فصلنامه علمی – تخصصی ویژه مبلغان
بهار ۱۳۹۹ – رمضان ۱۴۴۱ – شماره اول
چهار عمل بدتر از گناه
(به مناسبت شبهای قدر)
حجتالاسلام والمسلمین دکتر ناصر رفیعی محمدی[۱]
مقدمه
گناه به خودی خود، بد است؛ اما برخی اعمال مرتبط با گناه هستند که زشتی و بدی آنها بدتر از زشتی گناه است؛ چنانکه رسول خدا میفرماید: «أربعة فی الذنب شر من الذنب الاستحقار و الافتخار و الاستبشار و الإصرار»[۲] چهار عمل در گناه، بدتر از خود گناه است: کوچک شمردن گناه، افتخار کردن به گناه، شادمانی کردن به گناه و اصرار بر گناه. در این مقاله، چهار عمل مرتبط با گناه که زشتتر و بدتر از گناه هستند، بررسی میشود.
الف) کوچک شمردن گناه
وقتی انسان عملی که با اراده و رضایت الهی در تضاد باشد، انجام میدهد؛ مرتکب گناه شده است که عملی زشت و ناپسند است. اما گاه انسان غیر از گناهی که انجام میدهد، مرتکب اعمال دیگری میشود که بسیار زشتتر و بدتر از گناه هستند. یکی از این اعمال کوچک شمردن گناه است. اصل گناه، اعم از کوچک و بزرگ، در حقیقت گستاخی در برابر فرامین و نواهی خداست و چه بسا گستاخیهایی که انسان به دلیل کوچک و بیاهمیت شمردن گناهان انجام میدهد. خاکریزهای نفس به مرور زمان و بر اثر ارتکاب گناهان کوچک و یا بیاهمیت شمردن گناهان فرو میریزند، تا جایی که انسان هیچ حریم و قرقگاهی را بر نمیتابد. نه تنها خداوند، بلکه دیگر انسانها نیز چنین انسانی را دوست ندارند.
فرض کنید کسی مال شما را به ناحق برداشته باشد. وقتی به او اعتراض کنید، در جواب شما بگوید: «مگر اخبار را گوش نمیکنی؟ ندیدی فلان شخص سه میلیارد اختلاس کرده است؟». این بدترین گناه است؛ چنانکه امیرالمؤمنین فرموده است: «أشد الذنوب ما استهان به صاحبه»[۳] بدترین گناه، این است که صاحبش آن را سست و کوچک بشمارد. مانند اینکه فردی در ماه رمضان در ملأ عام سیگار میکشد. وقتی به او اعتراض کنید، میگوید: «حالا دو تا نخ سیگار هم در ماه رمضان در خیابان کشیدیم، مگر عرش خدا زمین میآید؟». چنین فردی از حکم و دستور صریح الهی سرپیچی کرده و مرتکب گناه شده است و آن را ناچیز و کوچک میداند. خدا از چنین انسانهایی که میخواهند گناهشان را حقیر و کوچک نشان دهند، بیزار است.
کوچک شمردن گناه به دو صورت اتفاق میافتد:
- مقایسه کردن: برای مثال فردی دچار خطا و گناهی میشود، وقتی به او اعتراض میشود؛ گناه خودش را با گناه بزرگ دیگری مقایسه میکند. این مقایسه کردن، همان کوچک شمردن گناه است.
- توجیه کردن: فرد آلوده گناه میشود و برای این عمل زشت و بدش، دلایل بیهوده میآورد تا کار خود را توجیه کند. کتاب گناهشناسی اثر ارزشمند حجةالاسلام قرائتی، چند قسم توجیه در این زمینه ذکر کرده است. برای مثال وقتی از مشرکین علت پرستش بت را میپرسیدند، در جواب میگفتند: «لو شاء الله ما أشرکنا»[۴] اگر خدا میخواست ما بتپرست نمیشدیم. یا در مثال دیگری وقتی به شیطان خطاب شد چرا از سجده به آدم سر باز زدی؟ گفت: «رب بما أغویتنی»[۵] خدایا، تو مرا گمراه کردی.
در زندگی روزمره ما نیز این توجیهها وجود دارد. شخصی در رانندگی بیاحتیاطی میکند، به سبب سرعت غیر مجاز تصادف میکند و سبب کشته شدن برخی دیگر میشود و در بیان چرایی نیز میگوید: «قسمت بود»! گاهی توجیه، اعتقادی است؛ مانند یزید ملعون که وقتی با چوب خیزران بر دندانهای مبارک امام میزد، خواست خدا را علت شهادت حضرت و اسارت خاندان ایشان دانست. وقتی امام سجاد وارد مجلس شد، آیه «ما أصابکم من مصیبة فبما کسبت أیدیکم»[۶] را خواند و به امام گفت: «ببینید چه گناهی کردهاید که خدا کاری کرد که زن و بچههایتان اسیر شوند». امیرالمؤمنین در خطبه ۱۵۶ نهجالبلاغه سخنی از پیامبر درباره توجیه اعتقادی مردم در آخرالزمان نقل کرده است. حضرت فرمود: «حرام خدا را با شبهات دروغین و هوسهای غفلتزا، حلال میکنند؛ شراب را به بهانه اینکه آب انگور است و رشوه را که هدیه است و ربا را که نوعی معامله است، حلال میشمارند».
ب) افتخار کردن و به خود بالیدن
دومین عمل مرتبط با گناه که بسیار زشت و بد است، افتخار کردن به خود در انجام گناه است. در روز عاشورا، عمر سعد اولین کسی بود که به سوی سپاهیان امام حسین تیر انداخت و به این عملش نیز افتخار کرد و گفت: «شهادت بدهید که من نخستین کسی بودم که تیر را رها کردم». اینگونه افتخار کردن به گناه و لذت بردن از آن، از خود گناه بدتر و زشتتر است. خداوند از بنده گناهکاری که به خود ببالد و به گناهش افتخار کند، بیزار است.
وقتی سر امام حسین را برای ابنزیاد آوردند، خولی، سر را گرفت و گفت: «املأ رکابی فضة و ذهبا أنا قتلت السید المحجبا قتلت خیر الناس أما و أبا و خیرهم إذ ینسبون نسبا»[۷] ای ابنزیاد! رکاب مرا پر از طلا و نقره کن؛ زیرا پادشاه محبوب و محترمی را کشتهام. من شخصیتی را شهید نمودهام که از لحاظ مادر و پدر و نسب، بهترین مردم است. اینگونه به خود بالیدن و افتخار کردن به گناه، جرأت بر گناه است و خداوند چنین عملی را دوست ندارد. چنین انسانهایی بسیار زود نتیجه گناهشان را در همین دنیا میبینند.
ج) شادمانی از انجام گناه
خداوند درهای رحمتش را به روی گناهکاران نیز نبسته است. نقل شده است که روزی حضرت موسی با خدا مناجات میکرد. خدا را به هر اسمی میخواند، جواب میشنید: «لبیک»؛ اما وقتی خدا را به نام «یا اله العاصین» خواند، سه بار جواب شنید: «لبیک». وقتی علت آن را پرسید، جواب شنید: «ای موسی، عارفان به معرفت خود و نیکوکاران به کار نیک خود و مطیعان به اطاعت خود اعتماد دارند؛ ولی گناهکاران جز به فضل من پناهی ندارند. اگر من آنها را هم از درگاه خود ناامید کنم، به درگاه چه کسی پناهنده شوند؟».
خداوند در آیه «قل یا عبادی الذین أسرفوا علی أنفسهم لا تقنطوا من رحمة الله»[۸] ای بندگان من که [با ارتکاب گناه] بر خود زیادهروی کردید! از رحمت خدا ناامید نشوید، بندگان گناهکارش را به رحمت خود امیدوار کرده است. در تفسیر آلوسی ۱۷ نکته ادبی و ۱۷ نکته عاطفی برای این آیه شریفه بیان شده است. یکی از نکتههای عاطفی این آیه، عبارت «یا عبادی» است که حتی گناهکاران را نیز بندگان خود خطاب کرده است.
د) اصرار بر گناه
بنا بر آیات قرآن، یکی از گناهان کبیره، اصرار بر گناه است؛ چنانکه قرآن میفرماید: «و کانوا یصرون علی الحنث العظیم»[۹] و بر گناه بزرگ [شرک و عناد] لجاجت و اصرار داشتند. از نظر مفسران «حنث» در اصل، به معنای هر گونه گناه است؛ ولی در بسیاری از مواقع این واژه به معنای پیمانشکنی و مخالفت با سوگند آمده است؛ زیرا این دو از مصداقهای روشن گناه هستند.
شرایط توبه
توبه شرایطی دارد تا مورد پذیرش قرار گیرد. سه شرط یا سه ضلع توبه عبارتند از: اعتراف، تغییر و جبران. در آیات قرآن آمده است وقتی حضرت آدم ترک اولی کرد، گفت: «ربنا ظلمنا أنفسنا»[۱۰] پروردگارا ما به نفس خود ظلم کردیم. در واقع به اشتباه خود اعتراف کرد، تصمیم گرفت دیگر آن اشتباه را تکرار نکند و برای جبران، سه روز روزه گرفت.
فهرست منابع
کتب
- آلوسی، محمود بن عبدالله؛ روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم و سبع المثانی؛ تحقیق علی عبدالباری عطیه؛ چاپ اول، بیروت: دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۵ ق.
- جزائری، سید نعمتالله بن عبدالله؛ ریاض الأبرار فی مناقب الأئمة الأطهار؛ چاپ اول، بیروت: مؤسسة التاریخ العربی، ۱۴۲۷ ق.
- شریف الرضی، محمد بن حسین؛ نهجالبلاغة؛ تصحیح صبحی صالح؛ چاپ اول، قم: هجرت، ۱۴۱۴ ق.
- قمی، عباس؛ منتهی الآمال؛ تهران: مبین اندیشه، ۱۳۹۰ ش.
- مجلسی، محمدباقر؛ بحار الأنوار؛ چاپ دوم، بیروت: دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ ق.
- مکارم شیرازی، ناصر و همکاران؛ تفسیر نمونه؛ چاپ دهم، تهران: دار الکتب الإسلامیه، ۱۳۷۱ ش.
- مولوی بلخی، جلالالدین محمد؛ مثنوی معنوی؛ چاپ نهم، تهران: امیرکبیر، ۱۳۶۲ ش.
- نوری، حسین بن محمدتقی؛ مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل؛ چاپ اول، قم: مؤسسة آلالبیت، ۱۴۰۸ ق.
سایت
پایگاه خبری اجتماعی بیتوته؛ «داستانها و حکایتهای بهلول».

















