ماه جاری و غزل دست فشان در حرمت
جوی آیینه و فانوس روان در حرمت
هر شب از عالم قدسی به زیارت آیند
ساکنان ارم و باغ جنان در حرمت
دیشب آن مرد، بهاری شد و ناگه گل داد
پاک از تهمت بی رنگ خزان در حرمت
شهر در عطر دلاویز ولایت غرق است
چه کسی آمده ماه رمضان در حرمت
چه کسی بود که در صحن، غزل خوانی کرد
عِطر پاشید از آفاق بیان در حرمت
/سرودهای از حمید مبشر شاعر معاصر افغانستان/