نوروز یكی از بزرگترین جشن های فارسی زبانان است كه در نخستین روز از ماه فروردین (سال شمسی) آن گاه كه روز و شب برابر گردد، ‌می‌باشد، جشن فروردین، جشن بهار، جشن سال نو نزد آریائیان است. مسعودی در التنبیه و الاشراف (چاپ لیدن، 1893) گوید: آغاز سال ایرانیان در اول تابستان و مهرگان در اول زمستان بوده است، قراینی در دست است كه می رساند این جشن در عهد قدیم یعنی به هنگام تدوین بخش كهن اوستا نیز در آغاز برج حَمَل یعنی اول بهار برپا می‌شده، و شاید به نحوی كه اكنون بر ما معلوم نیست آن را در اول برج مزبور ثابت نگاه می‌داشتند، چنان كه از تاریخ بر می‌آید در عهد ساسانیان، نوروز یعنی روز اول ایرانی و نخستین روز فروردین ماه در اول فصل بهار نبود، بلكه مانند عید فطر و عید اصلی در میان مسلمانان، آن هم در فصول می‌گشت (منتهی نه بدان سرعت كه اعیاد عربی می‌گردند) در سال 467 هجری قمری، نوروز در 23 برج هوت، یعنی 17 روز به پایان زمستان مانده واقع بود. در این هنگام جلال الدین ملكشاه سلجوقی (465 ـ 485 ق) ترتیب تقویم جدید جلالی را بنا نهاد و نوروز را در روز اول بهار ـ كه موقع نجومی تحویل آفتاب به برج حمل است قرار داده ثابت نگهداشت…، فردوسی در اشعار خود آورده كه در نوروز جمشید به پادشاهی رسید و آن روز را روز نو خواندند (هر چند این مطلب به طور صریح استفاده نمی‌شود) و لكن ممكن است در نوروز این اتفاق افتاده چند بیت از اشعار او چنین است:
جهان انجمن شد بر تخت روی
فرو مانده از فرة بخت اوی
بجمشید بر گوهر افشاندند
هر آن روز را روز نو خواندند
سرسال نو هرمز فرودین
بر آسوده از رنج تن، دل ز كین
بزرگان بشادی بیاراستند
می و جام و رامشگران خواستند
چنین روز فرخ از آن روزگار
بماند از آن خسروان یادگار (شاهنامه، ج 1، ص 25 ـ 26)
از مطالب فوق روشن می گردد كه نوروز از مراسم بسیار كهن ایرانیان آریایی است هر چند از مراسم نوروز در دربار شاهنشاهان هخامنشی و اشكانی اطلاعات دقیقی در دست نیست، ولی به عكس از عصر ساسانی اطلاعات زیادی موجود است.

نوروز در عصر خلفا
خلفای نخستین اسلام به نوروز اعتنایی نداشتند؛ ولی بعدها خلفای اموی برای افزودن درآمد خود هدایای نوروز را از نو معمول داشتند. بنی امیه هدیه‌ای در عید نوروز بر مردم ایران تحمیل می‌كردند كه در زمان معاویه مقدار آن به 5 تا ده میلیون درهم بالغ می‌شد.[1] نخستین كسی كه هدایای نوروز و مهرگان را رواج داد حجاج بن یوسف بود، اندكی بعد این رسم (اهدا تحفه) به خاطر گران آمدن بر مردم (زمان عمر بن عبدالعزیز) منسوخ گردید ولی در تمام این مدت ایرانیان مراسم عید خود را برپا می‌داشتند.
در دوره‌های بعد، خصوصا زمان ظهور ابومسلم خراسانی به بعد سلسله (طاهریان، صفاریان) كه زمان نفوذ عباسیان و برمكیان بوده، این جشنها رونق گرفته و تا به حال كه می‌بینید،[2] و امّا این كه روایاتی از ائمه معصومین ـ علیهم السّلام ـ رسیده؟ آری. هم در جهت اثبات و هم در جهت نفی، امّا روایات مثبت: روایات زیادی از ائمه در خصوص نوروز به ما رسیده و علامه مجلسی(ره) روایات را در بحار الانوار ذكر كرده است و مرحوم محدث قمی هم در مفاتیح الجنان به صورت مختصر ذكر كرده است، از باب نمونه سه مورد را ذكر می كنیم:
1. از امام صادق ـ علیه السّلام ـ نقل شده است كه خروج و قیام امام زمان ـ علیه السّلام ـ در سال طاق از هجرت، روز جمعه نوروز عجم، دهم محرم در كعبة معظمه واقع خواهد شد.
2. خداوند حضرت آدم را در نوروز خلق كرد.[3]
3. امام صادق ـ علیه السّلام ـ: به معلی بن خنیس فرمودند: كه چون روز نوروز شود غسل كن و پاكترین جامه‌های خود را بپوش و به بهترین بوهای خوش خود را خوشبو گردان و در آن روز روزه بدار، و سپس دستور نمازی را به صورت مخصوصه دادند و دعایی را هم در این خصوص تعلیم فرمودند و سپس فرمودند، چون چنین كنی گناهان پنجاه ساله تو آمرزیده شود و بسیار بگو: یا ذو الجلالِ و الاكرام. و در كتب غیر مشهور روایت گردیده كه در وقت تحویل این دعا را بسیار بخوانند و بعضی 366 مرتبه گفته‌اند: یا محوّل الحولِ و الاحوال، حوّل حالنا الی احسنِ الحال، و بروایت دیگر: یا مقلّب القلوب و الاَبصار، یا مدبّر اللّیل و النهار، یامحوّل الحولِ و الاحوال، حوّل حالنا الی احسن الحال.[4]
صاحب جواهر با توجه به سخن مصباح المتهجد و دیگران بر مسلم بودن استحباب روزة روز نوروز تأكید كرده است، سپس نقل فوق از امام كاظم ـ علیه السّلام ـ آورده و گفته است كه این نقل نمی‌تواند معارض ادلة استحباب باشد به علاوه كه محتمل است كه بر اساس تقیه صادر شده باشد، شاید هم مقصود نوروزی غیر از نوروزی باشد كه همه آن را می پذیرند.[5] آقای رسول جعفریان در ادامه نقل صاحب جواهر می‌گوید: باید توجه داشت كه مستند همه روایت معلی بن خنیس است به علاوه اگر تقیه‌ای در كار بود، باید امام همان ابتدا موافقت می‌كرد نه مخالفت. نكته سوم وی (صاحب جواهر) واضح البطلان است، زیرا به هر روی در آن روزگار یك نوروز بیشتر وجود نداشته است.
و عمده‌ترین روایاتی كه در تأیید وارد شده همین روایت معلی بن خنیس می‌باشد كه از امام صادق ـ علیه السّلام ـ می باشد كه بعضی آن را مختصر و بعضی طولانی نقل كرده‌اند، مرحوم مجلسی در بحار الانوار، ج 56، ص 91، باب یوم النیروز به طور مبسوط روایت را ذكر كرده و به بحث پیرامون آن پرداخته است كه یك نقل آن در صفحه قبل گذشت و نقل دوم آن چنین است كه امام صادق ـ علیه السّلام ـ به معلی فرمود: روز نوروز، روزی است كه رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ برای امام علی ـ علیه السّلام ـ در غدیر پیمان گرفت و مردم به ولایت او اعتراف كردند، خوشا به حال كسی كه بر آن پیمان باقی ماند و بدا به حال كسی كه آن عهد را شكست. روز نوروز، روزی است كه رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ امام علی ـ علیه السّلام ـ را به وادی جن فرستاد و او از آنها عهدها و پیمانها گرفت. روز نوروز، روزی است كه بر خوارج غلبه یافت و ذو الثدیه را كشت. روز نوروز، روزی است كه قائم ما از اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ قیام خواهد كرد و خداوند او را بر دجال پیروز خواهد نمود و دجال را بر كناسة كوفه به دار خواهد زد. هیچ نوروزی نخواهد آمد جز آن كه ما انتظار فرجی در آن داریم. این از روزهای متعلق به ماست كه فارسیان آن را حفظ كردند و شما (عربها) آن را ضایع كردید.
امّا یك روایت متناقص با مطالب پیشین وجود دارد كه ابن شهر آشوب ( 588 م) در كتاب مناقب در برخورد منصور با امام كاظم ـ علیه السّلام ـ آورده است (كه مرحوم مجلسی هم در ج 95، بحار الانوار، ص 419، روایت را ذكر كرده است). وی می‌نویسد: منصور از امام خواست تا در عیدنوروز به جای او در مجلس نشسته و هدایایی را كه آورده می‌شد از طرف او بگیرد. امام ـ علیه السّلام ـ در پاسخ او فرمودند: من اخباری را كه از جدّم رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ وارد شده بررسی كردم و خبری در رابطه با این عید پیدا نكردم، این عید از سنن ایرانیان است كه اسلام بر آن خط بطلان كشیده است، به خدا پناه می‌برم از اینكه چیزی را كه اسلام آن را از میان برده دوباره آن را زنده كنم.
به هر صورت برخی از علماء سعی كرده اند روایاتی را كه از ظاهر آنها تأیید عید نوروز استفاده می‌شود بر اول سال شمسی (فروردین) تطبیق دهند و وعده ای دیگر كه نظرشان منفی است، كوشش كرده اند روایات موید نوروز را به نحوی توجیه و رد كنند.

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. مثالات تاریخ – دفتر دوم، نویسنده:رسول جعفریان.
2. آثار الباقه، نویسنده:ابوریحان بیرونی.

پی نوشت ها:
[1]. جرجی زیدان، تمدن اسلامی، ج 2، ص 22.
[2] . معین، محمد، فرهنگ لغت، ج 4، ص 4846، لغت نوروز؛ دهخدا، لغت نامه، برهان قاطع، لغت نوروز.
[3] . همان.
[4] . مجلسی، محمدباقر، حلیة المتقین، آخر كتاب كتابی به نام مجمع المعارف و مخزن المعارف، تالیف محمد شفیع بن محمد صالح، چاپ شده ص 47 ذیل در علامات آخر الزمان؛ مصباح المجتهد، ص 591، بحار الانوار، ج 59، ص 101، وسایل الشیعه، ج 7، ص 346.
[5] . جواهر الكلام، ج 5، ص 40.

لینک کوتاه مطلب : https://ofoghandisha.com/?p=2794

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مطالب