پرسش:
سلام. میخواستم بدانم منبع دقیق این سخن که «خداوند ممکن است از حق خود بگذرد اما از حق الناس نمی گذرد» کجاست؟ آیا آیهای از قرآن است یا روایت؟
پاسخ:
«حق الناس» یکى از عالیترین مفاهیم حقوقى در اسلام است. هر چیز که حقى از مردم در آن باشد، در حیطهی حق الناس قرار مىگیرد.[۱] تأکید اسلام بر رعایت حق الناس آنچنان است که اگر گناهکاری از گناهان پیشین خود به درگاه الهى توبه کند، تا زمانى که حقوق ضایع کردهی مردم را ادا نکند، توبهاش پذیرفته نمیشود؛ یعنى خداوند حق خود را در کوتاهیها و تقصیرها در شرایطى که نشانههاى ندامت واقعى در فرد آشکار شود، میبخشد، اما حق مردم را نخواهد بخشید، مگر اینکه در حد امکان در صدد جبران و جلب رضایت آنان باشد.
سخن مطرح شده در پرسش، برگرفته از روایات فراوانی دربارهی حق الناس است که دایرهی گستردهای دارد. در اینجا به ذکر دو نمونه بسنده میشود.
۱. امام باقر(ع) میفرماید: «ظلم سه گونه است: ظلمی که خدا از آن نمیگذرد، ظلمی که خداى از آن درگذرد و ظلمی که از آن بازخواست نماید؛ و امّا ظلمی که خداى از آن نگذرد شرک به خدا است و ظلمی که خداى از آن درگذرد ستمورزى شخص بر خود است در آنچه میان خود و خدا است و ظلمی که خداوند از آن بازخواست کند، ستم در حقوق میان بندگان است».[۲]
۲. «اوّلین قطره خون شهید که روى زمین میچکد کفّارهی گناهان او است، مگر بدهى که به مردم دارد، و آنرا جز أداء به صاحبش کفّارهاى نیست».[۳]
گفتنی است؛ لوازم حسرت و ندامت بر گناه سعی در تدارک آن است؛ یعنی اگر حق الله بود؛ مانند ترک نماز و روزه، و حج، قضای آن را به جای آورد و اگر حق الناس و از حقوق مالی است، به صاحبش و اگر مرده به ورثهاش بپردازد و اگر حق عرضی (آبروئی) است حلالیت بطلبد و اگر حق قصاص یا دیه بود خود را تسلیم او کند تا قصاص کند یا دیه بگیرد یا ببخشد. پس ان شاءالله همهی گناهان، چه حق الله و چه حق الناس بخشیده میشود به شرطی که توبهی واقعی انجام شود و هر گناه متناسب با خودش تدارک و جبران شود.[۴]
پی نوشتها:
[۱]. ر.ک: نمایههای «حق الناس»، سؤال ۹۲۴۹؛ «حق الناس و طلب بخشش»، سؤال ۷۹۵۲.
[۲]. ابن شعبه حرانى، حسن بن على، تحف العقول عن آل الرسول صلى الله علیه و آله، محقق و مصحح: غفارى، على اکبر، ص ۲۹۳، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق.
[۳]. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، محقق و مصحح: غفارى، على اکبر، ج ۳، ص ۱۸۳، دفتر انتشارات اسلامى، قم، چاپ دوم، ۱۴۱۳ق.
[۴]. برگرفته از نمایه «آمرزش گناه کبیره»، سؤال ۸۴۳.

