پرسش:
برخی میگویند: «تشیع، در زمان امام صادق علیه السلام، به وجود آمد»، اما برخی دیگر میگویند: «در زمان صفویه به وجود آمد»، بالاخره کدام صحیح است، یا تاریخ پیدایش شیعه چه زمانی بوده است؟
پاسخ:
برخی مطالعات درستی ندارند و مبتنی بر آن چه نمیدانند و نیز شنیدهها حرف میزنند یا مینویسند! برخی دیگر نیز میدانند، اما به عمد و از روی دشمنی چنین میگویند تا اولاً تشیع را نوظهور نشان دهند و ثانیاً در اذهان عمومی، ایجاد تشویش، تزلزل و انحراف نمایند!
الف – “شیعه”، در لغت به معنای “پیرو” میباشد، خواه پیروی از حق باشد یا باطل! و در اصطلاح دینی و مذهبی، مذهب پیروی از اهل بیت علیهم السلام را “تشیع” و پیروان آنها را “شیعه” نامیدهاند.
ب – علت نامگذاری پیروان امیرالمؤمنین، امام علی علیه السلام به “شیعه”، فرمایشات پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله میباشد.
در زمان پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله، بسیاری مسلمان شدند، اما ایمان که مبتنی بر معرفت و باور قلبی میباشد، هرگز به قلب آنان وارد نشد؛ چنان که فرمود:
«قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ وَإِنْ تُطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَا يَلِتْكُمْ مِنْ أَعْمَالِكُمْ شَيْئًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ» (الحجرات، 14)
– عربها (باديه نشينان و عوام) گفتند: ايمان آوردهايم! بگو شما ايمان نياوردهايد ولی بگوئيد اسلام آوردهايم؛ اما هنوز ايمان وارد قلب شما نشده است! و اگر از خدا و رسولش اطاعت كنيد پاداش اعمال شما را به طور كامل میدهد، خداوند غفور و رحيم است.
ضعف شناخت و ایمان، سبب اصلی تداوم فرهنگها، رسوم و عادتهای دوران جاهلیت بود (و هست)، که از جمله آنها “قوم و قبیلهگرایی» بوده و هست! چنان که در سقیفه نیز سران شرکت کننده، به پشتوانۀ قبیله خود، جمع شدند و حکومت را غصب نمودند!
در زمان پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله نیز رؤسا و افراد قبایل با یکدیگر و به ویژه با امیرالمؤمنین علیه السلام و پیروان ایشان، اختلافات بسیاری داشتند و گاه برای قضاوت، نزد ایشان میآمدند و ایشان حق را به “علی و شیعیان علی” میدانند؛ لذا نام “شیعه” از کلام ایشان میباشد که الحمدلله این فرمایشات در مستندات معتبر شیعه و سنّی ثبت شده است؛ به عنوان نمونه، ایشان در مصداق آیۀ «إِنَّ اَلَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا اَلصّٰالِحٰاتِ أُولٰئِكَ هُمْ خَيْرُ اَلْبَرِيَّةِ – در حقیقت، كسانی كه ايمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند بهترين مخلوقات (خدا) هستند.» (البیّنة، 7) فرمودند:
«أنتَ يا عَلىّ وَ شيعَتُك – یا علی! [مقصود از آیه] تو و شیعیان تو میباشید» (تفسير طبرى، ج 30، ص 265)
قال رسول الله صلوات الله علیه و آله: «إنَّ عَليّا وَ شيعَتُهُ هُمْ خَيْرُ اَلْبَرِيَّةِ – در حقیقت، علی و شیعیان او بهترین مخلوقات میباشند» (تفسير در المنثور، ج 6، ص 379 – ينابيع المودة، ص 62 و …)
در فرمایش دیگری به امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: «أنتَ وَ شيعَتُكَ فِى الجَنّة – تو و شیعیان تو در بهشت هستید» (تاريخ بغداد، ص 12، ص 289)
●- از این دست احادیث، در منابع معتبر شیعه و سنّی بسیار است، بنابراین، نام “شیعه” را ایشان بر پیروان امیرالمؤمنین علیه السلام، گذاشتند.
امام صادق علیه السلام:
امام باقر و امام صادق علیهما السلام و هیچ امام دیگری، بنیانگذار “مذهب تشیع” نبودهاند! مذهب تشیع، همان اسلام ناب محمدی صلوات الله علیه و آله و اسلام ولایی میباشد؛ چنان که شخص پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله، از همان ابتدای بعثت، امیرالمؤمنین را به عنوان برادر، وصی و جانشین خود و امام بر مردم معرفی نمودند و در غدیر خم نیز بر آن از مردم بیعت اخذ نمودند.
امام باقر و امام صادق علیهما السلام، بنیانگذار “فقه شیعی” نیز نبودند؛ بلکه پس از کربلا و عاشورا، و خفقان شدید در دوران سخت حضرت امام سجاد علیه السلام، و به ویژه در دوران ضعف حکومت اموی و دوران انتقال به حکومت عباسی، فرصت اندکی یافتند تا معارف و فقه حقیقی اسلام را تبیین، تدریس و تبلیغ نمایند و نشر دهند.
در آن دوران نیز مذاهب متفرقه بسیار بودند، مانند: کسائیه، زیدیه، اسماعیلیه، اهل حدیث، حنفیه و مالکیه؛ و هر کدام برای خود اصول، فروع و فقه متفاوتی داشتند.
در تبلیغات، برای آن که امام صادق علیه السلام را در ردیف بزرگان همان فرقههای انحرافی بشمارند، و در ضمن تشیع را مذهبی نوظهور نشان دهند، گفتند: «مذهب جعفری – فقه جعفری» و سپس این اصطلاحات، به صورت عام رایج شد!
شیعۀ صفوی
اصطلاح «شیعه صفوی»، پس از به قدرت و حکومت رسیدن صفویان، رسمیت یافت و رایج شد و در واقع یک جناحبندی و خط کشی سیاسی بود، نه مذهبی!
این اصطلاح، پس از دوران حکومت صفویان، کمرنگ شد، تا این که مرحوم دکتر علی شریعتی که یک جامعهشناس مسلمان بود، بحثی در بارۀ “شیعۀ علوی و شیعۀ صفوی» را مطرح نمود.
نظر او این بود که: «شیعه علوی، عدالتخواه، انقلابی، مردمی و معنوی میباشد» و «شیعه صفوی، دولتی، قشری، شعاری، سلطنتزده و در خدمت قدرت میباشد».
دقت شود که در این بیان و تفکیک نیز بحث از “شیعه” است، نه “تشیع”! یعنی به تفکیک پیروان اشاره دارد، چنان که شیعه چهار امامی، شش امامی، غالی (غلو کننده) و گروههای دیگر نیز بوده و هستند.
البته لازم به ذکر است که صفویه، به ویژه در دوران پادشاهان نخستین، خدمات بسیاری در نشر فرهنگ تشیع داشتند. به عنوان مثال: 1- شاه اسماعیل صفوی در سال ۹۰۷ هـ.ق پس از به قدرت رسیدن، تشیع دوازده امامی را مذهب رسمی ایران اعلام کرد؛ 2- ایرانیان که از ابتدا پیرو و عاشق اهل بیت علیهم السلام بودند، بالاخره پس از چند قرن جرأت یافتند که گرایش و ارادت خود را ابراز دارند و علنی سازند، و ایران به عنوان یک کشور شیعه شناخته شد؛ 3 – صفویان با دعوت از علمای برجسته شیعه از سرزمینهایی مانند جبل عامل (لبنان امروزی)، عراق، بحرین و حجاز، نشر فقه و کلام در تشیع را سازماندهی کردند؛ 4- علمای بزرگی چون: علامه مجلسی، شیخ بهایی، ملاصدرا و فیض کاشانی، در دوران صفویه قدرت و امکان تحقیق، تدوین، نشر، تدریس و تبلیغ یافتند؛ 5- روحانیت شیعه، در دوران صفویه، از حالت پراکنده و غیر رسمی و مخفی خارج شد و به شکل نهادی نظاممند سازماندهی شد؛ 6- حوزههای علمیه در قم، مشهد، کاشان و اصفهان، در این دوره شکوفا شدند و آزادانه به تعلیم و تربیت طلاب و نشر معارف اسلامی پرداختند؛ 7- و البته بناهای دینی چون مساجد و بازسازی حرمها نیز در این دوران انجام پذیرفت.
البته مقصود این نیست که تمامی این خدمات را پادشاهان صفویه به انجام رساندهاند، اما شرایط حکومتیِ ایجاد شده توسط آنان و حمایت از شیعیان، فرصت و امکان رشد و پیشرفت شیعیان را مساعد نمود. دقت شود که به قدرت رسیدن صفویان، به خاطر گرایش و علاقۀ شدید بیشتر مردم به تشیع و اهل بیت علیهم السلام بود که سبب حمایتشان از صفویان گردید.
●- نتیجه آن که تاریخ پیدایش “تشیع”، به همان آغاز بعثت رسول اکرم صلوات الله علیه و آله میرسد و نام “شیعه” را نیز ایشان بر پیروان امیرالمؤمنین علیه السلام نهادند و معارف و فقه شیعی نیز همان است که ایشان به امر الهی، تبیین، ابلاغ و تبلیغ نمودهاند.













