پرسش:
به ویژه پس از عملیات «وعده صادق»، می‌گویند: «طبق احادیث، اسرائیل بدست ایرانیان، پیش از ظهور قائم علیه السلام نابود می‌شود» – لطفاً توضیح دهید.

پاسخ:

می‌خواهند القا کنند که نیروهای مقاومت و از جمله حماس، حزب الله و …، به پیروزی نرسیده‌اند و نمی‌رسند؛ و راه‌کار فقط این است که ایرانیان وارد جنگ با اسرائیل شوند!

●- ان شاء الله همین طور که می‌گویند بشود، اما ضمن آن که اعتبار هر حدیثی باید به اثبات قطعی برسد، توجه به این نکات ضروری است که قلمروی ایران در آن زمان تا کجا بوده و به چه مردمانی ایرانیان گفته می‌شد؟ اسرائیل فعلی در آن زمان کی بود؟ کجا بود؟ چه حکومت و قلمرویی داشت؟! مقصود از پیش ظهور حضرت امام مهدی علیه السلام، چه زمانیست؟!

●- ضروریست که پیش از استناد به حدیث یا سخنی، با تاریخچۀ ایران، فلسطین و اسرائیل آشنا شویم و آگاه و بصیر باشیم، تا جوّزده نگردیم!

پارس (فارس)

نام کشور ما، از زمان هخامنشیان که حکومت تشکیل دادند تا قرن سیزدهم، «پارس» بود و عرب‌زبان‌های ایرانی و غیر ایرانی نیز چون حرف «پ» ندارند، به آن «فارس» گفتند و غربی‌ها به این کشور «پرشین» می‌گفتند و می‌گویند.

زبان رسمی ما همچنان «فارسی» می‌باشد، دریای پارس یا خلیج فارس، نامیست که حتی مورخان باستانی چون هرودت که حدود ۴۳۰ سال پیش از میلاد می‌زیسته، یا هم چنین گزنفون که ۴۳۰ سال پیش از میلاد در یونان به دنیا آمد، از این سرزمین به نام «پارسه» و «پِرسای» نام برده‌اند و به «خلیج فارس – یا دریای فارس» تصریح نموده‌اند. در گزارش بابلی که ۵۵۰ سال پیش از میلاد قدمت دارد، از کوروش به نام «شاه پارسه» یاد شده است؛ لذا اگر چه بعد از انقلاب اسلامی، نام ایران زبانزد شد، اما در غرب نام «پرشین» مشهورتر بود و ایرانی‌ها به «پرشا – پرسا» معروف‌تر بوده و هستند.

ایران

نام «ایران» نیز جدید نیست، بلکه ریشه در قوم آریایی دارد. در زبان اوستایی به صورت ائیریه Airya و در زبان فارسی باستان اریه Ariya آمده است. این نام صرفاً به آریایی بودن اختصاص ندارد، بلکه به معنای «سرزمین شرافتمندان – نجبا – شجاعان» نیز می‌باشد.

در آثار ادبی باقیمانده، به ویژه از دورۀ اشکانیان به بعد، از این سرزمین و ملّت، با نام «ایران – ایرانی» نیز یاد شده است و حتی گفته می‌شود که نام این سرزمین، ابتدا ایریا بوده است که البته نام یک نژاد می‌باشد؛ چنان که پادشاهان ساسانی در سکه و کتیبه‌ها، نام خود را پادشاه ایران و اران می‌نوشتند و از زمان شاپور اول ساسانی در سکه‌ها لفظ انیران هم دیده می‌شود؛ اما نام اصلی این سرزمین، همچنان «پارس» بود.

رسمیّت نام ایران

در دوران رضاخان که دست نشاندۀ انگلیس بود، به گمان این که بازگشت به ملّیت کهن، این مردم را از اسلام دور می‌سازد، یک جوّ ملّی‌گرایی شدید به راه افتاد. حلقه‌ای از روشنفکران باستان‌گرا مانند سعید نفیسی، محمدعلی فروغی و سیدحسن تقی‌زاده در حکومت پهلوی گرد هم آمدند تا این جوّ را تشدید کنند.

سعید نفیسی از مشاوران نزدیک رضاشاه به وی پیشنهاد کرد نام کشور رسما به «ایران» تغییر یابد. این پیشنهاد در دی‌ماه ۱۳۱۳ شمسی رنگ واقعیت به خود گرفت. در روز ۶ دی ۱۳۱۳ شمسی، دولت ایران طی اعلامیه‌ای رسمی از کشورهای خارجی خواست در مکاتبات رسمی خود از واژه‌های پرشیا، پرس و پرسه به جای واژه ایران استفاده نکنند.

در هر حال، چه «پارس» و چه «ایران»، هر دو از اسامی دیرینۀ این سرزمین می‌باشد؛ چنان که آلمان، جرمنی و دویچلند، از اسامی دیرینۀ کشوری می‌باشند که ما به تبعیت از فرانسوی‌ها، به آن آلمان می‌گوییم.

وسعت ایران

ایران کنونی، ۱.۶۴۸.۱۹۵ کیلومتر وسعت دارد؛ اما ایران دوران هخامنشیان، ۵/۱۰ میلیون کیلومتر وسعت داشت که در دوران ساسانیان و پادشاهی خسرو پرویز که عصر بعثت بود، به ۷.۵ میلیون کیلومتر کاهش یافت؛ در دوران قاجار، سرزمین ایران بسیار کوچکتر شد، در دوران رضاخان، بخش‌ وسیعی از این سرزمین به ترکیه، بخش عظیمی به عراق و بخشی نیز به افغانستان واگذار شد و در دوران محمد رضا پهلوی، بحرین نیز از خاک ایران جدا شد!

*- بنابراین، اگر در منابع تاریخی یا برخی از احادیث، نام پارس، فارس یا ایران آمده باشد، باید دقت نمود که به کدام محدوده «پارس، فارس یا ایران» و به کدامین مردمان ایرانیان گفته می‌شد.

فلسطین و اسرائیل

فلسطین نیز همچون ایران، قدمتی بیش از ۵۵۰۰ سال دارد و در منابع تاریخی و معتبر تصریح شده که مردمان عصر حجَر، در این سرزمین می‌زیستند. محل تولد، وفات و قبر بسیاری از پیامبران و اولیای الهی در این سرزمین بوده است؛ مانند حضرت مریم(س) در شهر ناصره، یحیی(ع) در شهر سامریه و ابراهیم(ع) در شهر الخلیل.

*- اسرائیل، لقب حضرت یعقوب علیه السلام بود به معنای «بندۀ الله» و «بنی اسرائیل» که در قرآن کریم از آنها یاد شده است، به فرزندان و نسل او گفته می‌شود. چنان که پیامبر اکرم و اهل بیت صلوات الله علیهم اجمعین، همه از قوم و نژاد بنی‌هاشم می‌باشند؛ ولی نه هر عربی از بنی‌هاشم است، نه هر بنی‌هاشمی سید و از این خاندان است و نه هر مسلمانی، عرب، یا بنی هاشم، یا سید است.

یعقوب علیه السلام، ۱۲ پسر داشت به نام‌های روبین، شمعون، لاوی، یهودا، دان، نفتالی، جاد، آشر، ایساکر، زبولون، یوسف، بنیامین و بنی اسرائیل دوازده سبط یا خاندان می‌باشند که آنان را از نسل دوازده پسر یعقوب می‌دانند و گفته شده که «یهود»، به فرزندان و نسل یهودا گفته می‌شود، نه تمامی کلیمیان.

این قوم، نافرمانی‌های بسیاری علیه انبیای الهی و حتی حضرت موسی علیه السلام داشتند، پس از گذشتن از رود نیل گوساله پرست شدند – با پرخاش نسبت به ایشان و خدا سخن می‌گفتند و نافرمانی می‌نمودند و بالاخره پس از ۴۰ سال آوارگی در سرزمین سینا، دوباره به کنعان بازگشتند و کنعان سرزمین بزرگی بود که بخش از مصر و فلسطین، لبنا و سوریه را نیز شامل می‌شد.

کنعانیان یا همان قوم بنی اسرائیل، پس از جنگ‌های طولانی و حوادث گوناگون، حکومت بر سرزمین فلسطین را به دست آوردند.

در دوران یوشع جانشین حضرت موسی علیه السلام، بنی اسرائیل از رود اردن عبور نمودند تا اینکه این قوم به شهرهای جدید رسیدند و دست به غارت و کشتار اهالی زدند. اما قوم فلسطین در مقابل آنان مقاومت کرد و سرانجام بنی اسرائیل را مغلوب ساخت و دوباره قدرت دست به دست شد.

*- از سال ۱۰۹۵ میلادی، با تهاجم اروپائیان علیه مسلمانان، جنگهای صلیبی آغاز شد که حدود دو قرن ادامه یافت. صلیبیون پس از نبردی سخت و محاصره طولانی بیت‌المقدس، وارد شهر شده و دست به قتل عام زدند و همه چیز را به عنوان غنیمت، غارت کردند. سلطۀ صلیبیون ۹۰ سال ادامه داشت تا آن که در اواخر جنگ دوم صلیبی، صلاح‌الدین ایوبی آنها را شکست داد و بیت المقدس را پس گرفت.

*- اواخر قرن نوزدهم بود که شورش‌هایی در فلسطین به وجود آمد. انگلستان که همیشه مدافع عثمانی‌ها بود، ناگهان تغییر موضع داد و در برابر عثمانی‌ها قرار گرفت و از شورشیان حمایت کرد.

در چنین شرایطی عده‌ای از یهودیان، اندیشه ملت واحد یهود را مطرح کردند که مورد حمایت دولت انگلیس قرار گرفت. این عده با گرفتن کمکهای مالی از یهودیان ثروتمند، حزب “صهیون” را تشکیل دادند.

صهیونیست‌ها، نظر « لرد بالفور»، وزیر خارجه انگلیس را جلب گردند و سرانجام در آوریل ۱۹۲۰ متفقین و جامعه ملل، قیمومیت فلسطین را رسماً به دولت انگلستان واگذار کردند و آن را موظف کردند، با تاسیس کانون ملی یهود، برای اجرای اعلامیه بالفور کمک کند.

انگلیس در ۱۴ می ۱۹۴۸ به قیمومیت خود خاتمه داد و نیروهایش را از فلسطین خارج کرد. در همان روز شورای ملی یهود در تل آویو تشکیل شد و در ساعت چهار بعد از ظهر روز جمعه ۱۴/۵/۱۹۴۸ موجودیت اسرائیل توسط «دیوید بن گورین» اعلام گردید.

چند دقیقه پس از اعلام تشکیل “اسرائیل”، « ترومن» رئیس جمهور وقت آمریکا دولت جدید اسرائیل را به رسمیت شناخت. انگلیسی‌ها نیز هنگام خروج از فلسطین، تجهیزات خویش را در اختیار صهیونیست‌ها قرار دادند.

پس از اعلام تشکیل رژیم صهیونیستی، یهودیان غاصب شروع به تصرف شهرها و روستاها و بیرون راندن فلسطینی‌ها از خانه و کاشانه شان کردند. آنها هنگامی که با مقاومت مردم فلسطین روبه رو شدند جنایاتی مانند کشتار روستای «دیر یاسین» و «کفر قاسم» را در آوریل ۱۹۴۸ به راه انداختند. این کشتار وحشیانه موجب گسترش وحشت و فرار فلسطینی‌ها از خانه و کاشانه‌شان شد … و این جنایات همچنان ادامه دارد.

بنابراین، قدمت حکومت و دولتی تحت عنوان «اسرائیل»، به هشتاد سال هم نمی‌رسد.

رنگ ملی دادن، به آن چه از فرهنگ اسلامی برخاسته

از راه‌کارهای جنگ نرم و شیوه‌های جنگ تبلیغاتی، رنگ ملّی دادن به هر آن چیزی است که از فرهنگ اسلامی برخاسته و رنگ و بوی دینی دارد! چنان که شاهدیم، رزمندگان ما به خاطر مسلمانی و با شعار «الله اکبر» به میدان رفته و می‌روند و همه مشتاق مجاهدت در راه خدا و حتی شهادت می‌باشند، اما وقتی شهید می‌شوند، حتی در رسانۀ ملی «شهید راه وطن!» می‌گویند که البته شرک است!

ما، به لحاظ ملّی، ایرانی هستیم و به ایرانی بودن خود افتخار هم می‌نماییم، از تمامیّت ارضی این کشور دفاع می‌نماییم و برای استقلال و دفاع از حقوق خود، در برابر تمامی دشمنان خارجی و اذناب داخلی، می‌ایستیم و البته می‌دانیم که شخصیت، هویت، استقلال و ارزش ما، همه به خاطر مسلمانی ما می‌باشد.

آدمیان، پیش از آن که ملّیتی داشته باشند، همه بندگان خداوند سبحان می‌باشند و پس از مرگ نیز هیچ هویّت و ملّیتی ندارند و بندگان خدا می‌باشند و به سوی او بازمی گردند.

نابودی اسرائیل

حکومت فعلی اسرائیل غاصب بر سرزمین فلسطین، هیچ ربطی به قوم بنی اسرائیل ندارد. بیشتر فلسطینیان نیز مسلمان هستند، عدۀ کمی مسیحی و کمتر از آن یهودی می‌باشند و کثرت فعلی یهودی‌ها نیز به خاطر مهاجرت اجباری و اختیاری سایر یهودیان از کشورهای دیگر می‌باشد.

یهودیان نیز همه از قوم بنی اسرائیل نیستند، و رژیم کودک کُش اسرائیل، نه از قوم بنی اسرائیل است و نه از قوم یهود و نه به دین کلیمی! بلکه «صهیونیسم» می‌باشند که یک حزب و یک تشکیلات تروریستی و ساختۀ انگلیس می‌باشد.

●- بدیهی است که این رژیم جعلی و سفاک، که در میان سرزمین‌های اسلامی و از جمله فلسطین امروزی، چون یک گیاه هرزه روییده، به دست مسلمانان و نیروی مقاومت اسلامی در منطقه نابود می‌شود؛ خواه ایرانی باشند، یا فلسطینی، یا لبنانی یا سوری و یمنی و …؛ اما در این میان، ایرانی‌ها موفق شدند با به پیروزی رساندن انقلاب اسلامی، از حکومتی اسلامی برخوردار گردند – از نعمت رهبری «ولیّ فقیه» بهره‌مند شوند – با صبر و مقاومت و وحدت پیش روند و بدیهی است که قدرت یک کشور و حکومت بزرگی چون ایران، به مراتب بیشتر از گروه‌های مقاومت می‌باشد و آنها با حمایت همه جانبه ایران به مقاومت ادامه می‌دهند.

بنابراین، ضمن آن که نباید نقش سایر مسلمانان و مقاومت را که در میدان می‌جنگند نادیده گرفت، اما می‌توان گفت که ایرانی‌ها در نابودی اسرائیل نقش اصلی و کلیدی را دارند؛ چنان که پس از ظهور حضرت علیه السلام نیز اولین پیروان شیعیان می‌باشند که در ایران از اکثریت و حکومت اسلامی برخوردار می‌باشند.

لینک کوتاه مطلب : https://ofoghandisha.com/?p=66800

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مطالب