۱۶۹ق

آغاز خلافت هادی (خلیفه عباسی) که جوانی ۲۵ ساله، مغرور، شراب خوار و فاسد بود.[۱]

۱۷۱ق

در این سال هارون الرشید (خلیفه عباسی) همه علویان بغداد را به مدینه تبعید کرد، به جز عبدالله بن حسن بن عبدالله بن عباس بن امام علی(ع). و پدر همین عبدالله از جمله اخراجی ها بود.[۲]

۱۷۳ق

در این سال، مراسم حجّ به ریاست هارون الرشید خلیفه عباسی برگزار شد.[۳]

۱۷۴ق

در این سال نیز مراسم حج به ریاست هارون الرشید خلیفه عباسی برگزار شد.[۴]

۱۷۵ق

در این سال برای محمد امین که بچه ای پنج ساله بود عقد بیعت برای ولایتعهدی هارون بسته شد و این کار به دلیل علاقه شدید زبیده مادر محمد امین و دختر جعفر بن منصور بود. برای این کار، لشکریان را با اموال بسیار ساکت و راضی کردند.[۵]

۱۷۵ق

شهادت یحیی بن عبدالله بن حسن بن حسن بن علی(ع) در مبارزه با هارون الرشید.[۶]

۱۷۵ق

یحیی بن عبدالله علوی در دیلم بر ضد خلیفه عباسی قیام کرد. هارون الرشید ، فضل بن یحیی برمکی را با پنجاه هزار نفر برای مقابله با یحیی فرستاد. هارون الرشید، یحیی را با وعده و امان نامه فریفت و بعد زندانی کرد و به شهادت رساند.[۷]

۱۷۷ق

در این سال، مراسم حج به ریاست هارون الرشید برگزار شد.[۸]

۱۷۸ق

در این سال هارون الرشید تمام امور مملکتی را به یحیی بن خالد برمکی تفویض کرد.[۹]

۱۷۹ق (رمضان)

در این زمان، هارون الرشید به مدینه رفت و برای جلب توجه مردم، روبه روی مرقد مطهر پیامبر اکرم(ص) چنین گفت: السلام علیک یا رسول الله! یا ابن عمّ! امام موسی کاظم(ع) که در آنجا حاضر بود جلو آمد و گفت: السلام علیک یا رسول الله! یا اَبَةِ! هارون الرشید رنگش پرید و گفت: هذا الفخرُ یا اباالحسن جدّاً. واقعاً این، جای افتخار دارد. بعد از این واقعه، هارون الرشید دستور دستگیری امام را صادر کرد.[۱۰]

۱۷۹ق

هارون الرشید شبانه بر مزار رسول اکرم(ص) حاضر شد و گفت: ای رسول خدا! من از کاری که می خواهم بکنم از تو معذرت می طلبم. می خواهم موسی بن جعفر را زندانی کنم؛ چون او می خواهد بین امّت تو تفرقه بیاندازد و خونریزی به پا کند. سپس دستور دستگیری او را صادر کرد.[۱۱]

۱۷۹ق

در این سال، هارون الرشید در رمضان، عمره به جا آورد و احرامش را ادامه داد تا آنکه وقت حج رسید و حج به جا آورد. [۱۲]

۱۸۰ق

درگذشت سیف بن عُمَر تَمیمی اسدی کوفی که اخباری و جعّال و وضّاع حدیث بود و منبع عمده روایات تاریخ طبری است.[۱۳]

۱۸۱ق

مراسم حجّ به ریاست هارون الرشید برگزار شد.[۱۴]

۱۸۲ق

در این سال، مراسم حجّ به ریاست موسی بن عیسی بن موسی عباسی برگزار شد.[۱۵]

۱۸۲ق

در این سال، هارون الرشید برای پسر دیگرش مأمون بیعت گرفت تا بعد از امین، ولیعهد باشد، و مأمون را در حالی که مُراهِق (نزدیک بلوغ) بود، والی همه ممالک خراسان قرار داد.[۱۶]

۱۸۳ق

در این سال، مراسم حج به ریاست عباس فرزند هادی، خلیفه عباسی برگزار شد.[۱۷]

۶ یا ۲۵رجب ۱۸۳ق

شهادت امام موسی کاظم(ع) در زندان سندی بن شاهِک در ۵۵ سالگی و آغاز امامت حضرت رضا(ع) در ۳۵ سالگی.[۱۸]

۱۸۵ق

اهالی طبرستان بر حاکمشان مَهْرُوَیْه شوریدند و او را کشتند. پس هارون الرشید به جای او عبدالله بن سعید حَرَشّی را والی قرار داد.[۱۹]

۱۸۶ق

در این سال، هارون الرشید برای ولایت عهدی پسر سومش قاسم بعد از امین و مأمون بیعت گرفت و قاسم را مؤتمن نامید و او را که بچه ای بیش نبود، حاکم جزیره قرار داد.[۲۰]

۱۸۷ق

جعفر برمکی کشته شد.[۲۱]

۱۸۷ق

هارون الرشید دستور قتل ابراهیم بن عثمان بن نهیک را صادر کرد زیرا گزارش شده بود که ابراهیم وقتی آب می خورد شمشیرش را می طلبد و آن را بدست گرفته و می گوید حتماً هارون الرشید یا قاتل جعفر بن یحیی را می کشم و بعد برای جعفر اشک می ریزد.[۲۲]

۱۸۸ق

در این سال مراسم حج به ریاست هارون الرشید برگزار شد.[۲۳]

۱۹۱ق

مراسم حج به ریاست امیر مکّه فضل بن عباس بن محمد بن علی، برگزار شد.[۲۴]

۱۹۲ق

در این سال، هارون الرشید، هیثم یمانی را که قیام کره بود، کشت.[۲۵]

۱۹۸ق

مرگ امین، خلیفه عباسی. (به دستور برادرش مأمون کشته شد.)[۲۶]

روز دوشنبه ۷ رمضان۲۰۱ق

منشور ولایتعهدی امام رضا(ع) به دست مأمون، خلیفه عباسی نوشته شد. این کار توطئه ای برای کنترل علویان و امام رضا(ع) بود.[۲۷]

۲۰۲ق

شهادت محمد بن زید در زندان مأمون عباسی.[۲۸]

۲۰۳ق (صفر)

شهادت امام رضا(ع) در ۵۵ سالگی در طوس (خراسان). مدت امامت ایشان بیست سال بود.[۲۹]

پی نوشت ها

۱ . مروج الذهب، ج۳، ص۳۲۴-۳۲۵.

۲ . تاریخ الاسلام، الذهبی، ج۱۱، ص۶.

۳ . همان، ص۹.

۴ . همان، ص۱۰.

۵ . همان، ص۱۱.

۶ . عمدة الطالب، ص۱۵۱.

۷ . تاریخ الاسلام، الذهبی، ج۱۱، ص۱۲.

۸ . همان، ص۱۸.

۹ . همان، ص۲۰.

۱۰ . الکامل فی التاریخ، ج۶، ص۱۶۴؛ الارشاد، شیخ مفید، ج۲، ص۲۲۶.

۱۱ . الارشاد، الشیخ المفید، ج۲، ص۲۳۹، تحقیق موسسة آل البیت.

۱۲ . تاریخ الاسلام، الذهبی، ج۱۱، ص۲۳.

۱۳ . التهذیب، ابن حجر، ج۴، ص۲۵۹.

۱۴ . تاریخ الاسلام، الذهبی، ج۱۲، ۶.

۱۵ . همان، ص۹

۱۶ . همان، ص۹.

۱۷ . تاریخ الاسلام، الذهبی، ج۱۲، ص۱۲.

۱۸ . عیون اخبار الرضا، ج۱، ص۱۰۴؛ الارشاد، شیخ مفید، ج۲، ص۲۱۴.

۱۹ . تاریخ الاسلام، الذهبی، ج۱۲، ص۱۸.

۲۰ . همان، ص۲۰.

۲۱ . همان، ص۲۳.

۲۲ . همان، ص۳۶.

۲۳ . همان، ص۳۸.

۲۴ . تاریخ الاسلام، الذهبی، ج۱۳، ص۸.

۲۵ . همان، ص۱۲.

۲۶ . الکامل فی التاریخ، ج، ص۲۸۷.

۲۷ . کشف الغمّه، ج۳، ص۱۲۳ ۱۲۸.

۲۸ . عمدة الطالب، ص۳۰۰.

۲۹ . اصول کافی، ج۲، ص۴۸۶؛ الارشاد، شیخ مفید، ج۲، ص۲۴۷.

لینک کوتاه مطلب : https://ofoghandisha.com/?p=9197

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مطالب