با توجه به این‌که قرآن، حقیقتی است ملکوتی که در کلمات الهی ظاهر شده و هر زمان به اقتضای قلب انسان‌ها به راهنمایی آن‌ها می‌پردازد و با توجه به این‌که انقلاب اسلامی و تاریخ ما در شرایطی قرار گرفته که نیاز است برای حضور در این تاریخ به معارف الهی و به‌خصوص قرآن کریم با رجوعی خاص ورود نماییم؛ دوستان بر آن شدند تا سخنان استاد طاهرزاده در رابطه با سوره‌ی «جاثیه» را به طور مشخص به صورت کتابی که ملاحظه می‌کنید در اختیار شما قرار دهند. در این رابطه پیشنهاد می‌شود:
1- برای مطالعه‌ی هر جلسه، ابتدا صوت جلسه را با دقت استماع فرمایید و سپس به متن آن جلسه رجوع فرمایید و با دقت مطالب آن را دنبال کنید تا متوجه‌ی نکاتی شوید که امکان اظهار آن در حین سخنرانی در گفتار نیامده، ولی نکات ظریفی است که باید از آن غفلت نشود.
2- کتابی که در اختیار دارید کتابی نیست که بتوانید با سرعت مطالعه فرمایید و از محتویات آن آگاه شوید، لذا پیشنهاد می‌شود برای آن‌که در فرصتی طولانی با ظرایفی که در آن نهفته است رابطه برقرار کنید، در هر جلسه قسمت‌هایی از آن را عزیزی که با مبانی استاد آشنا است، برایتان شرح دهد و شما هم در آن متن تأمّل بفرمایید و چنانچه چنین شرایطی فراهم نبود، چند نفر هر کدام قسمتی از کتاب را از قبل، مطالعه کنید و سپس آن را به مباحثه بگذارید.
3- از آن‌جایی که ما معتقدیم قرآن نوری است که بر قلب مبارک رسول خدا(ص)تابیده، و از آن‌جایی که با هر وجه از وجوه نور روبه‌رو شویم، گویا با همه‌ی نور مرتبط شده‌ایم، اگر مدتی با سوره‌ی مبارکه‌ی «جاثیه» مأنوس شوید، إن‌شاءالله این تجربه برای شما پیش خواهد آمد که گویا با همه‌ی قرآن روبه‌رو هستید.
4- در این کتاب و با نظر به رهنمودهای قرآن سعی شده روشن شود ما در جهان معاصر چه جایگاهی داریم و چگونه با رویکردی که حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌عليه» به جایگاه وحی دارند، گرفتار از خود بیگانگی فرهنگی نشویم؛ و چرا تنها به روش مذهب می‌توانیم معنابخشی به زندگی بشر را در جهان معاصر دنبال کنیم تا انسانِ بی‌پناه شده‌ی امروزین متوجه‌ی پناهی شود که همان آغوش خداوند است.
5- سعی شده روشن شود چگونه می‌توان در عین حضور در جهان معاصر و داشتن سعه‌ی صدر لازم، هویت قدسی و اجتماعی خود را حفظ کرد تا نه گرفتار تنگ‌نظری و تصلّب و ایستایی شویم و نه از حیات اجتماعی در عین حفظ سنت‌های معنوی غافل گردیم و گرفتار جدایی دیانت از سیاست بشویم.
 1- در مباحثی که در رابطه با سوره‌ی مبارکه‌ی «جاثیه» در پیش رو دارید سعی بر آن است تا هر آیه را در همه‌ی سوره و کل سوره را در هر آیه ببینیم، از این رو در هر آیه‌ای سعی می‌شود با رویکرد جدیدی نسبت به موقعیت جدیدی که آیه در متن سوره پیش می‌آورد، نظر کنیم.
۲- اگر کسی بخواهد تنها اطلاعات خاصی از مطالب مطرح‌شده در این کتاب به‌دست آورد، همه‌ی مطالب را می‌تواند در30 صفحه جمع‌آوری کند، ولی اگر بخواهید عالَمی را که هر آیه در سوره در مقابل ما می‌گشاید احساس کنید، در هر رویکردی که به آیه می‌شود باید آماده‌ی نظر به چشم‌اندازی باشید که در فضای جدید به میان می‌آید و به کمک تدبر در آن آیه، شخصیتی را که همواره در صدد به تفصیل آوردن مطلب قبلی است، در خود احساس ‌نمایید، شخصیتی که از آن به بعد احساس دیگری در این جهان دارد و با توجه به این امر خودتان بدون امید به حافظه‌تان می‌توانید در عالم حاضر شوید و با آن‌چه روبه‌رو می‌گردید، «بودنِ» خود را که تعلق به خداوند است، احساس نمایید.
۳- بنا براین است تا مطابق جهانی که اولیای الهی در مقابل خود گشوده‌اند، همه‌ی قرآن در هر سوره و هر آیه در آن سوره مدّ نظر باشد و این رویکرد مشروط بر آن است که دقت شود مطالب مطرح‌شده تکراری نیست، بلکه نگاه مجددی است برای حضوری مجدد، همچنان که همین امر در کل قرآن مطرح است که آیات تکراری آن، افق‌های متفاوتی را مدّ نظر می‌آورند.
 ۴- مسیر یقین، مسیر علم حضوری و احساس وجودمان است دردریای بی‌کرانه‌ی وجود، ولی مسیر باور و اعتقاد، مسیر علم حصولی و نظر به علت و معلول‌ها است و امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌عليه» موضوعِ علت و معلول را در آموزه‌های دینی اصل نمی‌دانند.
۵- نسل امروز نسبت به دین به یقین نظر دارد و آماده است تا با حقایق عالمِ وجود مأنوس گردد و این امر ما را مسئول می‌کند تا نسبت به این موضوعِ مهم کوتاهی نکنیم و این نسل را در حدّ باورهای دینی و مفاهیم حصولی متوقف ننماییم.
۶- نگاه علم تجربی که واقعیت را مساویِ محسوسات قلمداد می‌کند و تنها حس و عقلِ مبتنی بر داده‌های حسیّ را وسیله‌ی رسیدن به واقعیت می‌داند، حقایق عالم و جایگاه واقعی و معرفت بخش آن‌ها را از دست می‌دهد و تنها جنبه‌ی سوبژکتیو دارد و قرآن درست برعکسِ نگاه جزمیتِ علم تجربی، متذکر وجود حقایق است و عقلی را مخاطب قرار می‌دهد که توانایی درک آن حقایق را در عالم دارد، همان‌طور که آثار هنری تنها امور سوبژکتیو نیستند، بلکه حقایقی را در مقابل بیننده‌ی خود قرار می‌دهند؛ حقایقی که بالاتر از واقعیاتی است که علوم تجربی به آن‌ها توجه دارد.
۷ – فهمی که با اُنس با قرآن پیش می‌آید، فهمی است وجودی و وجود انسان را شدید می‌کند و لذا انسان می‌تواند در هستی با سعه‌ی بیشتری حاضر شود و این غیر از آن فهمی است که به جای ذکر و فکر، موجب اطلاعات بیشتر می‌گردد و در آن پای اُبژه‌‌شدنِ معلومات در میان است. زیرا در قرآن، هستی به زبان آمده و ما در رجوع به وجودِ خود می‌توانیم زبان هستیِ خود را از قرآن بشنویم، چرا که قصه‌ی هستی را در مقابل انسان می‌گشاید. این است راز این‌که اُنس با قرآن اگر به صورتی صحیح انجام گیرد درک ما را از جهان و از خودمان تغییر می‌دهد و عالَمی را بر روی ما می‌گشاید بسی فراخ‌تر از عالَم و جهان کیفی.
8- در رابطه با زبان قرآن و نوع رویکردی که باید نسبت به قرآن داشت، عرایضی تحت عنوان «زبان قرآن، اصیل‌ترین زبان» دارم؛ پیشنهاد می‌کنم عزیزان جهت برخورد بهتر با قرآن به آن مباحث رجوع فرمایند از آن جهت که انسان در رجوع به قرآن باید متوجه باشد که زبان قرآن زبان قوام دهنده به «بودنی» است که هر کس برای انس با حقیقت باید در آن ورود کند.
آن‌چه بنده سعی کرده‌ام در مباحث قرآنی دنبال نمایم، حاضرکردنِ خود و مخاطبان در عالمی است که قرآن در مقابل بشر گشوده ‌است و بشرِ امروز بیش از پیش به آن نیاز دارد تا به بودنِ گشوده و گسترده و متعالیِ خود دست یابد.
9- در رابطه با صوتِ جلساتِ سوره‌ی «جاثیه» باید عرض کنم در آن‌ صوت‌ها، مباحث از جهاتی حالت اجمال دارد، در حالی‌که در متونِ نوشتاریِ هر جلسه آن مباحث تا آنجا که برای حقیر، ممکن بوده تفصیل داده شده و چنانچه عزیزان مایل باشند مباحث را با تفصیل دنبال کنند؛ لازم است به متونی که در مقابل خود دارند رجوع فرمایند.

لینک کوتاه مطلب : https://ofoghandisha.com/?p=66810

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مطالب