نقش تاریخی زنانی نظیر حضرت خدیجه (س) ممکن است نقشی متعارف – چنان که از این عبارت انتظار می رود – نباشد اما هیچکس در اهمیت و تعیین کننده بودن آن تردیدی ندارد و این موضوع با رجوع به متون تارخی و احادیث و روایات – به طور مشخص در مورد زنان صدر اسلام – در همان نگاه اول رخ می نماید و نیز چنین ویژگی شاید با مرور زندگی شخصیتی نظیر حضرت خدیجه (س) به عنوان کسی که 25 سال در بحرانی ترین دوران صدر اسلام در کنار پیامبر بود، بیش از پیش جلوه گر شود. از این رو برای آشنایی بیشتر با زندگی آن حضرت و ویژگیهای شخصیتی ایشان، گفت و گویی داشتیم با دکتر نهله غروی نائینی استادیار دانشگاه تربیت مدرس در رشته علوم قرآن و حدیث که حاصل این گفت وگو تقدیم حضور خوانندگان گرامی می شود.
با توجه به جایگاه منحط زن در جامعه جهل زده عرب، موقعیت و جایگاه اجتماعی حضرت خدیجه(س) پیش از ازدواج با پیامبر چگونه بود؟ آیا شهرت ایشان – تا پیش از ظهور اسلام – تنها به دلیل ثروت و تجارتشان بود یا اینکه از نظر شخصیتی نیز ویژگیهایی داشتند که ایشان را ممتاز می ساخت؟
کتابهای طبقات و کتابهایی که درباره اصحاب پیامبر یا کتابهایی که در مورد شخصیت افراد صدر اسلام نوشته شده یا کتاب طبقات کبرای کاتب واقدی و یا کتابهای دیگر نظیر «الکامل فی التاریخ» ابن اثیر و کتابهای شیعی مانند «اعیان الشیعه» یا کتاب «بحارالانوار» که مطالبی در مورد حضرت خدیجه (س) دارند یا کتاب «ریاحین الشریعه» مرحوم محلاتی همه آنچه را که نوشته اند در واقع از همان کتابهای معتبر اهل سنت مثل طبقات الکبری و… گرفته اند و گزارشی از شرح حال خانم حضرت خدیجه را ارائه داده اند. طبق آنچه که این کتابها می نویسند و ابن حجر هم در کتاب خود آورده، درباره شرح حال ایشان آمده است که خانم خدیجه کبری از نوادگان عبد مناف هستند و به این ترتیب هم با حضرت رسول نسبت پیدا می کنند. و نیز می نویسند که بانویی بسیار باشرف، ثروتمند، با آبرو و احترام و عزت در جامعه آن زمان بوده است. در جامعه منحط عرب در آن روز که برای زن ارزشی قائل نبودند و آیات قرآن هم شهادت می دهد به اینکه دختران را به خاطر ننگی که از داشتن دختر داشتند، زنده به گور می کردند و یا اینکه چهره شان در هنگام شنیدن خبر دختردارشدن سیاه می شد گویای این است که جامعه آن روز برای زن ارزش و مقام چندانی قائل نبوده. و باز هم گزارشهای تاریخی می گوید که از نظر مسئله ارث و حقوق هم زن آن روز مقام چندانی نداشته، اما بسیار به ندرت زنانی در طول جامعه بشری بوده اند که در دوران زندگیشان درخشیده و بر صفحات تاریخ نام آنها از نظر موقعیتی که داشتند ماندگار شده است. که حضرت خدیجه (س) هم یکی از همین بانوان است که در جامعه آن روز با همه مشکلات و کوته فکری مردم، این خانم به دلیل موقعیتی که داشتند و نیز شرف و منزلت و عفت ایشان باعث می شد که دیگران نتوانند به محضر آن خانم بی حترامی کنند. و هم اینکه از نظر اقتصادی گزارش می شود به این که خانمی ثروتمند بودند و مردانی را استخدام می کردند و برای تجارت می فرستادند. که باز این هم نفوذ و قدرت اجتماعی و اقتصادی حضرت را نشان می دهد. که در آن زمان از گزارشهای تاریخی کاملاً مشهود است و البته فراتر از آن، از دوران جاهلیت که جلوتر بیائیم مسئله ایمان آوردن حضرت خدیجه (س) به اسلام و به پیامبر اکرم است. از زمانی که ایشان متوجه شخصیت پیامبر اکرم می شوند شیفته این وجود مبارک می شوند که این خود نشانه باز و روشن بودن قلب و ضمیر حضرت خدیجه (س) است است که جذب رسول الله می شوند. از گزارشهای اهل سنت و حتی در برخی احادیث ما هم که در بحارالانوار آمده چنان برمی آید که حضرت قبل از ازدواج با پیامبر، ازدواج کرده بودند اما در آن دوران بدون همسر بودند و مشغول کار تجارت. با این حال این موضوع که وجود مبارک پیامبر ایشان را شیفته می کند نشان دهنده این است که حضرت خدیجه (س) تصمیم خود را گرفته و مسیر خود را مشخص کرده. و اگر فردی بود که فقط به مسائل مادی و اقتصادی می پرداخت هیچ وقت نمی آمد شیفته فردی مثل پیامبر شود. که جسته و گریخته – چنان که گزارشها نشان می دهد – از ورقة بن نوفل که پسر عمویشان بوده و یا از برخی از علمای یهود و مسیحی فقط خبر هایی را در مورد حضرت رسول شنیده بودند. شیفتگی ایشان به پیامبر به خاطر گرایش به حق و حق پرستی بوده که در این راه قدم بگذارند و باز در کتابهایی که شرح حال ایشان را می نویسند آمده که ایشان در میان زنان اولین کسی است که در آن جامعه جهل و تاریکی و ظلالت که فقط بت پرستی حاکم بود و دین حق چندان موقعیتی نداشت اسلام را می پذیرند و به پیامبر اکرم ایمان می آورند و از حضرت حمایت می کنند و از دین جدیدی که در آن جامعه تاریک پشتوانه ای نداشت کاملاً حمایت می کنند و سرمایه شان را در این راه خرج می کنند. چون می دانستند که برای پاگرفتن یک دین جدید و یک حکومت جدید مسئله اقتصادی بسیار مهم است. از این رو ایشان دارایی شان را در راه اسلام و پیامبر خرج می کنند. و باز در گزارش و شرح حال حضرت داریم که هر امری که از جانب پیامبر می آمد ایشان اطاعت می کرد. و در مسئله ازدواجشان هم با اینکه حضرت خدیجه چنان ثروت و مکنتی داشتند اما طبق گزارشها در مسئله مهریه هم همان مهریه ای را که پیامبر برای همسران بعدیشان هم تعیین می کنند که یک مهریه متوسط و رایج در آن زمان بود ایشان هم همان مهریه را می پذیرند. منتها چون رسول اکرم قادر به پرداخت این مهریه نبودند حضرت خدیجه خودشان ضمانت می کنند که این مهریه را بپردازند که باز این هم نشانه ای است از بزرگواری روح خدیجه (س).
به موضوع نفوذ و نقش اجتماعی حضرت خدیجه (س) اشاره کردید با توجه به خصوصیات جامعه عرب در آن دوره، آیا داشتن نقش اجتماعی – چنان که حضرت خدیجه داشتند – برای زنان امری رایج و عادی بود؟
در گزارشهای شرح حال زنان صدر اسلام که قبل از اسلام آوردنشان شرح حالشان را می خوانیم زنانی بودند که شغلهای اجتماعی داشتند نظیر کار آرایشگری، کار صنعت دست یا کارهای تولیدی که اکثراً برای تأمین مخارجشان بوده. برای مثال در شرح حال همسر ابن مسعود که ایشان کاردستی می کرده و تمام درآمدش را برای خانواده اش خرج می کرد چون همسرش نابینا بوده و شغلی نداشت. اما داشتن نقش های اجتماعی برای زنان به آن صورت رایج نبوده. همانطور که برای مثال مسئله زنده به گور کردن در قبایل عرب متفاوت بوده و شدت و ضعف داشته. مثلاً در قبیله ای که ابوذر بود دختر زنده به گور نمی کردند. اما موقعیت حضرت خدیجه تا حدودی اختصاصی است و من فکر می کنم که این هم از موهبتهای الهی است که وقتی نقشه خداوند بر آن است که پیامبری در این زمان و در جامعه جهل زده شبه جزیره عرب ظهور کند و برای آن که در آن جامعه این دین بتواند رشد کند و رهبر این دین بتواند در بین افرادی که متصل به زر و سیم بودند و متصل به بتها و مسائل مادی بودند ظهور و شرف و موقعیتی داشته باشد و چشم آنها را بگیرد می بایست که یک پشتوانه اقتصادی هم داشته باشد. اما خداوند این پشتوانه اقتصادی را در یک مسیر طبیعی قرار داد یعنی دست خداوند از پشت صحنه چنان ترسیم کرده که حضرت خدیجه در آن موقعیت زمانی بتواند بدون اینکه از موقعیت خود عقب نشینی کند چنین نقشی را ایفا کند.
البته بعضی گزارشها نشان می دهد که وقتی حضرت خدیجه زنده بودند پدرشان هم زنده بوده ولی برخی از بزرگان ما سعی کرده اند بگویند که حضرت خدیجه قبل از ازدواج با پیامبر ازدواجی نداشتند. اما خود من چون در شرح حال حضرت بسیاری از کتابها را ورق زده ام – چه اهل سنت و چه شیعی – به این نتیجه رسیدم که حتماً ازدواجی در گذشته بوده که ایشان در خانه پدرش و با ایشان زندگی نمی کرده و اگر قرار بود ایشان یک دختر خانمی باشد که ازدواج نکرده در جامعه آن روز باید تحت سلطه پدر می بود. اما باز هم گزارشها می گوید که مقداری از ثروتهای حضرت خدیجه در نتیجه همان ازدواج ها به ایشان رسیده بود و خودشان هم بالاخره نوه عبدمناف بودند و از خانواده بزرگی بودند و به همین دلیل جایگاه خودشان را داشتند.
باز موقعیت زن در بین این قبایل همانطور که گفتم مقداری فرق می کرد. در بین قریشیان زنها بیشتر می توانستند حضور داشته باشند تا در بین قبایل دیگر. همان طور که هند زن ابوسفیان هم در جای خودش موقعیت ضعیفی ندارد. حضرت خدیجه هم از موقعیت اجتماعی و اقتصادی خوبی برخوردار بودند و چون بین افراد هم شناخته شده بودند و معمولاً در آن روزگار موقعیت خانوادگی در بین قبایل بسیار اهمیت داشت از این رو افراد معمولی جرات نمی کردند نسبت به ساحت ایشان بی احترامی یا توهین کنند که این خودش خیلی مهم بود.
نقش و جایگاه حضرت خدیجه را به عنوان یک مادر و به عنوان کسی که شخصیتی نظیر حضرت فاطمه (س) را در دامان خود پروردند چگونه ارزیابی می کنید؟
از نظر جایگاه مادر بودن اولاً این که یک مادر در دوران جنینی فرزندش، اعمال و کردارش و همچنین تغذیه و روحش بر روی جنین بسیار مؤثر است. درست است که حضرت زهرا وقتی حضرت خدیجه از دنیا رفت، خردسال بودند اما همانطور که قبلاً هم گفتم بطن حضرت خدیجه (س) پاک بود زیرا می بایست محل حفظ نطفه پاک باشد تا فرزندی پاک مثل فاطمه زهرا (س) که نشانی از نور الله است متولد شود.
ما یک حدیثی داریم که بسیار پر معناست در این حدیث آمده است: «السعید سعیدٌ فی بطن امه و الشقی شقی فی بطن امه» یعنی هر انسانی در دورانی که در رحم مادر است سعادت یا شقاوتش رقم زده می شود البته نه به این معنا که از آن دوران بر پیشانی اش زده شود و دیگر اعمالش ثابت باشد و نتواند آن را تغییر دهد بلکه عبادتهای مادر، دعاها و اعمال خیر مادر و حلال خوردن مادر در روح و جسم جنین مؤثر است و این را پزشکی امروز هم ثابت می کند. چطور وقتی سیگارکشیدن مادر یا اطرافیان بر روی جنین اثر منفی می گذارد آیا روح پاک و عبادات مادر بر روی جنین اثر نمی گذارد؟ بدون شک، عبادات و اعمال مادر بر روی فرزند اثر می گذارد و برای همین هم اگر ما تاریخچه زندگی تمام پیامبران و ائمه و سلاله های پاک را ببینیم خواهیم دید که از پدر و مادر پاک به دنیا آمده اند. بنابر این همه اینها نقش مؤثری در وجود پاک حضرت زهرا (س) داشته است.
درست است که حضرت زهرا منتخب خداوند بود اما کار الهی بی دلیل نیست و خداوند ترتیب علت را فراهم آورده تا به معلول رسیده است. حضرت خدیجه مهیا شده برای این که کسی مثل حضرت زهرا در درونش پرورش پیدا کند همانطور که حضرت مریم مهیا شد تا عیسی در درونش پرورش یابد.
آیا در قرآن آیاتی وجود دارد که حتی به طور غیر مستقیم به شأن شخصیتی و مقام معنوی ایشان اشاره ای داشته باشد؟
البته بیشتر آیاتی که تا زمان حیات حضرت خدیجه (س) نازل شده معمولاً درباره دعوتها در محیط مکه در سالهای اولیه بوده است. و در برخی نقلها گفته اند حضرت خدیجه سه سال قبل از هجرت و برخی گفته اند تا پنج سال قبل از هجرت از دنیا رفته اند. بیشتر آیات در مورد دعوت مشرکین به توحید و معاد بوده و کمتر در مورد جامعه و خانواده و همسران پیامبر صحبت کرده. از این رو این که بخواهیم بگوییم آیه ای مستقیماً به حضرت خدیجه نسبت داده شود، چنین نیست اما اگر بخواهیم آیه تطهیر را در نظر بگیریم که خطاب پیامبر اکرم به اهل بیتشان است که خداوند اراده کرده که آنها را پاک بگرداند حضرت خدیجه هم جزء اها بیت پیامبر بودند و می توانیم بگوییم که این آیه شامل حال حضرت خدیجه هم می تواند باشد البته طبق روایاتی که داریم که ام سلمه می گوید آن آیه مخصوص پیامبر است و علی و حسنین و حضرت زهرا (س)، باید بگوییم که آیه ای به طور مستقیم در مورد آن حضرت نداریم چون عمر حضرت کفاف نکرد که به مدینه بیایند و ما بتوانیم آیاتی از آیات مدینه را به آن حضرت نسبت دهیم.
در مورد کتب احادیث و روایات چطور؟
مقام حضرت خدیجه را می توانیم از احادیثی که از قول رسول الله در مورد ایشان آمده دریابیم. که یکی از همین احادیث در دو کتاب از کتابهای معتبر اهل سنت که شیعه هم در شرح حالها به آن اعتماد می کند. نقل شده که روزی پیامبر چهار خط بر روی زمین کشیدند و فرمودند: «این چهار خط علامت چهار زن است که بهترین زنان بهشت هستند» و در همین حدیث نام حضرت خدیجه را در صدر آنها یاد می کند و یا در احادیثی که در جواب عایشه می گفتند که پیامبر فرمودند: «حضرت خدیجه از بین همسران، بهترین همسر من بود». و نقل ها هم به همین گواهی می دهد که از میان تمام همسرانی که رسول الله اختیار کردند، حضرت خدیجه از جایگاهی والاتر در نزد پیامبر برخوردار بود.
نکته ای را که مایلم بگویم: مسئله پذیرش امامت و ولایت امیرالمؤمنین است. همان طور که می دانید واقعه غدیر خم و آیه مربوط به مسئله ولایت امیرالمؤمنین در سالهای آخر رسالت پیامبر اکرم نازل شد، اما حضرت خدیجه چند سال قبل از هجرت از دنیا رفتند. پیامبر اکرم در زمان حیات حضرت خدیجه مسئله ولایت امیرالمؤمنین را – چنانکه نقلها روایت می کند – به ایشان گوشزد می کنند و ایشان ولایت امیرالمؤمنین را می پذیرند و با ولایت امیرالمؤمنین از این دنیا می روند. کما اینکه هنوز مکلف به این پذیرش نبودند، اما از آنجایی که حضرت مطیع پیامبر و مطیع رهبرشان بودند و هر دستور پیامبر را قبول می کردند، مسئله ولایت را هم که هنوز در موردش آیه نیامده بود پذیرفتند.