روی اصل: للمصیب اجران و للمخطیء اجرٌ واحد و برادری و دوستی روی اصل انما المؤمنون اخوه، در زندگانی اخلاقی، اجتماعی، سیاسی و بالاخره عدم توهین به پیشوایان و اصول مذهبی سایر اهل مذاهب اسلامی». (محسنی،1386: 103، 107) از نظر ایشان «معناى وحدت اسلامى در بعد نظرى، همكارى كردن در مشتركات دينى است كه زياد هم هستند. در بعد عملى، توهين نكردن به مذهب ديگرى، نشكستن غرور طرف و بدگويى نكردن به رهبران مذهبى آنها مهم است». (همان، 63)
شیخ محمود شلتوت وحدت اسلامی را این گونه تعریف می کند: «برادری دینی بین قلوب مسلمین پیوند برقرار می کند و آنها را همچون خانواده ای واحد می سازد. مسلمان از خوشحالی مسلمان، خوشحال و از ناراحتی او ناراحت می شود. هنگامی که گمراه شد او را هدایت و هنگامی که اغفال شد او را ارشاد و هنگامی که ضعیف شد به او رحم می کند؛ و در یک جمله، آن گونه که برای خود می پسندد با او رفتار می کند.»(شلتوت، 1959: 445)
1-3. فقه مقارن
فقه مقارن نیز مانند دیگر مفاهیم دارای تعریف جامع نیست ولی در یک تعریف نسبتاً جامع باید گفت: فقه مقارن یا فقه تطبیقی که مرحله تکامل یافته علم الخلاف است، به دانشی اطلاق میگردد که در آن، آراء تمامی عالمان مذاهب، ملاحظه شده و آنگاه برترین آنها بدون تعصبات فرقهای گزینش میگردد. در تبیین نکته فوق باید گفت فقه مقارن از بدو پیدایش تاکنون اشکال و مراحل گوناگونی را گذرانده است که بهتبع هر تغییر و تحولی تعریف خاصی برای آن ذکر شده است. این تعریف موردقبول بسیاری از عالمان بزرگی نظیر شیخ محمود شلتوت، محمد مدنی قرار گرفته است و فقه مقارن از سال 1936 م بر اساس روش فوق در دانشگاه الازهر مصر تدریس میشود (بیآزار شیرازی، 1385: 150 برای اطلاع بیشتر رک: حسینی رودباری، 1392، 52-77؛ جناتی، 1374)
به گواهی گزارههای تاریخی، شخصیتهای زیادی در طول تاریخ تاکنون نقش فراوانی در تکامل فقه مقارن داشته اند که در رأس آنان باید از شخصیت های بزرگ جهان اسلام نظیر امامین صادقین (ع) نام برد. در این زمینه سخن امام ابوحنیفه بهخوبی گویای این مطلب است آنجا که میگوید: «فقیهتر از جعفر بن محمد ندیدم؛ زیرا منصور خلیفه عباسی از من خواست مسائل مشکلی را برای پرسش از او تهیه کنم. من 40 مسئله معروف فراهم کردم و نزد منصور رفتم که در حیره بود، جعفر بن محمد را دیدم که در سمت راست خلیفه نشسته بود. مسائلم را یکبهیک مطرح کردم و او جواب میداد و میگفت شما در این مسئله چنین میگویید و اهل مدینه چنان میگویند و ما نیز چنین میگوییم، چهبسا از ما تبعیت کنند و چهبسا از آنان تبعیت کنند و چهبسا هردو مکتب با ما مخالفت نمایند تا اینکه هر 40 مسئله تمام شد، آنگاه ابوحنیفه گفت آیا چنین نیست که دانشمندترین مردم عالمترین آنها به اختلاف مردم است» (بیآزار شیرازی، 1385: 140، به نقل از: مناقب ابوحنیفه موفق، ج1، ص173).
رهبران و امامان دیگر مذاهب نیز هریک بهگونهای در تکامل و گسترش این دانش نقش وافری داشتند. دلیل این امر آثار و سیره آنان است که اغلب آنان تقلید و تعصب بر مذهب خاصی را برنتافته و از پیروانشان میخواستند که به ادله آنان و ادله سایر مذاهب در احکام شرعی نگریسته و بعد از مقایسه آنان با یکدیگر گفتار احسن را برگزینند و در این راستا چهبسا حنفی قول مالکی و حنبلی قول شافعی را میگویند. در اینجا بهعنوان نمونه گفتار برخی از رهبران و عالمان مذاهب اسلامی را که فقه مقارن و جستجوی منابع ادله و اقوال را تنها راه رسیدن به قول حق و صواب میدیدند، بیان میکنیم: ابوحنیفه میگوید: «جایز نیست کسی بدون آنکه منابع و ادله فتاوای ما را بداند، آنها را بپذیرد» ایشان به ابویوسف میگوید: «ای یعقوب در برداشت و رفتار ما دقت کن که از کجا آن را به دست آوردهایم؛ زیرا ما انسان هستیم امروز سخنی میگوییم و فردا از آن عدول میکنیم». (حسینی رودباری، 1392: 52-77)
1-4. روش بحران اسپریگنز
روش بحران اسپریگنز که در این تحقیق از آن استفاده خواهد شد یکی از روشهای انتقادی بهحساب میآید. روشهای انتقادی از دهه 1980 به بعد مطرح گردید. این اصطلاح حداقل به دو معنا مورداستفاده قرار میگیرد: معنای خاص که شامل دیدگاههای متأثر از مکتب انتقادی فرانکفورت و دیدگاه آنتونیو گرامشی میگردد و معنای عام، که شامل طیفی گسترده از دیدگاههای انتقادی که در مقابل جریان اصلی قرار میگیرد و خواستار تغییر وضع موجود است و شامل دیدگاههای انتقادی خاص متأثر از مکتب فرانکفورت، پساتجددگرایی و پساساختارگرایی و دیدگاههای مارکسیستی و نو مارکسیستی را در برمیگیرد. در این معنا نظریه انتقادی تلاشی میانرشتهای تلقی میگردد که علم سیاست، روابط بینالملل، جامعهشناسی، تاریخ، روانشناسی و سایر رشتهها را ترکیب میکند تا نظریه متفاوت، بدیل و برداشت واقعگرایانه ارائه کند. (مشیر زاده،1389: 213-214)
روش بحران اسپریگنز درواقع راه فهم انديشه سياسي را آموزش ميدهد و قائل به بهرهگيري از روشهاي تاريخي، فلسفي و انسانشناسي در مطالعه علوم سياسي است. (اسپريگنز،1370: 30 ـ 22) از ديد وي، هدف نظريههای سياسي، آماده ساختن بينشي از جامعه سياسي با نگاهي انتقادي بهمنظور درك و فهمپذير شدن آن و رفع نارساييها و كاستيهاي آن و بازگرداندن سلامت به جامعه از طريق مواجهه باریشههای بينظمي و غلبه بر آنهاست. (همان،30-22) نظريه بحران دارای چهار مرحله مشاهده و شناسايي مشكل، علل مشکل، جامعه آرمانی و ارائه راهکار است. (همان، 43، 181 و 235)
2. فقه مقارن و مسئله وحدت در جهان اسلام
روش جستاری بحران اسپریگنز در چهار مرحله تحليل وضع موجود، شناسایی علل وضع موجود، جامعه و آرمانی و برنامه اقدام و عملی تدوین میگردد که تلاش میگردد چهار مرحله مذکور بهویژه برنامه اقدام و راهکار وحدت و همگرایی اسلامی موردبررسی قرار گیرد.
1.2. وضعیت موجود وحدت و همگرایی در جهان اسلام
اولین مرحله روش بحران به این پرسش میپردازد که هماکنون همگرایی در جهان اسلام در چه وضعیتی قرار دارد؟ ازاینرو باید وضعیت امروزی همگرایی موردبررسی قرار گیرد. درواقع حرکت اول برای حل مشکل، فهم مشکل است. ما باید درک کنیم که در چه شرایطی قرار داریم و مشکلات و چالشهای ما کدام است؟ بهوضوح شاهدیم که جهان اسلام، طی دو سده اخیر و بهویژه در چند دهه گذشته، با بحران واگرایی و تفرقه فزایندهای روبهرو است.
وضعیت کنونی و بحرانی تفرقه و واگرایی در جهان اسلام مسئلهای نیست که بر کسی پوشیده باشد. ازاینرو بهصورت اجمالی در پاسخ به پرسش اول اسپریگنز باید گفت که یکی از برجستهترین ویژگی کنونی جهان اسلام، واگرایی و تفرقه است (میرترابی،1390: 284) و به قول شهید صدر: «امروز وضع مسلمانان تقریباً نقطه مقابل فواید تعالیم مقدس است». (ایرانی،1388: 70) جهان اسلام در این دوره وضعیت سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و روانی مناسب در نظام بینالملل ندارد. احساس انزوا، سرکوب، عصبانیت و ناامیدی ویژگیهای جهان اسلام هست. ازنظر اقتصادی و سیاسی اغلب کشورهای اسلامی فاقد استقلال بوده و وابستگی شدید سیاسی و اقتصادی به دنیای غرب دارند. (قربانی شیخنشین و سیمبر،1390: 122؛ ولی پور زرومی،1381: 346) وضعیت اجتماعی مسلمانان نیز در جایگاه خوبی قرار ندارد. از نظر اجتماعی امروزه هفت نفر از هر ده نفر افرادی که به دنبال پناهندگی هستند، از کشورهای اسلامی هستند. مشکلات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی منازعات کشمیر، چچن، فلسطین، افغانستان را نیز به این مشکلات باید افزود. از نگاه اقتصادی نیز دلارهای نفتی کشورهای اسلامی که دنیای اسلام به آن امید بسته بود، نهتنها مسئله پیشرفت کشورهای اسلامی را حل نکرد بلکه در بانکهای اروپایی و آمریکایی واریز شده و روزبهروز بر فقر بسیاری از کشورهای اسلامی افزود. (قربانی شیخنشین و سیمبر،1390: 123-125)
وضعیت کنونی جهان اسلام را، منادی تقریب و فقیه روشنضمیر آیتالله محسنی در تحلیل و گفتاری بسیار گویا بیان داشته است. ایشان معتقد است وضعیت امروزی بهراستی آزاردهنده و تکاندهنده و اسفانگیز است. جهل، عصبیتهای قوی، نژادی و بیاعتمادی در بین مسلمانان بی داد میکند. به فرموده آیتالله محسنی: «وضع امروزی ما واقعاً اسفناک و حتی گریهآور است». (محسنی،1371: 195) ما باهم اختلاف داریم، ولی این اختلافها باید به دشمنی منجر گردد؟ آیا لازم است که جنگ به خاطر این اختلافات ادامه پیدا کند؟ در فقه، اختلافات وجود دارد، ولی اینها باعث تکفیر نمیشوند. (محسنی،1386: 22) ایشان در ادامه مینویسد: در تمام علوم انسانی، اختلافنظر میان دانشمندان وجود دارد و همین تفاوت فکری، اختلاف علمی را نیز به دنبال دارد و هیچگاه از زندگانی بشر جدا نخواهد شد. پس چرا اختلافات شیعه و سنی موجب دشمنی و دوری میگردد؟ آیا این از وسوسههای دشمنان اسلام نیست؟ (همان: 53)
از دیدگاه ایشان در كشورهاى اسلامى استبداد و اختناق و زورگویی حکمفرما است و آزادى و عدالت وجود ندارد لذا حکومتها پايگاه مردمى ندارند و فاصله بين تودههاى مردم و طبقات حاكمه بسيار زياد است، قهرا دولتمردان به قدرتهای خارجى وابستهاند و نتيجه طبيعى آن این است كه اجراآت نان در راستاى خواستههاى خارجيان صورت میگیرد و اين دولتها بهترين کانالهایی براى تطبيق افكار الحادى غرب و شرق هستند و امروز جهان اسلام از اين راه ضربات سخت متوالى را متحمل میشود كه با ادامه وضع موجود هيچ تحول مثبتى در زندگانى اجتماعى و سياسى و اقتصادى مسلمانان رخ نخواهد داد بلكه اوضاع رو به وخامت بيشترى میگراید و آينده ما تاريكتر از گذشته و حاضر سياه ما به نظر میرسد. (محسنی،1371: 196-197)
ایشان مینویسد: «ما در دنياى امروزى آبرو نداريم، استقلال واقعى نداريم در دام استعمار و استثمار قدرتهاى ملحد جهان سقوط کردهایم، منابع خدادادى ما در اختيار ما و استفاده ما نيست و همهچیز ما براى ديگران است. زمامداران ما نوكران ابرقدرتها هستند. در كشورهاى ما آزادى و عدالت اجتماعى و كرامت انسانى وجود ندارد، ما بىخبر از همهچیز به جان هم افتادهايم، اختلافات مذهبى و سياسى و محلى و كشورى ما از حدود عقلايى خود گذشته است و ما واقعاً ذليل و زبون شدهايم. اسلام از زندگانى ما دور شده است و حتى در بسيارى از کشورها نزديك است رخت سفر بربندد و از سرحدات و مرزها (نعوذبالله) خارج گردد». (محسنی،1411، 1: 20) بهراستی اگر رابطه مسلمانان دنيا با محبت و صميمى میبود و ما علیرغم اختلاف نژاد و زبان و مليت و مذهب با هم برادر و خواهر و مهربان میبودیم و در برابر همديگر احساس مسئوليت میداشتیم آيا وضع جهان اسلام از وضع ذلتبار امروزى ما بهمراتب بهتر نبود؟ (محسنی،1374، 2: 87)
2.2. دلایل و موانع وحدت و همگرایی در جهان اسلام
مرحله مهم دوم از روش جستاری اسپریگنز، تشخیص علل نابسامانی و بینظمی است. مرحله تشخیص علل مسئله تا حدودی از مشاهده بینظمی نشئت میگیرد زیرا مشاهده بینظمی علائم مرضهای را نشان میدهد که علل آنها مورد مطالعه است. باوجوداین، نتایج مرحله تشخیص در ابتدا روشن نیست زیرا صرف مشخص کردن علائم ورشکستگی، علل آن را توضیح نمیدهد. در این مرحله پاسخ به سؤالهای زیر که چه چیز خراب است؟ علل درد چیست؟ آیا مشکل ریشه سیاسی، شخصی یا اجتماعی دارد؟ علل طبیعی است و یا مصنوعی؟ دارای اهمیت فراوان هستند. (اسپریگنز، 41) البته ناگفته پیداست که مرحله تشخیص موضوع مرحله مشکلی است و این مرحله میتواند سرچشمه جدایی مکاتب مختلف باشد؛ زیرا اگر علل مسئله اساسی، عام و قراردادی نباشد راهحل نیز نمیتواند بهدرستی طرح گردد و نمیتواند منطقاً مسئله را از میان بردارد. (همان، 81) نظریهپرداز اگر در این مرحلهی از جستار، خطا کند بهجای سبک کردن مشکلات به آنها میافزاید. از طرف دیگر، اگر بهغلط بعضی مشکلات را که قابلحل نیستند قابلحل تشخیص دهد، پیروان نظریه خود را به دنبال غیرممکن فرستاده است. (اسپریگنز، 90)
وقتی علل نابسامانی جهان اسلام که واگرایی مهمترین آن است را موردمطالعه قرار میدهیم درمییابیم که این دیدگاه عوامل تاریخی را مهمترین عوامل و علل واگرایی میداند. دشمنان بهویژه استعمار نیز پیوسته کوشیدند تا درراه تحقق همگرایی در جهان اسلام مانع ایجاد نمایند. روشن است که مهمترین علت واگرایی جهان اسلام از خارج مرزهای اسلامی هدایت میگردد و اراده بیگانگان مشهود و معلوم است؛ اما این تنها علت واگرایی نیست بلکه مسئله بهگونهای رشد کرده که در بسیاری مواقع نیاز به حضور دشمنان نبوده است و واگرایی از درون جوامع اسلامی ظهور کرده و در داخل مرزهای اسلام، کسانی به تفرقهافکنی و ایجاد شکاف در صفوف مسلمین پرداختهاند. ازاینرو، تهاجم گسترده غرب به جهان اسلام بازتابهای گوناگونی را در پی داشت.و دارد علل بیرونی واگرایی و نابسامانی در جهان اسلام، استعمار و سیاستهای کشورهای سلطهگر است. استعمارگران برای واگرایی و به حاشیه راندن همگرایی در جهان اسلام، سیاستهای مختلفی در پیشگرفته اند که هرکدام سهمی به دامن زدن در واگرایی اسلامی داشته است. (برای اطلاع بیشتر رک: کاظمی، 1393، 1394 و 1399) البته علل درونی واگرایی در جهان اسلام کماهمیت نیستند، بلکه بخشی مهم نابسامانی، علل درونی دارند. بازیگران داخلی و عامل سیاستهای استکبار بوده و با وام گرفتن از تجربه تاریخی غرب و به کمک آنان منازعات مذهبی و تاریخی اسلامی را برجسته میسازند و تلاش دارند مؤلفههای وحدتبخش در جهان اسلام را به چالش کشیده و به حاشیه ببرند. آنان با مطرح ساختن اختلافات مذهبی و تاریخی و ترکیب آنها و بهکارگیری آن مفاهیم عملاً در پی سیاستهای خویش در جهان اسلام هستند. (کاظمی، 1394) عصبیتهای مذهبی نابجا نسبت به مذاهب (صفوی،1387: 41) جهل و نسبتهای ناروا (صفوی،1387: 41)، اختلافات و نزاعهای مذهبی بیپایان و بیفایده، حاکمیت دولتهای خودکامه و استبداد داخلی در کشورهای اسلامی (ولایتی و سعیدمحمدی، 1389: 168-169)، وجود ناهمگونی در نظامهای حکومتی و ساختارهای سیاسی کشورهای اسلامی، عصبیتهای قومی و جنبههای ناسیونالیستی و ملیگرایی افراطی، جدایی دین از سیاست، بحران مشروعیت در جهان اسلام (موثقی،1378: 74-101) از مهمترین علل درونی واگرایی هستند که بسیاری از کشورهای اسلامی به دام آن افتادند که حاصل آن تفرقه و واگرایی بوده است. (همان، ص 172)
در مرحله دوم بر اساس تحلیلهای مذکور يک «سناريوي محتمل» تدوين میگردد که سيماي آينده مسئله را بهصورت تداوم شرايط کنوني و بدون هيچ تغيير عمدهای در جهتگیریها نمايش خواهد داد. این مرحله از چشمانداز، پاسخ به پرسش به کجا میرویم؟ است و بیانیه روند[4] نیز خوانده میشود. در پاسخ این پرسش باید گفت که اگر نخبگان جهان اسلام نتواند چشمانداز آینده اسلامی را درست ترسیم کنند و یا جامعه اسلامی در عملیاتی ساختن آینده تصویرشده کوتاهی نمایند، سرنوشت دنیای اسلام بسیار مبهم و غبارآلود خواهد بود. چالش بزرگ جهان اسلام از دیرباز تاكنون، همواره مسئله عدم وحدت و فقدان راهبري مشخص در امور جهاني و تعاملات درون دستگاهی بوده است. اين روند در آینده نیز اگر این وضعیت کنترل نشود سبب گسترش پيچيدگيهاي دروني، بزرگنمايي اختلافات در ميان كشورهاي اسلامي و بهویژه سوءاستفادههای فراوان ساير قدرتها در دامن زدن به تهديدات و چالشهای ساختگي باهدف غارت منابع گوناگون و سلطه برجهان اسلام خواهد شد. متأسفانه دشمنان اسلام با استفاده از عوامل خود در جهان اسلام از یکسو و با بهرهبرداری از جهل و تعصّب و خودخواهی برخی از عناصر تأثیرگذار سیاسی و مذهبی در میان جوامع اسلامی، توانستهاند اختلاف جزئیِ فکری و اعتقادی میان مذاهب را که بسیار طبیعی است و لازمه تفکر اجتهادی در میان مذاهب و صاحبنظران اسلامی است را به دشمنی و خشونت و تکفیر و جنگ و خونریزی بین مسلمین تبدیل کنند، به حدی که برخی از این جریانها از هرگونه گفتوگوی علمی و هرگونه تلاش برای صلح و دوستی و هرگونه اقدام برای تقریب و نزدیک کردن دیدگاهها امتناع میورزند. این وضعیت کشتار، جنگ، تفرقه، کینهورزی، عقبماندگی، ویرانی و آوارگی را در دهههای اخیر برای جهان اسلام به ارمغان آورده است که برآمده از جهل، تعصب و نتیجه سیاستهای خصمانه و استعماری قدرتهای غربی است. برخی از کشورهای اسلامی نظیر عربستان سعودي از طريق هزينه گزاف دلارهاي نفتي و با انتشار ارزشهاي مذهبي وهابي و سلفي، اقدام به جنگهای فرقهاي، نیابتی و ساختگي ميان نموده و تاكنون نقش تخريبي گستردهاي در زمينه واگرایی ايفا كرده است. عربستان از دیپلماسی نفتی برای این امر و ترویج وهابیگری استفاده میکند. (هانتر، 1380: 174 و 256)
آیتالله محسنی برخورد شیعه و سنی را «جنگ در تاریکی» میداند و معتقد است نه جنگ راهحل است و نه حذف و نابودی فیزیکی افراد، نه محو مذاهب و عقیده و اندیشه، نه سنی ساختن شیعه و نه شیعه ساختن سنی، نه ادغام مذاهب و نه دست کشیدن از مذهب، نه دامن زدن به اختلاف و نه قطع رابطه و بستن مرزها و روابط دوستانه با یکدیگر و نه در هیچچیز دیگری از این قبیل. (جوادی غزنوی، 1387: 285 نقل از شیعه و سنی چه فرقی دارند؟) ایشان منشأ عمده اختلافات موجود در میان مسلمانان جهان و یا حداقل، دور شدن آنان از همدیگر چهار نوع است: نژادی، مانند عرب، ترک، فارس و …؛ سیاسی، مانند ایرانی، پاکستانی، ترکی، افغانی، مصری … که میشود این نوع را به اختلاف ناسیونالیستی و ملیگرایی نامگذاری نمود؛ این نوع اختلاف قومی و قبیلهای که در بسیار از کشورهای اسلامی مشهود است؛ مذهبی. نوع اول و سوم مهار شدنی است و میشود از آن جلوگیری نمود. راه علاج دوم مبارزه پیگیر برای از بین بردن حکومتهای غیر اسلامی و حتی ضد اسلامی موجود است. باوجوداین نوع حکومتها، مسلمانان هیچگاه روی خوشبختی را نخواهند دید. (محسنی،1386: 33-34) اینگونه دولتها بهطور خلاصه در چند مورد اثر سوء دارد: استثمار دولتهای کوچک؛ ایجاد عداوت و حداقل دوری بیمورد میان مسلمانان جهان به عناوین واهی که برادران دین همدیگرند؛ جلوگیری از همکاری نیروهای سازنده و درنتیجه عقبماندگی جهان اسلام؛ به وجود آمدن دولتهای فاسد، نااهل بیکفایت و ستمگر در جوامع اسلامی؛ وقوع جنگها و خونریزیها بین مسلمانان به عناوین احمقانه که مکرراً شاهد آن هستیم. (همان: 34-35) ایشان معتقد است که «همکاری و گفتگوهای مثبت با مذاهب اسلامی در شرایط واجب است چه بهعنوان حکم اولی و چه بهعنوان حکم ثانوی؛ زیرا در غیر این صورت اگر وضعیت به سمت خشونت و تفرقه پیش رود ضرر آن چند برابر خواهد بود». (همان: 19،26،74) بنابراین، در صورت ادامه یافتن این روند وضعیت کنونی هیچگاه ما را به همگرایی و تقریب نخواهد رساند بلکه روزبهروز زمینههای واگرایی در جهان اسلام بیشتر میگردد.
3.2. وحدت و همگرایی اسلامی بهمثابه وضعیت مطلوب و آرمانی
بازسازي ذهني و جامعه آرمانی و مطلوب یکی دیگر از مراحل روش اسپریگنز است. ازاینرو باید گفت که اگر نخبگان جهان اسلام نتوانند آرمانشهر همگرایی را درست ترسیم نکنند و یا جامعه اسلامی در عملیاتی ساختن آینده تصویر شده، کوتاهی نمایند، سرنوشت دنیای اسلام بسیار مبهم و غبارآلود خواهد بود و سبب گسترش پيچيدگيهاي دروني، بزرگنمايي اختلافات بیشتر ميان كشورهاي اسلامي گردیده و موجب سوءاستفادههای فراوان ساير قدرتها در دامن زدن به تهديدات و چالشهای ساختگي باهدف غارت منابع گوناگون و سلطه برجهان اسلام خواهد شد.
آرمانشهر، جامعه آرمانی و چشمانداز مطلوب مسلمانان در کوتاهمدت وحدت اسلامی و در درازمدت «امت واحده اسلامی» است که وعده و خواست قرآن کریم است.[5] ازاینرو بسیاری از متفکران اسلامی، همگرایی و وحدت اسلامی را زمینهساز جامعه مطلوب در نظر میگیرند. مفهوم وحدت و همگرایی و همچنان دعوت به آن در جهان اسلام همواره بهعنوان موضوعی ایدئال برای روشنفکران و اندیشمندان اسلامی برای رسیدن به امت واحده اسلامی، مطرح بوده است. در تاریخ معاصر نیز مهمترین تلاشهای مصلحان اجتماعی و طلایهداران همگرایی، وحدت و همگرایی در جهان اسلام برای رسیدن به امت اسلامی بوده است. (فوزی تویسرکانی،1377: 22)
به باور لمبتون، امت در قلب اندیشه و آموزه سیاسی اسلام جای دارد که صرفاً رشتههای ایمانی آنان را پیوند میزنند مرزهای دیگر از دیدگاه اسلام اعتبار نداشته و نهادهای داخلی امت هم بر اساس ایمان دینی مشترک استوار است. (لمبتون،1374: 54) مفهوم امت در نظام اسلامى جنبه ماوراء ملى دارند و دارای ویژگیهای خاصی مانند یگانگی[6]، میانهروی[7]، برادری[8]، ممتازی[9] و … است. ازنظر اسلام «امت» مهمترین ملاک تقسیمبندی جوامع بشرى است. (جوان آراسته،1379: 161)
اين گام هستهي مرکزي فرآيند چشمانداز سازي است که هدف تدوين چشمانداز، چيزي است که آرمان و آرزوي ماست و میخواهیم در آينده به آن دستیابیم. در اين گام بر اساس «سناريوي محتمل» که در مرحله قبلی گذشت يک «سناريوي مرجع» تدوين میگردد. مطالعه این مرحله پاسخ به این پرسش است که کجا میخواهیم باشیم؟ درواقع در این مرحله بیانیه چشمانداز[10] موردبررسی قرار میگیرد.
آرمان و سناریوی مرجع در جهان اسلام میتواند «تقریب»، «همگرایی اسلامی» و «امت واحده اسلامی» باشد. همانطوری که گذشت همگرایی یعنی وجود روحیه برادری دینی و همکاری و تعاون پیروان مذاهب اسلامی بر اساس اصول مشترک اسلامی و اتخاذ موضع واحد برای تحقق اهداف و مصالح عالیه امت اسلامی و موضعگیری واحد در برابر دشمنان اسلام و احترام به التزام قلبی و عملی هر یک از مسلمانان به مذهب خود. (تسخیری،1383 همان) بیانیه چشمانداز و سناریوی مرجع میتواند امت اسلامی باشد. مفهوم «امت» مفهومى عقیدتى است و به مجموعهای از انسانها اطلاق میگردد که هدف و مقصد واحدى آنان را گرد هم جمع نموده باشد. مرز میان «امتها» مرز عقیدتى است. همه آنان که بر محور توحید، نبوت و معاد متمرکز گشتهاند، امت واحده اسلامى را تشکیل میدهند. ازنظر اسلام «امت» مهمترین ملاک تقسیمبندی جوامع بشرى است. (جوان آراسته،1379: 161) از منظر و دیدگاه پژوهشگر برتر جهان اسلام و از منادیان تقریب آیتالله محسنی، آینده تصویر شده نه همگرایی و تقریب و نه زندگی مسالمتآمیز، بلکه زندگی مؤمنانه و برادرانه شیعه و سنی است که قرآن از آن یاد میکند. (حجرات،10) ایشان در این زمینه معتقد است: ایذا و رنجاندن مؤمن حرام است (احزاب 59) و مراد از مؤمن به حکم اصالت الاطلاق، مطلق است که حکم اسلام و ایمان بر آن شده است و لفظ مؤمن در زمان وحی عمومیت داشته است. (محسنی،1387، ج1: 34) از طرفی تمام خطابهای قرآن «یا ایها الذین آمنوا»، «قد افلح المؤمنون» همه مذاهب را شامل میگردد و ایمان به خدا و پیامبر را شامل میشود. لذا آنان مؤمن هستند و ما نیز مؤمن هستیم. (محسنی،1386: 24، 64) ازاینرو شیعه و سنی مؤمن هستند و فقط درجات ایمان تفاوت دارد.
آرمان تقریب و همگرایی اسلامی و آینده تصویرشده را از دید ایشان بهطور خلاصه میتوان چنین برشمرد: وحدت اسلامی، مردمسالاری اسلامی، امت اسلامی، جهانشمولی اسلامی، آزادی و عدالت اجتماعی، حقوق و دیدگاههای اسلامی، باید جایگزین گفتمان سیاست خارجی دولتهای گردد که ادعای هویت اسلامی را دارند و ارزشهای فرهنگی و اجتماعی و دین خود را گرامی میشمارند. (محسنی، 1387: 103-109)
4.2. فقه مقارن بهمثابه راهکار و راهحل وحدت در جهان اسلام
مرحله چهارم بحران اسپریگنز، يک فرآيند مستقل و کامل برنامهریزی راهبردي يا برنامهریزی اجرايي و اقدام[11] است که راهبردها و اقدامات لازم را جهت هدايت موضوع به سمت درمان و ارائه راهکار ارائه مینماید. در گام آخر نظريهپرداز با توجه به اقدامات صورت گرفته در مراحل قبلي به ارائه درمان ميپردازد. بهطور خلاصه، بايد اذعان كرد كه دانشي كه نظريهپردازان ارائه ميكنند، تمايلات درماني نيز دارد و ثمره بينش روشنگرانه، عقل عملي و يا به قول اسپريگنز، نوعي علم نجات است. (اسپریگنز، 235) برنامه درمان و راهکارهای نخبگان و اندیشمندان اسلامی برای خروج از بحران واگرایی و رسیدن به همگرایی و تقریب دارای اهمیت فراوان است آنان برنامههای مهم و ارزشمندی را ارائه دادهاند که باید در جای دیگر موردبررسی قرار گیرد. در این نوشتار در پی بررسی و تحلیل دیدگاه و راهکارهای درمانی دو تن از برترین چهرههای تقریبی تاریخ معاصر که هم آثار فراوان در این زمینه دارند و هم در زمینه عمل و اقدام خود با راهاندازی نهادهای نظیر دار التقریب بین المذاهب الاسلامیة، از همطرازان خویش پیشتازترند میپردازیم.
اندیشه وحدت یا اتحاد اسلامی در طی ادوار مختلف به مسیر تقریب مذاهب رهنمون گشت و فکر تقریب مذاهب نیز تقریب فقهی را بهعنوان جدیترین و کارآمدترین مسیر انتخاب نمود. (دهستانی، ۱۳۹۵)
از منادیان وحدت از منظر فقه مقارن آیت الله محسنی است که دراین راستا تلاشهای ارزنده ای انجام دادند. ایشان برای وحدت واتحاد مسلمانان دوعنصر مهم را پیشنهاد می کند عنصر اول، برجسته سازی نقاط موارد توافق ومشترک که بین دو طرف در عقاید و معارف و اخلاق و فروع اسلامی وجود دارد که به صورت مکتوب بیان شود تا همگان بدانند که شیعیان واهل سنت در اسلام وشرع با این مقدار از عقاید وفروع موافقند. وقتی برای همگان روشن شد که در مبانی و ارکان اسلام وحتی در ابعاد مهم معارف اسلامی و در قرآن کریم و روایات فراوانی از سنت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم عناصر مهم مورد توافق طرفین وجود دارد. بر اساس اصول فقه، شکی نیست که این قرار داد تأثیر مثبت ومهمی در دل مسلمانان خواهد گذاشت. مسلمانان پس از قرن ها فقدان یکدیگر را می یابند یا حد اقل شدت درگیری وخصومت را به حد اقل می رسانند وزندگی اجتماعی خود را شاد می کنند. (محسنی، 1379، 26)
آیتالله محسنی معتقد است: «اتحاد مسلمانان جهان از یکطرف از ضرورىترين و حياتىترين پايههاى تكامل و ترقى و استقلال و عزت دين و دنياى مسلمانان است ولى از طرف ديگر از سختترين و مشكلترين و پيچيدهترين و پرمشقتترين كارها». (محسنی،1371: 205)
آیتالله محسنی رسیدن به همگرایی را از طریق رفتار مسلمانان قابل حصول میداند و ازاینرو راهکارهای ایشان بیشتر جنبه رفتاری و عملی دارد تا نظری و اندیشهای. (برای اطلاع بیشتر رک: کاظمی، 1399: 77-100) آیتالله محسنی در این زمینه در پاسخ به سؤالی که چرا تقریب تاکنون پیشرفت چشمگیری نداشته است؟ میفرماید که: «به نظر من، سبب آن، تقصیر اکثر اصحاب تقریب است که به آمدن در کنفرانسها و مجرد صحبت کردن و شنیدن سخنرانیها بسنده میکنند و در کشورهای خویش هیچ فعالیتی فکری و عملیای در این راستا ندارند و محافظهکاری میکنند. ما اگر اعتقاد محکمی به تقریب، بهمنظور تقویت موقف اسلامی در جهان داشته باشیم، حتماً خداوند متعال بیشتر از حال فعلی به ما توفیق خدمت مرحمت میفرماید». (محسنی،1386: 111) در زیر به مهمترین راههای رسیدن به همگرایی که از سوی راهکاری مناسب برونرفت از بحران انحطاط اسلامی نیز به شمار میرود و از سوی دیگر زمینهساز شکلگیری امت واحده اسلامی است از دیدگاه آیتالله محسنی اشاره میگردد.
شخصیت برجسته دیگر جریان حامی فقه مقارن شیخ شلتوت است که سهم بزرگی در رویکرد تقریب مذاهب داشت. (المعاونیه الثقافیه للمجمع العالمی للتقریب بین المذاهب الاسلامیه، 2004) بیشک وی از معدود عالمانی بود که به وحدت اسلامی و تقریب مذاهب اسلامی اهتمامی ویژه داشت. شیخ محمود شلتوت با اشاره به نقش ممتاز علما درباره وحدت اسلامی، همه آنان را به وحدت و همگرایی فرامیخواند و می گفت:« من بار دیگر به نام خدا و به نام کتاب خدا و به نام وحدت اسلامی و به نام چنگ زدن به ریسمان محکم الهی، علمای شیعه و سنّی را به تقریب و همبستگی دعوت میکنم. مسلماً گرامیترین آنان نزد خدا کسی است که زودتر در این هدف مقدس سبقت گیرد و رخنههایی را که در گذشته میان مسلمین پیدا شده است، ببیند و مجد و شعار ما را که عبارت از وحدت اسلامی است به ما بازگرداند». (بیآزار شیرازی، 1385: 183)
شیخ شلتوت در مورد فتوای تاریخیاش میگوید: «من از دیرزمانی یعنی حدود سی سال قبل درصدد مطالعه فقه امامیه برآمدم و از عراق و ایران کتابهای فقهی امامیه را خواستم؛ ولی تا این اواخر که مصر زیر سلطه بود، کتابها به دستم نمیرسید. بعد از فتح کانال، کتب شما آمد و من مطالعه کردم. حجت بر من تمام شد و آن فتوا را دادم؛ بدون اینکه تحت تأثیر هیچ مقامی یا سخنی بروم». (همان،195)
ایشان كتاب نفیس «المبسوط» تألیف شیخ طوسی (ره) را برای شیخ الازهر و از اعضای دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیة و رئیس کمیته فتوایی الازهر اهدا کرد که شیخ پس از مطالعه کتاب «المبسوط» شیخ طوسی تحت تأثیر این کتاب قرار گرفته و در اواخر عمرش گفته بود که «فقه شیعه از صاحبشریعت مستند دارد ولی فقه اهل سنت فاقد این استناد است. وی گفته بود چه آن موقع که مفتی مصر بودم و چه بعد آن، وقتیکه به کمیسیون فتوا میرفتم، برای نظر دادن در مسئلهای حتماً قبل از آن کتاب المبسوط شیخ طوسی را مطالعه میکردم». (همان، 235)
از مهمترین اقدامات شیخ شلتوت در هنگام ریاست در دانشگاه الازهر، تدریس فقه شیعه در کنار دروس فقه مذاهب اهل سنت بود بهصورت فقه مقارن که افق نوینی به روی اساتید و دانشپژوهان الازهر گشود. (علی احمدی، 1383: 85-86؛ بیآزار شیرازی، ١٣٧٧: 389) بر اساس فقه مقارن، یک محقق تمام نظریات و آرا فقهی مذاهب اسلامی را مطالعه نموده و هر حکمی که دلیلش قویتر بوده را به اجرا درمیآورد. وی در مقایسه بین ادله علمای مذاهب مختلف یک اصل را قبول داشت و آن این بود که هر دلیل که قویتر باشد، موردقبول است و تأکید داشت که فقهای مسلمان باید به دور از تعصبها و هواهای نفسانی هر رأی و اندیشهای که در تحکیم مبانی اسلام مؤثرتر است و رفاه خانواده و اجتماع را بهتر تأمین میکند، از یکدیگر بپذیرند.
از ثمرات مهم تأسیس فقه مقارن، مقایسه برخی احکام اسلامی و تغییر یافتن و برعکس شدن برخی دیدگاههای فقهی بود که بعدها بهصورت قانون رسمی مصر درآمد. شیخ شلتوت در این باره میفرماید: فراموش نمیکنم که تطبیق و مقارنه میان مذاهب را در دانشگاه شریعت درس میدادم و آرای مذاهب را در یک مسئله عرض میکردم. ازجمله نظر مذهب شیعه را مطرح مینمودم و آن را برمیگزیدم چون پیرو دلیل بودم و در بسیاری از مسائل طبق نظر شیعه فتوا میدادم ازجمله پیرامون قانونهایی که به احوالات فردی و شخصی ربط مییافت. استاد بزرگوار شیخ محمود شلتوت رئیس دانشگاه الازهر، در پاسخ این سؤال که بعضی از مردم چنین میاندیشند برای آنکه مسلمان عبادات و معاملاتش صحیح باشد حتماً باید به یکی از مذاهب چهارگانه معروف عمل کند فرمودند:« اسلام بر هیچیک از پیروان خود، پیروی از مذهب معینی را واجب نکرده است؛ بر آنیم که هر مسلمان حق دارد ابتدا به ساکن، از هرکدام از مذاهبی که بهطور صحیحی نقل و احکام آن در کتب ویژه آن مذهب تدوین شده است، تقلید کند و هر کس که از مذهبی تقلید نماید، میتواند به مذهب دیگری، هر مذهبی که باشد، درآید و از این حیث، ایرادی بر وی وارد نیست». (بیآزار شیرازی، 1385: 128)
شیخ محمود شلتوت در کتاب مقارنه المذاهب فی الفقه مینویسد: «چون روح اختلاف در متأخران پدید آمد و تعصب فرقهای آنان را فراگرفت، قوانینی وضع کردند که مردم را از انتقال به سایر مذاهب بازمیداشت و در اثر این قوانین بهجای اینکه فقه مذاهب موردتحقیق و بررسی قرار گیرد، بهصورت التزاماتی تعصبآمیز درآمد و صاحبنظران را از اظهار رأی و نظر ممنوع داشت و راه تحقیق در کتاب خدا و سنت پیامبر (ص) را مسدود ساخت و موجب گشت که اجتهاد در فقه اسلامی متوقف گردد» (بیآزار شیرازی، 1385: 150، به نقل از مقدمه مقارنه المذاهب فی الفقه). ایشان بر همین اساس دستور داد فقه مقارن میان مذاهب اسلامی در دانشکده الشریعه الازهر تدریس شود و آییننامه آن را بدین صورت تنظیم کرد:
- تحقیقات و مطالعات مذاهب فقهی بدون فرق میان مذهب سنی و شیعه است و بهطور خاص به دیدگاه فقهی، احکام و دلایل هریک از مذاهب چهارگانه اهل سنت و مذهب امامیه میپردازد. 2. خالص کردن حکمی که دلیل راهنمای آن است از جهتگیری بهسوی مذهب استاد یا شاگرد باشد که ثمره مقارنه محقق شود و رأی احسن و راجح میان آرای گوناگون آشکار گشته و تعصبات مذموم فرقهای باطل گردد. 3. در اصول فقه بهطور خاص به بیان مواضع اصولی که مورد اختلاف مذاهب ششگانه اسلامی سابق است، همراه با بیان اسباب اختلاف پرداخته شود. 4. علم مصطلح الحدیث و رجال حدیث شامل تحقیق و بررسی اصطلاحات حدیثی اهل سنت و مصطلحات مذهب امامی همچنین مشتمل بر تحقیق و بررسی رجال مشهور و اصحاب مسانید آنها در فقه مذاهب خواهد بود، افزون بر توسعهای که به تفصیل در مطالعات عالی دانشکده الشریعه داده شده است (همان، 150-151، به نقل از: دعوه التقریب تاریخ و وثایق، چاپ مجلس اعلای شئون اسلامی، 223).
شیخ محمود شلتوت میگوید: «از نظر فقهی، فقیه منصف که هدفی جز تحقیق و بررسی و کشف حقیقت ندارد، نمیتواند در مسئلهای که تحقیق میکند از گفته مجتهدی یا دلیلی که مخالف با کتاب و سنت پیامبر نیست، چشم بپوشد وگرنه مصداق این آیه خواهد بود که میفرماید: «زنهار آنان که دل به دورویی میسپارند تا خود را از او مخفی دارند، آگاه باشند که وقتی سر در جامههای خویش میپیچند، خدا آنچه را پوشیده دارند و آنچه را آشکار گردانند، میداند؛ زیرا که او به اندرون دلها بهخوبی آگاه است» (همان، 168).[12]
1-4-2. احترام به مذاهب و پرهیز از تحریک احساسات
بهترين زمينه اتحاد مسلمانان احترام مذاهب به عقايد همديگر و اجتناب از تحريك احساسات همديگر است. هيچگاه شيعه به فتواى امام ابوحنیفه عمل نخواهد كرد و سنيان نيز به نظر امام صادق (عليه السّلام) عمل نمىكنند، ولى احترام امام صادق (عليه السّلام) و ابوحنیفه بهعنوان پيشواى ميليونها مسلمان بايد مسلّم باشد. (همان، 48؛ محسنی،1394ج: 27؛ محسنی،1382: 21)
و سوء استفاده دشمن از تفرقه میان مسلمانان کنند، وحدت اسلامی به وقوع خواهد پیوست و جهان اسلام یکپارچه در مقابل کفر جهانی خواهد ایستاد. شیخ محمود شلتوت با اشاره به نقش ممتاز علما درباره وحدت اسلامی، همه آنها را به وحدت فرامی خواند و می گوید:« اینک من بار دیگر به نام خدا و به نام کتاب خدا و به نام وحدت اسلامی و به نام چنگ زدن به ریسمان محکم الهی، علمای شیعه و سنّی را به تقریب و همبستگی دعوت می کنم. مسلماً گرامی ترین آنان نزد خدا کسی است که زودتر در این هدف مقدس سبقت گیرد و رخنه هایی را که در گذشته میان مسلمین پیدا شده است، ببیند و مجد و شعار ما را که عبارت از وحدت اسلامی است به ما بازگرداند.» (بیآزار شیرازی، 1385: 183)
نماز جماعت به امامت کاشف الغطاء: شیخ محمود شلتوت در سفری که به قدس شریف برای شرکت در کنفرانس اسلامی فلسطین داشت، به همراه دیگر علما، نماز جماعت را به امامت آیت الله کاشف الغطا خواند. وی در این صحنه زیبا را که سنی و شیعه در صفی واحد ایستاده اند، این گونه توصیف می کند:« چه زیباست سیمای مسلمانان که نمایندگان آنان در کنفرانس اسلامی فلسطین در مسجدالاقصی جمع شدند و با یکی از بزرگان مجتهدین شیعه امامی استاد با فضیلت شیخ محمدحسین آل کاشف الغطا نماز جماعت خواندند؛ بی آن که فرقی باشد میان کسی که خود را سنی می نامد و یا کسی که خود را شیعه می خواند؛ و دسته جمعی صفوف واحدی را پشت سر یک امام تشکیل دادند؛ زیرا همگی پروردگار واحدی را می خوانند و به سوی یک قبله روی دارند.» (بیآزار شیرازی، 1385: 41)
2-4-2. توجه به مشترکات اسلامی
امروزه يكي از اساسیترین روشها در جهت بالا بردن ارتباط سياسي، اجتماعي و اقتصادي، يافتن مشتركات بين كشورها است. مسلمانان داراي مشتركات فراواني در تاريخ، فرهنگ، دين، منابع و منافع، دشمن و هستند، ازاینرو علايق و پايبندي به این مشترکات موجب افزايش ميزان همبستگي و همگرایی بين مسلمانان و کشورهای اسلامی میگردد. (برای اطلاع بیشتر رک: کاظمی، 1396) آیتالله محسنی در زمینه مشترکات اسلامی میفرماید: «بیایید قطعیات را بگیریم و بحث در باره مشکوکات را رها کنیم. این کار بیخودی است. اصول کلی تمام مسلمانان یکی است. بهزور مسلمانان را از هم جدا نکنیم. اصول کلی مسلمانان یکی است. به همان اصول مشترک اسلامیِ توحید، نبوت و معاد اکتفا کنیم و در همین مشترکات همکاری کنیم». (محسنی،1386: 104) پس معنای وحدت اسلامی در بعد نظری همکاری کردن در مشترکات دینی است که زیاد هم هستند. (همان: 62) مشترکات شیعه و اهل سنت بسیار فراوان و نسبت اختلافات آنان بسیار ناچیز است. خدای واحد، پیامبر مشترک، قرآن واحد، اعتقاد به نبوت انبیای سلف و روز قیامت و …(محسنی،1387، ج2: 91) آیتالله محسني نقاط اشتراکي بين شيعه و سني را در مورد اصول عقايد 40 مورد میشمارد و در فروع دين 19 مورد و 9 مورد اختلافات که راهحل اختلافات را نيز بازگشايي نموده و معتقد است که این اختلافها صد درصد قابلحل و فصل هستند. (محسنی،1386: 38-42)
ایشان در این زمینه جمله مهم و جالبی دارد و میفرماید: «اگر معنای تسنن و سنیگری متابعت سنت پیغمبر باشد که تمام شیعه سنی هستند و کسی که پیرو سنت آن حضرت نباشد کافر است! و اگر معنای تشیع محبت ائمه عترت و پیروی آنها باشد باید تمام سنیها شیعه باشند؛ زیرا محبت علی (ع) و اولاد آن حضرت بر همه لازم است، جمعی از علمای اهل سنت بر وجوب آن ادعای اجماع کردند. پس شیعه سنی است و سنی شیعه». (محسنی،1385: 102)
3-4-2. مبارزه با تعصبهای بیجا و جدا ساختن افراطگرایان از جامعه اسلامی
آیتالله محسنی این مانع مهم همگرایی را تذکر داده و مسلمانان را از افتادن در این دام خطرناک بر حذر میدارد. ایشان میفرماید: «راهحل اساسی و اصولی، در آگاهی دادن مسلمانان، رفع تعصب و عصبیتهای قومی و نژادی، گردآمدن بر حور و حول مصالح و منافع امت اسلامی و حفظ اصل اسلام بهجای اصالت دادن به فرع است». (محسنی،1386: 21-22) تعصبات خشک و احمقانه عوام و رهبران کمسواد که اختلافات جزئی مذهبی را بزرگ جلوه داده و سبب عداوت و بدبینی و حتی جنگهای دخلی شده و روزگار مسلمانان را به تباهی کشاندند (همان: 37،68،103)
از دیدگاه آیتالله محسنی حجم زیاد از واگرایی و تفرقه توسط افراطگرایان مانند غالیان و نواصب انجام میگیرد و آنان از دشمنان اصلی گفتمان تقریب بهحساب میآید. با جدا ساختن آنان از دامن جامعه اسلامی مسیر همگرایی و تقریب هموار میگردد. ایشان معتقد است: «عوامل تفرقه و نفاق بسترسازان نفوذ و ورود عوامل خارجی و قدرتهای سلطهگر و استعماری و آتشافروزان جنگهای داخلی بین شیعه و سنی، بیشتر گروههای افراطی و تند روان غالی و نواصب هر دو طرف میباشند که بنابراین تکلیف و وظیفه مسلمانان خودبهخود مشخص خواهد بود و آن عبارت است از برائت شیعه از غلات و برائت اهل سنت از نواصب و همه باید بدانیم که غلو و ناصبی گری در اسلام مشروعیتی ندارند». (محسنی،1386: 101) ازاینرو، مبارزه با ناسیونالیسم، ملیگرایی، نژادپرستی، وطن گرایی، قومگرایی و تثبیت انترناسیونالیزم اسلامی از ضروریات همگرایی و رسیدن به چشمانداز است. (محسنی، 1371: 204-205؛ 1372: 66)
از دیدگاه شیخ شلتوت نیز اولین عامل، ترک تعصّب و حقیقت خواهی با رعایت همکاری و انصاف است. این امر به تحقق شرطهای دیگر کمک خواهد کرد؛ از جمله روی آوری به فرهنگ واحد اسلامی و بهره گیری از تمام نظریات. در این راه باید کتب و نشریاتی چاپ، و تبادل افکار و تضارب آراء انجام شود و دانشگاهها و مراکز علمی با یکدیگر آشنا، و تبادل استاد و دانش پژوه انجام شود و مشورت و دیدارهایی صورت گیرد و ارتباطات عاطفی مسلمانان تقویت شود و در فضایی برادرانه، مشکلات مورد بحث قرار گیرد تا آن گونه که رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود، اگر عضوی از امت مسلمان به درد آمد، سایر عضوها را آرام و قرار نماند. (روزنامه جمهوری اسلامی، 19/ 10/ 1379: 10)
شیخ محمود شلتوت در مقایسه بین ادله علمای مذاهب مختلف، یک اصل را قبول داشت و آن این که هر دلیلی را که قوی تر باشد بپذیرد؛ خواه از مذهب خودش باشد، خواه از مذهب دیگری:« فقهای مسلمان باید به دور از تعصب ها و هواهای نفسانی هر رأی و اندیشه ای را که در تحکیم مبانی اسلام مؤثرتر است و رفاه خانواده و اجتماع را بهتر تأمین می کند، از یکدیگر بپذیرند.» (کیهان، 26/ 8/ 1372: 7)
4-4-2. توجه به دشمن مشترک و قطع مداخلات آنان
اینیک واقعیتی غیرقابلانکار است که قدرتهای استکباری از دشمنان اصلی گفتمان تقریب بهحساب میآید و آنان نمیخواهند مسلمانان به اتحاد و همگرایی برسند؛ زیرا در آن صورت جلوی بسیاری از مداخلات آنان گرفته شده و منافع آنان از این آب گلآلود تأمین نمیشوند. ایشان در آثار و سخنرانیهای خویش این مهم را بارها تذکر دادهاند. ایشان معتقد است: «مداخله کشورهای بزرگ بهمنظور استعمار و استثمار و تضعیف صف داخلی ملتها و استفاده از اختلافات مذهبی، بهترین راه تجربه شده است و حتی خود حکومتهای اسلامی نیز گاهی برای تحکیم قدرت خود از همین روش استفاده میکنند و مذهب را در استخدام سیاست قرار میدهند. اسفبارتر این است که جهالت و مداخله قدرتها تنها به بیان اختلاف اکتفا ننموده؛ بلکه تا حد ممکن از دروغ و اتهام و افترا خودداری نمیکنند و مسلمانان را به جان هم میاندازند. (محسنی،1386: 38) مسلمانها اگر بخواهند از اين بدبختى و ذلّت خود را نجات دهند بايد قدمهایی بردارند كه قدم اول اتحاد ملّتها و تقويت جبههى داخلى شان است. (محسنی،1373: 168)
آیتالله محسنی بارها خطر دشمنان همگرایی و تقریب را گوشزد نموده است. برای نمونه ایشان درباره وهابیت که دشمن اصلی تقریب است میفرماید: «امروز وهابیت با صدها میلیون دلار، به اشکال مختلف تقویت میشود. یک نمونهاش را شما در عراق میبینید که چقدر شیعه کشته میشود. وهابیت دشمن شیعه است، ولی فقط دشمن شیعه نیست. اگر نوبت به مذاهب دیگر برسد، نه حنفیها را باقی میگذارند و نه شافعیها را و نه مالکی و نه غیر آنان را همه را میکوبند. (محسنی،1386: 20،62، 104 و …) ایشان خطر دشمن مشترک را مکرر گوشزد نموده است. (همان، 62، 104 و …) ایشان از چند جهت همگرایی را ضروری میداند: اول اینکه اسلام پیروان خود را از نزاع و درگیری منع داشته و تفرقه و عداوت در اسلام ممنوع است دوم اینکه واگرایی و نزاع بین مسلمانان سبب تقویت جبهه کفار و دشمنان اسلام میگردد و همه میدانیم که تضعیف اسلام عزیز حرام است و خیانت به قرآن و اسلام محسوب میگردد و سوم اینکه نزاع و تفرقه مانع پیشرفت اسلام میگردد. (محسنی، 1371: 159)
امروز كشورهاى اسلامى اگر با هم عليه استثمار و استعمار استكبار جهانى مبارزه نمايند مسلماً جهان اسلام دچار تحول مطلوبى خواهد شد، دشمنان ما هم متوجه اين جهت هستند و به انواع مختلف صف واحد ما را از هم دريدهاند و ما را از هم دور نگهداشتهاند، بدتر اينكه در يك كشور صفوف و خطوط متعددى بر مسلمانان حكومت میکند. (محسنی،1411، 2: 87)
یکی از مهمترین امور در شکل گیری وحدت، دست یابی به نقطه اشتراکی است که همه مذاهب بر آن اتفاق داشته باشند. نقطه مشترک میان تمام مذاهب اسلامی قرآن است. شلتوت در این باره می گوید:«اسلام مردم را به وحدت فراخوانده و محوری را که مسلمانان باید به آن تمسک جویند و گرداگرد آن جمع آیند، اعتصام به حبل الله قرار داده است. این مطلب در بسیاری از آیات قرآن حکیم آمده، و رساترین آن در سوره آل عمران است:« واعتصموا بحبل الله جمیعاً و لا تفرقوا» خداوند از مطلق تفرقه نهی کرده است. این شامل تفرقه به سبب تعصب نیز می شود. حدیثی صحیح می گوید: لا عصبیة فی الاسلام؛ در دین اسلام تعصب وجود ندارد.» (روزنامه جمهوری اسلامی، 19/ 10/ 1379: 9)
شلتوت در جایی دیگر، کتاب خدا و سنت رسول الله را وجه اشتراک همه مذاهب می داند و می گوید:«نهی از تفرقه، تفرقه مذهبی را نیز در برمی گیرد؛ زیرا به رغم آن که مذاهب فقهی اسلامی بسیار بوده و شیوه های آن مختلف است، از اصول واحدی که کتاب الله و سنت پیامبر است، برگرفته شده است. ولی به رغم تعدد مذاهب و اختلاف در بسیاری از احکام و وجود آرای متعدد، همگان در نقطه ای مشترک و سخنی واحد، گرد می آیند؛ این همان ایمان به مصادر اصلی و تقدیس کتاب الله و سنت رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) است.» (همان)
یکی از توطئه های استعمار و استکبار جهانی، اختلاف افکنی در میان جوامع مسلمان است تا در پرتو این اختلاف، به منافع ننگین خود برسند و منافع ملت های مسلمان را تاراج کنند. بدون شک هیچ کس همچون سران استکبار از اختلاف بین مسلمانان لذت نمی برند. علامه شلتوت ضمن هشدار به مسلمانان می گوید:« خداوند متعال از امت اسلامی خواسته که وحدت کلمه داشته باشند و از گروه گرایی و تحزّب که توان و قدرت همدیگر را تضعیف و فرسوده می کند، بپرهیزند که کشورهای استعمارگر از تفرقه مسلمانان بهترین بهره برداری را به نفع خود کرده اند.»( شلتوت و وحدت اسلامی، https://rasekhoon.net/article/show/634856، شنبه، 8 مهر 1391)
استعمارگر هیچ گاه راضی نمی شود امت اسلام به طور یکپارچه درآید. زیرا می داند در آن صورت، امت واحد در مقابل مطامع آن ها خواهند ایستاد و به آن ها اجازه نخواهند داد تا منافع آن ها را تاراج کنند. بنابراین در برابر هر تلاشی که به وحدت مسلمین بینجامد، می ایستد. در این باره مرحوم میرزا خلیل کمره ای خاطره ای از شلتوت نقل می کند: اینجانب و هیئت همراه در سفر به مصر در دو نوبت با شیخ جامع ازهر، محمود شلتوت، دیدار داشتم؛ یک نوبت در جامع ازهر و یک نوبت در منزل شخصی ایشان. در این دیدار، شیخ الازهر ما را از حقایق اموری مطلع فرمود و رازی را فاش کرد که پایه مداخله بیگانگان و تأثیر نفوذ آنان را در امور ممالک شرق حتی در امور بین مذاهب اسلام، روشن ساخت. این عالم عظیم مصر فرمود: من از دیرزمانی حدود سی سال قبل در صدد دیدن فقه امامیه برآمدم و از عراق و ایران کتابهای فقهی امامیه را خواستم؛ ولی تا این اخیر که مصر از زیر زنجیر استعمار بیرون آمد، کتابها نمی رسید. بعد از فتح کانال، کتب شما آمد و من مطالعه کردم. حجت بر من تمام شد و آن فتوا را دادم؛ بدون این که تحت تأثیر هیچ مقامی یا سخنی بروم. (بیآزار شیرازی، 1385: 195؛ به نقل از رابطه عالم اسلام، ناصرالدین کمره ای، ص 7)
نتیجه
از منظر روش جستاری اسپریگنز، آینده همگرایی اسلامی مستلزم آن است که مسلمانان وضعیت نامطلوب موجود را فهم نموده و علل آن را مورد شناسایی قرار داده و از آن با ترسیم وضعیت مطلوب عبور کنند. آرزو، آرمانشهر و جامعه مطلوب مسلمانان یعنی در وهله اول وحدت اسلامی و در آینده امت اسلامی را فراهم سازند. بامطالعه و بررسی وضع کنونی جهان اسلام، وضعیت مسلمانان و کشورهای اسلامی جهتگیری زیادی به سمت وحدت و همگرایی ندارند و از مطالعه و ریشهیابی وضع موجود و وضعیت کنونی جهان اسلام علل نابسامانی و بینظمی و درواقع موانع شکلگیری همگرایی و عدم توفیق راهکارهای مطرحشده همگرایی در جهان اسلام را درمییابیم که مجموعه موانع به دو دسته کلان درونی و بیرونی قابل تقسیم هستند. ازاینرو پیشوایان، متفکران و مصلحان اسلامی راهکارهای ارزشمندی را برای شکلگیری وحدت و همگرایی در جهان اسلام بهمثابه خروج از وضعیت کنونی و رسیدن به وضع مطلوب ارائه داده اند. یکی از مهمترین طرحهای ارائهشده در این زمینه، توجه به فقه مقارن و تطبیقی است که از گذشته دور تاکنون مطرح بوده است و در تاریخ معاصر دو شخصیت برجسته جهان اسلام یعنی شیخ محمود شلتوت و آیتالله محسنی به این امر اهتمام جدی داشتند و این الگو را تئوریزه و تا حدی عملی ساختند. آیتالله محسنی و شیخ شلتوت معتقدند که مشترکات موجود در میان فرق اسلامی میتواند باعث وحدتی پایدار و ماندگار در جهان اسلام گردد و این امر را راهبرد عملی در تحقق وحدت و همگرایی مسلمین میدانند که تأکید فراوان بر اشتراکات فقهی میورزند و بهعنوان امر مشترک میان امت اسلامی سعی در تقریب بین آنان دارند. از دید آنان، فقه میتواند جهان اسلام را به وحدت و همگرایی برساند.
منابع
- قرآن کریم.
- نهجالبلاغه، (1379)، ترجمه محمد دشتی، قم، نشر مشهور.
- احمدی، علی، شیخ محمود شلتوت: آیت شجاعت، مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، تهران، 1383.
- اسپريگنز، توماس، فهم نظريههاي سياسي، ترجمه فرهنگ رجايي، نشر آگاه، تهران، 1370.
- اسعدى، مرتضى، جهان اسلام: اردن، افغانستان، الجزاير، امارات متحده عربى، اندونزى، بحرين، برونى، مركز نشر دانشگاهى، تهران، 1366.
- ایرانی، مصیب، استراتژی وحدت ملی و انسجام اسلامی با توجه به دیدگاه امام خمینی، اندیشه تقریب، ش18، بهار 1388.
- بیآزار شیرازی، عبدالکریم، شیخ محمود شلتوت طلایهدار تقریب، مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، تهران، 1385.
- بیآزار شیرازی، عبدالکریم، همبستگی مذاهب اسلامی، مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، تهران، ١٣٧٧.
- تسخیری، محمدعلی، درباره وحدت و تقریب مذاهب اسلامی، ترجمه محمد مقدس، تهران، مجمع تقریب، 1383.
- جناتی، محمدابراهیم، فقه تطبیقی و پیشگامان آن، کیهان اندیشه، شماره 59 ، فروردین و اردیبهشت 1374.
- جوادی غزنوی، اندیشههای کلامی، فقهی و سیاسی آیتالله محسنی، قم وحدتبخش، 1387.
- جوان آراسته، حسین، امّت و ملّت، نگاهى دوباره، مجله حکومت اسلامی، شماره 16، تابستان 1379.
- حسینی رودباری، سید مصطفی، درآمدی بر فقه مقارن، مجله حبل المتین، شماره 5، زمستان 1392، ص52-77.
- دهستانی، بهمن، تقریب فقهی، رهیافت ناتمام، شبکه اجتهاد، 30/12/ ۱۳۹۵.
- روزنامه جمهوری اسلامی، 19/ 10/ 1379.
- سلهب، حسن، الشیخ محمود شلتوت قراءة فی تجربة الاصلاح و الوحدة الاسلامیة، بیروت، ۲۰۰۸م.
- سیف زاده، حسین، نظریهها و تئوریهای مختلف در روابط بینالملل فردی و جهانی شده: مناسبت و کارآمدی، دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت امور خارجه، تهران، 1384.
- شلتوت و وحدت اسلامی، https://rasekhoon.net/article/show/634856، شنبه، 8 مهر 1391.
- شلتوت، محمود، الاسلام: عقيده و شريعه، ثقافه الاسلاميه الازهر، مطبوعات الاداره العامه، قاهره، ۱۹۵۹.
- شولتسه، راینهارد، تاریخ جهان اسلام در قرن بیستم، ترجمه ابراهیم توفیق، پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی، تهران، 1389.
- صادقی اردستانی، احمد، وحدت اسلامی، دفتر کنگره جهانی ائمه جمعه و جماعت، قم، بی تا.
- صفوی، سید یحیی، (1387)، وحدت جهان اسلام: چشمانداز آینده، تهران، انتشارات شکیب به سفارش مؤسسه آیندهپژوهی جهان اسلام.
- فوزی تویسرکانی، یحیی، سازمان کنفرانس اسلامی (ساختار، عملکرد و روابط آن با ایران)، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران، 1377.
- قربانی شیخ نشین، ارسلان و رضا سیمبر، ایران و همگرایی در سازمان همکاری اسلامی، دانشگاه امام صادق (علیهالسلام)، تهران، 1390.
- کاظمی، سید آصف، اسلام هراسی درونی؛ نزاع غرب با اسلام در سایه گفتمان در: مجموعه مقالات هجدهمین جشنواره شیخ طوسی، مرکز بینالمللی ترجمه و نشر المصطفی (صلیالله علیه وآله)، قم، 1394.
- کاظمی، سید آصف، بازتابهای سیاسی گفتمان تکفیر در: مجموعه مقالات هفدهمین جشنواره شیخ طوسی (ره)، مرکز بینالمللی ترجمه و نشر المصطفی (صلیالله علیه وآله)، قم، 1393.
- کاظمی، سید آصف، بررسی انتقادی نظریههای همگرایی در جهان اسلام با تأکید بر ارائه طرح جایگزین، رساله دکتری تاریخ معاصر جهان اسلام، مجتمع تاریخ، سیره و تمدن اسلامی، استاد راهنما، عبدالوهاب فراتی، تابستان 1399.
- کیهان، 26/ 8/ 1372.
- گلی زواره، غلامرضا، سرزمين اسلام شناخت اجمالى كشورها و نواحى مسلماننشين جهان، دفتر تبليغات اسلامى، قم، 1372.
- لمبتون، ان، کی، اس، دولت و حکومت در اسلام، نشر عروج، تهران، 1374.
- محسنی، محمد آصف، صراط الحق فی معارف الاسلامیه والاصول الاعتقادیه، مشهد، انتشارات ولایت (جعفری)، 1371.
- محسنی، محمد آصف، تصویری از حکومت اسلامی در افغانستان، حرکت اسلامی، 1371.
- محسنى، محمد آصف، وحدت الامه الاسلامیه، قم، طاووس بهشت، 1379.
- محسنى، محمد آصف، شیعه و سنی چه فرقی دارند؟ (جنگ در تاریکی)، کابل، مرکز الابحاث العقائدیه، 1382.
- محسنى، محمد آصف، تقریب مذاهب؛ از نظر تا عمل، قم، نشر ادیان، 1386.
- محسنى، محمد آصف، انوار هدايت، رسالات، مركز حفظ و نشر آثار حضرت آیتاللهالعظمی محسنى (مدظلهالعالی)، كابل، 1394 ه.ش.
- محسنى، محمد آصف، جهاد اسلامى در عصر حاضر، كميته فرهنگى حركت اسلامى افغانستان، لاهور، 1411 ه.ق.
- محسنى، محمد آصف، جهانیشدن و جهانیسازی، بینا، بیجا، 1387.
- محسنى، محمد آصف، گوناگون، قصههای كوتاه و آموزنده، مؤلف، قم، 1374 ه.ش.
- محسنى، محمد آصف، متافيزيك از نظر رئاليزم، ولايت، بیجا، 1373 ه.ش.
- مستوفىالممالكى، رضا، جغرافیای کشورها و نواحی اسلامی، انتشارات دانشگاه یزد، یزد، 1382.
- مشیر زاده، حمیرا، تحول در نظریههای روابط بینالملل، سمت، تهران، 1389.
- المعاونیه الثقافیه للمجمع العالمی للتقریب بین المذاهب الاسلامیه، الامامان البروجردی و شلتوت رائدا التقریب: مجموعه مقالات الملتقی الدولی لتکریم الامامین السید البروجردی والشیخ محمود شلتوت، المجمع العالمی للتقریب بین المذاهب الاسلامیه، طهران، 2004.
- موثقی، سید احمد، استراتژی وحدت در اندیشه سیاسی اسلام، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، تهران، 1378.
- مؤمنی، مصطفی، جهان اسلام، کتاب مرجع، تهران، 1389.
- میرترابی، سعید، مسائل توسعه جهان اسلام، دانشگاه امام صادق (علیهالسلام)، تهران، 1390.
- ولی پور زرومی، سید حسین، بررسی سطح نخبگان سیاسی موانع ذهنی و روانی همگرایی در خاورمیانه، مجله راهبرد، ش26، زمستان 1381.
- هانتر، شیرین، آینده اسلام و غرب، ترجمه همایون مجد، نشر و پژوهش فرزان روز، 1380.
[1]. دانش پژوه (افغانستانی) دکتری قرآن و علوم( با گرایش مدیریت) مجتمع آموزش عالي قرآن وحدیث (جامعة المصطفی العالمیه) شماره واتساپ و تلگرام: 00989190500541 آدرس ایمیل : anvarim709@yahoo.com (نویسنده مسئول)
[2]. استادیار مدعو مجتمع آموزش عالي تاریخ، سیره و تمدن اسلامی (جامعة المصطفی العالمیه)، kazemi.asef@gmail.com
[3] Integration.
[4] Trend Statement
[5] إِنَّ هذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ أَنَا رَبُّكُمْ فَاعْبُدُونِ. سوره انبیا، آیه92 و سوره مؤمنون، آیه 52.
[6] إِنَّ هذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ أَنَا رَبُّكُمْ فَاعْبُدُونِ. سوره انبیا، آیه92 و سوره مؤمنون، آیه 52.
[7] وَ كَذلِكَ جَعَلْناكُمْ أُمَّةً وَسَطاً لِتَكُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ وَ يَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهيدا. سوره بقره، آیه 143.
[8] إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُون. سوره حجرات، ایه 10.
[9] كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ. سوره آل عمران، آیه 110.
[10] Vision Statement
[11] Action planning
[12] «أَلَا إِنَّهُمْ یَثْنُونَ صُدُورَهُمْ لِیَسْتَخْفُوا مِنْهُ أَلَا حِینَ یَسْتَغْشُونَ ثِیَابَهُمْ یَعْلَمُ مَا یُسِرُّونَ وَمَا یُعْلِنُونَ إِنَّهُ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ» (هود، 5)
نویسندگان:
سید رضا انوری[1]
سید آصف کاظمی[2]