آیت‌الله سید اسحاق نقوی وزیرآبادی در سال ۱۲۵۰ خورشیدی در قریه‏ی وزیرآباد کابل دیده به جهان گشود. پدر بزرگوارش سید مهدی نقوی که از علمای زمان خود بود سید اسحاق را از سن ۷ سالگی تا ۲۰ سالگی تحت تعلیم و تربیه قرار داده و او را با ادبیات فارسی و عربی آشنا ساخت.
آیت‌الله سید اسحاق نقوی وزیرآبادی در سال ۱۲۵۰ خورشیدی در قریه‏ی وزیرآباد کابل دیده به جهان گشود. پدر بزرگوارش سید مهدی نقوی که از علمای زمان خود بود سید اسحاق را از سن ۷ سالگی تا ۲۰ سالگی تحت تعلیم و تربیه قرار داده و او را با ادبیات فارسی و عربی آشنا ساخت.
سید اسحاق جهت ادامه تحصیل در سال ۱۲۷۰ خورشیدی رهسپار کشور عراق شد و در حوزه‏ی علمیه نجف اشرف به تحصیل علوم دینی پرداخت. ایشان در مدرسه صدریه مشغول شدند که آیت الله محمد حسین نایینی، آیت الله بروجردی، آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی، آیت الله خویی، شیخ عبدالکریم زنجانی و … از هم‏دوره‏های ایشان بودند.
آیت‌الله سید اسحاق نقوی وزیرآبادی پس از ۲۵ سال تحصیل و تدریس در حوزه‌ی نجف اشرف با کسب درجه‌ی اجتهاد به وطن برگشت و از سال ۱۲۹۵ الی ۱۳۰۶ در محله‌ی وزیرآباد کابل و اطراف آن به تبلیغ و ترویج معارف اسلامی و مکتب اهل بیت (ع) پرداخت.
آیت‌الله سید اسحاق نقوی پس از ۱۱ سال خدمت شبانه روزی به مردم، دوباره عازم نجف اشرف شد و از سال ۱۳۰۶ تا ۱۳۱۱ در آنجا مقیم بود تا این که در اثر پافشاری مؤمنین وزیرآباد و به خصوص تلاش‏های مرحوم حاجی عشق حسین فقیری، یکی از پرچمداران سرشناس مکتب عاشورا و از عاشوراییان دل سوخته، دوباره به وطن برگشت.
آیت‌الله سید اسحاق نقوی سرانجام پس از سال‌ها تحمل رنج خدمت به مردم و پاسداری از ارزش‏های دینی در سن ۷۷ سالگی دار فانی را وداع کرد. تشییع پرشکوه جنازه‌ی آن مرحوم که تا آن وقت نظیری نداشت بیانگر محبوبیت آن مرد الهی در دل‏های مؤمنین بود. زن و مرد، پیر و جوان از وزیرآباد، خواجه بغرا، کلوله پشته، چنداول، مرادخانی، افشار بالا، افشار پایین، باغ بلند، بانده و اطراف و اکناف شهر کابل در تشییع جنازه‌ی آیت‌الله سید اسحاق گرد آمده و چنان گریه و ناله می‌کردند که قلب هر انسانی را به درد می‌آورد. ازدحام مردم به حدی بود که در موقع انتقال جنازه تا محل دفن آن مرحوم چهار تابوت (چارپایی) شکست.
آیت الله سید اسحاق نقوی مرد پرهیزگار و زاهدی بود که در همه جا به تقوا و زهد شهرت داشت. این مرد الهی زندگی ساده، بی‌آلایش و بسیار معمولی داشت که حتی گرسنگی می کشید. نقل کرده‏اند که یکبار مؤمنین وزیرآباد خبر شدند که آغا با خانواده‏اش به مدت سه روز گرسنه مانده‏اند. فقیرحسین خان عموی حاجی عشق حسین با جمعی از ریش سفیدان محل، مقداری پول جمع‏آوری کرده و برای ایشان بردند، اما سید اسحاق آن را قبول نکرده و بر آشفته شد.
مردم وزیرآباد از آیت‎الله سید اسحاق نقوی اعمال صالحه و حتی کراماتی مشاهده کرده‏اند. برخی از اعمال صالحه‌ی ایشان از این قرار است:
۱-قوای حبیب الله کلکانی مشهور به «بچه سقا» زمانی که می‌خواست به مرکز شهر کابل حمله کند، قصد داشت از طریق وزیرآباد این کار را انجام داده و این قریه را به خاک و خون بکشاند. آیت‌الله سید اسحاق برای نجات مردم دست به دعا بلند نمود و از درگاه خداوند طلب استمداد کرد. این دعا طوری مستجاب شد که قوای سقاوی وقتی می خواستند شبانه به وزیرآباد شبیخون بزنند، چمن وزیرآباد را که در آن موقع سال خشک بود پر از آب دیده و سواران و نیزه داران مسلح را می‌دیدند که از این قریه حفاظت می کنند، بنابراین نتوانستند به وزیرآباد حمله کنند. بار دیگر بعد از سقوط حکومت حبیب‌الله کلکانی نیروهای او تصمیم گرفتند که با اشغال وزیرآباد به ارگ حمله کنند. آنها به وزیرآباد حمله کردند و تهدید نمودند که یک نفر وزیرآبادی را حتی در گهواره زنده نخواهند گذاشت. نیروهای سقوی وارد بخشهایی از وزیرآباد شدند و یکی از آن‌ها زیر چته‏ی خانه‌ی سید اسحاق آغا فیر(شلیک) نمود و می خواست که به ایشان و مردم صدمه بزند، اما به گفته مرحوم کربلایی امیرعلی که نزد سید اسحاق بود، ایشان وضو ساخته و در بین کرآب حویلی داخل شد، رو به قبله سر خود را برهنه نموده و دست به دعا بلند کرد. هنوز دعای سید اسحاق تمام نشده بود که مردم وزیرآباد از داخل خانه اوصدایی می شنیدند که می گفت از خانه‌ها بیرون برآیید که مردم «منگل» رسیدند. نیروهای بچه‌ی سقا از این صدا به هراس افتاده پا به فرار نهادند و از وزیرآباد خارج شدند.
۲- زمانی که مردم جنوبی به امر نادرخان مردم شمالی را غارت کردند، اموال آن‌ها از جمله اسب، گاو، گوسفند، وسایل خانه و … را در وزیرآباد می فروختند. آیت الله سید اسحاق کوچه به کوچه‌ی وزیرآباد گردش نموده و مردم را از خرید اموال غارت شده‏ی مردم شمالی منع می‌کرد و خرید آن اموال را حرام می دانست.
۳- در سال ۱۳۲۲ مرض طاعون کابل و اطراف آن را فرا گرفت، طوری که در یک روز به حدی مردم در وزیرآباد تلف شد که از صبح تا شام مشغول دفن جنازه‌ها بودند.آیت‌الله سید اسحاق شب جمعه مردم را در خضرنبی جمع کرده سرخود را برهنه نموده و قرآن را در دست گرفت و همراه با ناله‌ها و زجه‌های مردم دست به دعا بلند کرد که در اثر آن دعا طاعون از وزیرآباد رخت بربست.

لینک کوتاه مطلب : https://ofoghandisha.com/?p=5829

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مطالب