پرسش:

بسیاری از عرفا و حکما، از فرطِ علاقه به خدا، خدا را نامتناهی می‌دانند و جایی برای خودشان و دیگران باقی نمی‌گذارند! اما به نظر می‌رسه نامتناهی دانستن خدا، پوچ و بی‌معنا است و برخلاف عقل و دین و بدیهیات زندگی است. مگر میشه خدا نامتناهی باشه و درعین‌حال، من و شما هم باشیم؟! اگر خدا همه مکان‌ها را پرکرده، جایی برای من و شما باقی نمی‌مو نه!

پاسخ:

مقدمه:
از مسائل مهم در فلسفه و عرفان اسلامی، ازاین‌قرار است که نامتناهی بودن خدا به چه معنایی است و چگونه خدای نامتناهی را در نسبت با سایر موجودات توضیح دهیم. به تعبیری، مسئله ازاین‌قرار است: اگر خداوند نامتناهی است، آیا نباید موجودات دیگری وجود داشته باشد؛ و اگر موجودات دیگری وجود دارند، آیا خداوند متناهی است؟ حکیمان و فیلسوفان و عارفان مسلمان، در پاسخ به این پرسش، مطالب متنوعی ارائه کرده‌اند که در ادامه، به برخی از آن‌ها می‌پردازیم:

نکته اول:
ابتدا لازم است معانی و کاربست‌های مختلف نامتناهی را مورد واکاوی قرار دهیم. نامتناهی به شکل‌های مختلفی مطرح‌شده است:

نامتناهی عددی: موجوداتی که ازنظر تعداد، نامتناهی باشند. در این صورت، تمام موجودات، داخل در مجموعه نامتناهی خواهند بود چراکه خروج از آن مجموعه، مستلزم محدود بودن آن مجموعه است.
نامتناهی زمانی: نامتناهی زمانی، مقدار و کمیت حرکت نامتناهی است. اگر حرکت نامتناهی نداشته باشیم، زمان نامتناهی نیز نخواهیم داشت. از منظر عقلی، محال نیست ما چند زمان نامتناهی داشته باشیم چراکه هرکدام درحرکت و امتداد خودش نامتناهی است.

نامتناهی حجمی: حجم نامتناهی همان جسم نامحدود است که به باور مشهور –که تداخل اجسام را محال می‌دانند- جایی برای حجم و جسم دیگر باقی نمی‌گذارد.

نامتناهی مکانی: مکان نامتناهی همان مکان نامحدود است که به باور مشهور –که تداخل اجسام را محال می‌دانند- جایی برای مکان دیگر باقی نمی‌گذارد.
نامتناهی وجودی: وجود نامتناهی همان وجود نامحدود است که در وجودش حدومرزی نیست و به باور مشهور –که تداخل وجودی را محال می‌دانند- مجالی برای دیگری باقی نمی‌گذارد.
وقتی گفته می‌شود خداوند نامتناهی است، منظور نامتناهی وجودی است چراکه در خداوند، تغییر و حرکت راه ندارد تا زمان متناهی داشته باشد؛ یا خداوند جسم ندارد تا جسم و مکان نامتناهی داشته باشد.(۱)

نکته دوم:
در متون دینی، به نامتناهی بودن خدا اشاره‌شده است؛ چنانکه از امیرالمؤمنین در نهج‌البلاغه روایت‌شده که فرمودند: «حدّ و اندازه‌ای برای او نیست و به شمارش درنمی‌آید… آری او خداوندی است که نه تغییر در ذات او راه دارد و نه زوال و غروب و افول بر او رواست. کسی را نزاد او تا خود مولود دیگری باشد و از کسی زاده نشد تا محدود به حدودی گردد…».(۲)
آیاتی از قبیل «اوّل و آخر و پیدا و پنهان اوست»،(۳) «مشرق و مغرب، از آن خداست و به هر سو رو كنید، خدا آنجاست، خداوند بی‌نیاز و داناست»،(۴) «و خداوند به هر چیزی احاطه دارد»(۵) و «ما انسان را آفریدیم و وسوسه‌های نفس او را می‌دانیم و ما به او از رگ قلبش نزدیک‌تریم»(۶) را نیز شواهدی به سودِ نامتناهی بودن خدا دانسته‌اند.(۷)

نکته سوم:
یکی از دلایل عقلی برای اثبات نامتناهی بودن وجودی خدا که مبتنی بر اصالت وجود و مرتبط با وحدت وجود است، ازاین‌قرار است:
وجود از آن نظر که وجود است، موجود است و ممکن نیست که عدم بپذیرد و هر چیزی که ممکن نباشد، عدم بپذیرد، واجب‌الوجود بالذات است؛ بنابراین، وجود، واجب‌الوجود بالذات است. این حقیقتِ واجب‌الوجود، بی‌نهایت و بی‌کرانه است؛ زیرا اگر حقیقت وجود محدود و دارای کرانه باشد، در این صورت حقیقت وجود، حقیقتی مرکب از وجود و قیدی که او را محدود به حد خاصی کند، خواهد بود. لیکن حقیقت وجود مقید به قیدی نمی‌شود؛ زیرا قیدی که حقیقت وجود را مقید کند یا حقیقت وجود است یا عدم و یا امری مندرج در عدم؛ ولی نشان دادیم که اولاً حقیقت وجود –بلکه هیچ‌چیزی- به خودش مقید نمی‌شود و ثانیاً به نقیضش مقید نمی‌شود چراکه تقیید وجود به عدم، اجتماع نقیضان است؛ بنابراین حقیقت وجود، واجب‌الوجود و بدون قید و بی‌کران و بی‌‌نهایت است.(۸)

نکته چهارم:
طرفداران این دیدگاه، با این مشکل روبرو هستند که اگر خداوند واحد و یگانه و بی‌انتها است، مجالی برای دیگری پدید نمی‌آید! در این صورت، چگونه کثرت موجودات دیگر را توضیح دهیم؟!
برای تصحیح کثرت، چند راهکار مطرح‌شده است: رابطه وجود رابط و وجود مستقل، رابطه‌شان و ذی شان و رابطه تداخل وجودی. در ادامه، به‌اختصار هر یک از این راهکارها را بررسی می‌کنیم تا روشن شود طبق هر یک از این دیدگاه‌ها، نامتناهی بودن خدا، مستلزم نفی کثرت از جهان مخلوقات نیست.
راهکار اول: رابطه وجود رابط و وجود مستقل
راهکار اول متمرکز بر تفکیک وجود رابط از وجود مستقل است. گروهی از فلاسفه معتقدند که وجود دارای مراتب تشکیکی است که در رأس آن مراتب، وجود خداوند است و سایر موجودات در مراتب پایین‌تر قرار می‌گیرند. از این منظر، وجود حقیقت واحدی است که هم در خداوند به‌صورت شدید و کامل و درنتیجه، غنی و مستقل، حضور دارد؛ و هم در مخلوقات به‌صورت ضعیف و ناقص و درنتیجه، عین ربط و نیاز به وجود مستقل، حضور دارد. وجود خدا و وجود مخلوقاتش، وجود حقیقی هستند که یکی نامتناهی و مستقل است و دیگری متناهی و رابط.

درباره رابطه این دو وجود نیز گفته‌شده است که چون موجودات رابط، مخلوق و معلول وجود مستقل خدا هستند، چیزی در برابر وجود مستقل خدا نیستند تا با حضورشان در کنار وجود خدا، محدودیتی برای وجود مستقل خدا ایجاد شود. آری، ذهن قادر است این موجودات رابط را با نگرش ثانوی، مستقل لحاظ کند و درنتیجه آن‌ها را در کنار خداوند یک موجود تلقی نماید و به همین جهت این سؤال برایش پدید آید که چگونه خدای نامتناهی، مجالی برای موجودات دیگر باقی گذاشته است؛ اما اگر نگرش کثرت بین ذهن را کنار بگذاریم و با نگرش حقیقت‌بین به واقعیت بنگریم، متوجه می‌شویم فقط یک وجود مستقل است که سایر موجودات عین ربط به او هستند و استقلالی از او ندارند تا او را محدود کنند.(۹)
رابطه حقیقت وجود مستقل با موجودات متکثر مخلوق، شبیه به رابطه من و تفکرم است که دو وجود مستقل از هم نیستند بلکه تفکر، وجودش عین ربط به من است و مستقل از من نیست. به‌بیان‌دیگر، تفکر، هم متمایز از من است و هم مستقل از من نیست و قطع‌نظر از من وجودی ندارد.

راهکار دوم: رابطه ظاهر و باطن
راهکار دوم متمرکز بر رابطه‌شان و ذی شان یا ظاهر و باطن است. گروهی از عارفان بر این باورند که حقیقت خارجی وجود، منحصر به خدا است و کثرتی در وجود نیست. وجود خداوند نیز به دلیل نامتناهی بودن، تمام مواطن هستی را پرکرده و جایی برای دیگران باقی نمانده است. هر آنچه غیر از خدا است، تجلیات و آیات و ظهور و شأنی از شئون او هستند. از این منظر، مخلوقات، حقیقتاً از سنخ وجود و هستی نیستند بلکه ظهورات و شئون وجود و هستی هستند؛ ازاین‌رو، کثرت در آن‌ها نیز مستلزم کثرت در حقیقت هستی نیست؛ چنانکه مستلزم تناهی در حقیقت نامتناهی هستی نیست.(۱۰)
برای تقریب به ذهن می‌توان به رابطه نور و تصاویر تلویزیون اشاره کرد. تصاویری که بر صفحه تلویزیون ظاهر می‌شود، در حقیقت نور است که بر صفحه ظاهرشده است و در عین اینکه نور است، درخت، کوه و اسب و … هم هست. ظاهربین می‌گوید: من در صفحه کوه و درخت را می‌بینیم؛ اما متخصص در فن نور و صدا و تصویر می‌گوید: این نور، الکتریسیته، برق و انرژی است که به این صورت تجلی کرده است و ما نمی‌توانیم تصاویر را از نور و نور را از تصاویر تفکیک کنیم. در‌عین‌اینکه معتقدیم نور است و تصاویر، تصاویر و صورت، ظهور نور و نور ظاهر در این صورت است.

راهکار سوم: تداخل وجودی
در این زمینه دیدگاه دیگری با عنوان «تداخل وجودی» نیز مطرح‌شده که توجه به آن، خالی از لطف نیست. در تداخل وجودی، هویت دو وجود و تغایرشان محفوظ است اما درعین‌حال، یکی در دیگری تداخل دارد. همه موجودات محدود، مخلوق خدا و متمایز از او هستند؛ اما چون خداوند نامتناهی است، در تمام این موجودات جاری و ساری است. ازاین‌رو گفته می‌شود خداوند نور آسمان و زمین است و از رگ گردن به شما نزدیک‌تر است.
از این منظر، رابطه میان خدای نامتناهی با موجودات متناهی، رابطه تداخل وجودی است؛ یعنی خداوند بااینکه موجودی نامتناهی است، مجالی برای دیگران باقی می‌گذارد چراکه دیگران، با او تداخل وجودی دارند. نامتناهی بودن وجود خداوند بدین معنا است که وجود خدا همه مواطن وجودی را پرکرده و هیچ موطنی از وجودش خالی نیست؛ بنابراین، نمی‌توان وجود دیگری را خارج از موطن وجودی خداوند تصور کرد چراکه مستلزم تناهی وجودی خدا است. هر موجودی غیر از خدا، در موطن وجود خدا، موجود است و بیرون از آن نیست تا باوجودش، وجود نامتناهی خدا را محدود کند.(۱۱)

برای مثال می‌توان به نور و بلور اشاره کرد که نور در بلور جاری است. بااینکه نور و بلور دو وجود متمایز از همدیگرند اما بااین‌حال نور در آن جاری است. منظورمان این نیست که رابطه خدا با مخلوقاتش، رابطه تداخل دو جسم نور و بلور است؛ بلکه با این مثال، درصدد تقریب به ذهن هستیم. در جای خودش اثبات‌شده که منظور از نورانی بودن خدا نیز نور فیزیکال و بصری نیست.
طرفداران این دیدگاه، تأکیددارند که منظورشان از تداخل وجودی، انضمام وجودی یا ترکیب وجودی یا امتزاج وجودی یا حلول نیست.(۱۲)

نتیجه:
بنابراین، نامتناهی بودن، معانی مختلفی دارد که در بحث الهیات و خداشناسی، به معنای نامتناهی وجودی است که در متون دینی و فلسفی موردتوجه قرارگرفته و پوچ و بی‌معنا و فاقد دلیل مناسب نمی‌باشد. در توضیح رابطه خداوند نامتناهی با موجودات متناهی، به سه دیدگاه اشاره شد که هیچ‌یک از آن‌ها کثرت موجودات را نفی نمی‌کنند و نادیده نمی‌گیرند.

کلمات کلیدی:
نامتناهی بودن خدا، ظاهر و باطن، وجود رابط، وجود مستقل، تداخل وجودی.
پی‌نوشت‌ها:
1.نبویان، سید محمدمهدی، جستارهایی در فلسفه اسلامی مشتمل بر آراء اختصاصی آیت‌الله فیاضی، انتشارات حکمت اسلامی، ۱۳۹۵ ش، ج۱، ص۳۴۸-۳۴۹.
2.صبحی صالح، نهج‌البلاغه، قم، انتشارات هجرت، ۱۴۱۴ ق، خطبه ۱۸۶، ص۲۷۳.
3.سوره حدید، آیه ۳.
4.سوره بقره، آیه ۱۱۵.
5.سوره نساء، آیه ۱۲۶.
6.سوره ق، آیه ۱۶.
7.نبویان، سید محمدمهدی، جستارهایی در فلسفه اسلامی مشتمل بر آراء اختصاصی آیت‌الله فیاضی، انتشارات حکمت اسلامی، ۱۳۹۵ ش، ج۱، ص۳۶۱-۳۶۲.
8.برای مطالعه بیشتر، در این زمینه، رک: جعفریان، جواد و محمدمهدی گرجیان، بررسی مفهوم نامتناهی در کلام و فلسفه اسلامی و اطلاق آن بر خداوند، مجله حکمت اسراء، شماره اول، بهار ۱۳۹۳ ش.
9.طباطبائی، سید محمدحسین، نهایه الحکمه، قم، مؤسسه النشر السلامی، [بی‌تا]، ص۱۸؛ صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم، الحکمه المتعالیه فی الاسفار العقلیه الاربعه، بیروت،‌دار احیاء التراث، ۱۹۸۱ م، ج۶، ص۲۱-۲۲، تعلیقه سبزواری؛ مصباح یزدی، محمدتقی، شرح الاسفار الاربعه، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، ۱۳۸۶ ش، ج۱، ص۴۲۶.
۱۰. قیصری، محمد بن داوود، شرح فصوص الحکم، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۷۵ ش، ص۱۶، ترکه اصفهانی، علی بن محمد، تمهید القواعد، قم، انتشارات بوستان کتاب، ۱۳۸۵ ش، ص۲۵۵؛ فناری، محمد بن حمزه، مصباح الانس، تهران، انتشارات مولی، ۱۳۷۴ ش، ص۱۶۴.
۱۱. نبویان، سید محمدمهدی، جستارهایی در فلسفه اسلامی مشتمل بر آراء اختصاصی آیت‌الله فیاضی، انتشارات حکمت اسلامی، ۱۳۹۵ ش، ج۱، ص۳۵۰-۳۶۰.
۱۲. نبویان، سید محمدمهدی، جستارهایی در فلسفه اسلامی مشتمل بر آراء اختصاصی آیت‌الله فیاضی، انتشارات حکمت اسلامی، ۱۳۹۵ ش، ج۱، ص۳۵۴-۳۵۶.

لینک کوتاه مطلب : https://ofoghandisha.com/?p=61451

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مطالب